زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...
زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

دوباره برگشتم به سوی تو ...

بعد از مدتها به خانه خودم برگشتم به وبلاگی که از سال 82 مامن من بود. میدونم دو ساله در موردش بی وفایی کردم و سرم به اینستاگرام و توئیتر و فیسبوک گرم بود. اما اینجا همیشه خانه اول من است. زخمه جایی که سالهای اول دانشجویی عاشق شدم، جایی که در سالهای اول مهاجرت به تهران عاشق شدم. حالا سالهاست که با عشقی پنهانی سر میکنم. 

خودت نیستی اما حضورت تو زندگیم هست. 

اینجا زخمه است جایی که پیک به گیتارم میزنم و با دیدن و شنیدن صدایت لذت میبرم. 

سالهاست برای چنین عشقی نوشتم و تو شاید هیچوقت نفهمی که عاشقت بودم ...


وقتی که شب رو تنم دس می کشه

خوابِ تو، رو چشام قفس می کشه

تو رقص واژه های غریب آشنا

لبام با اسم تو نفس می کشه


تو ریتم تند گیتار کولیا

می میرم مث یه آکورد تنها

تو هنوز یه آرپژ دلنشینی

رو تن این گیتار دل سیا


"تو جمعه های من جای تو خالیست

نفسهایم از هوای تو خالیست"

مرا بخاطر بسپار و بدون

ایل مغان از سارای تو خالیست

 

جای تو خالی، اگه مونده بودی

این شعرُ جای من سوزونده بودی

تو رو به بوسه نگام می بردم

اگه مستیِ منو خونده بودی


یه عمری با خیالت مستی کردم

نیستی ببین چه با هستی کردم

خیالمو خواب ترانه کردم

باز توبه شکستم و مستی کردم


ارس آزادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد