زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...
زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

تنهایی ...

"تنهایی"
یه کلمه شیش حرفیه 
ولی یه دنیا حرف داره

یه چند سالیه که گوشه وبلاگم اینو نوشتم تا یادم بمونه که سرنوشت محتوم من همینه ...
این روزا بیشتر به این جمله دل بستم ... 
عکس پروفایل فیسبوکم رو زدم پاک کردم چون از اینکه خودم رو ببینم دلگیر میشم ... 
یه بدهی هایی به دنیا دارم تا یه روز که باهاشون تسویه ام کردم تنهاییم رو برمیدارم و میرم تو خودم گم میشم تا راحت بشم از این همه دروغ و رنگ و ریا ...
آدم مغروری هستم اما نمیدونم چرا این روزا با اینکه هیچی ندارم باز هنوز هستند یه عده بهم حسودی می کنند و زیرآبم رو میزنند ... 
انگار حتی آروم و بی صدا کارم رو هم انجام بدم باز خار تو چشم یه عده هستم ... 
میدونم دارم غر میزنم و واسه همینه که اینجا رو انتخاب کردم واسه نوشتن ...
رفقا و دوستان نزدیکم از فیسبوک و پلاسم منو قضاوت می کنند و کامنتهاشون رو که میبینم فقط لبخند میزنم و یه لایک میزنم و رد میشم ... 
راستی خیلی وقته که از رد کردن هم رد کردم و هنوز کسی اینو نفهمیده ...
نظرات 1 + ارسال نظر
kimia 3 شهریور 1392 ساعت 12:31

سلام
چقد نا امیدی؟
چرا اینقد بقیه و دیدگاهشون واست مهمه؟ زیرابتو میزنن بسپارشون به خدا!!! خدا چنان جوابشونو بده که خودشونم نفهمن بخاطر چی بوده!!!
حق داری گاهی بعضی آدما و شایدم خیلی از آدما چشم ندارن خوب بودن، خوب شدن، برتربودن و بهتر بودن کسی رو ببینن!!بعضیام که اصلا با خوب یا بدبودنت کار ندارن کلن چش ندارن ببیننت!! اما توکلت به خدا باشه
الا بذکرالله تطمئن القلوب

والا چی بگم ...
شاید اینجوری که میگه باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد