وقتی خود هنرمندان ما حاضر به رعایت سادهترین قوانین کپی رایت رو نیستند دیگه چه انتظاری از مردم داریم که میگیم سی دی اورجینال بخرید و یا از اینترنت دانلود نکنید، همین چهار سال پیش بود که دزدی آشکار شهرام صولتی از ترانه «احساس» رضا صادقی کلی جنجال آفرین شد. حالا هم باز چنین بحثی باز هست.
دو سه روز پیش با آقای افشین سرفراز صحبت میکردم که مسالهای رو باهام در میون گذاشت و ازم خواست که حتما در وبلاگ هم به سمع دوستان برسانم، انگار آقای سعید پور سعید (مشهور به سعید تو مثل گلی) برای تهیه آخرین آلبومش «غربت» و استفاده از ترانههای آقای اردلان سرفراز به منزل ایشان مراجعه و در مورد همکاری باهم صحبت میکنند ولی متاسفانه ایشان در اقدامی ناجوانمردانه دو تا از ترانههای آقای سرفراز را اصطلاحا می دزدند و بدون اجازه در آخرین کاستشان استفاده و به نام خودش می زنند. این دو ترانه که با عناوین «بارون» و «یه عاشق» در آلبوم «غربت» منتشر شده است.
همین سال گذشته بود که باز آقای حمید حامی هم در آلبوم «فقط تو را نگاه میکنم» نیز ترانه «تنگ بلور ماهی» آقای اردلان سرفراز رو بدون رضایت ایشان اجرا کردند و کلی در رسانهها جنجال آفرین شدند. حتی قبلا نیز در فیلم «گل یخ» نیز ترانه «دو پنجره» رو بدون اجازه منتشر کرده بودند. یا همین انتشار آلبوم «گل گندم» نیز خشم آقای جنتی عطایی رو برانگیخته، در حالی که تابحال سوءاستفاده از هنرمندان خارج از کشور توسط عدهای از خوانندگان داخلی تمامی ندارد. قبلا نیز نیما مسیحا از اعتبار آقای جنتی عطایی نیز در کاست «شب سربی» سوء استفاده کرده بود و ترانهای رو که هاتف علیمردانی سروده بود رو به نام آقای جنتی عطایی زدند و گفتند که به دلیل ممنوع الفعالیت بودن آقای جنتی عطایی از درج اسمشون در اینسرت کاست جلوگیری کردهاند در حالی که روح آقای جنتی عطایی هم از خبری نداشتند.
نکتهای که در این زمینه قابل تامل هست حتی بزرگانی نظیر جناب «ابی» نیز چنین مسائل سادهای رو رعایت نمیکنند و ترانه های آقای سرفراز رو بدون اجازه ایشان در اختیار خوانندگانی نظیر «آرش» و «امید و نوید» قرار داده بود و حتی به اعتراض آقای اردلان سرفراز نیز وقعی ننهادند، که واقعا جای تاسف داشت.
نکتهای که جالب توجه هست آقای سرفراز بیشتر از همه در این زمینه متضرر شدهاند و من با همه علاقهای که به استاد گلپایگانی دارم باز متاسفم شدم که باز بدون اجازه آقای سرفراز و با اسم یه فرد دیگه ترانه «وطن» رو در آلبوم «موی سپید» منتشر کردند.
اما مسالهای که هست بعضی از هنرمندان نظیر آقای یغما گلرویی روشی رو انجام میدهند که بسیار زننده و ناپسند هست، ایشان یه ترانه رو به دو نفر واگذار میکنند که کاری بسیار غیرحرفهای هست و ایشان از نبود کپی رایت در ایران سوءاستفاده میکنندبه طور مثال ایشان ترانه «با من باش» رو یه بار آقای قمیشی اجرا کردند و دوباره همین ترانه با نام «همترانه» توسط محمدرضا آزادپور منتشر شد یا ترانه «بابا تو دیگه کی هستی» رو ابتدا در داخل «فرهاد جواهرکلام» اجرا کرد و سپس خانم «شیلا مقدم» نیز همین ترانه را در آلبوم «امشب» منتشر کردند و آقای گلرویی هم رد مصاحبههاشون گفتند که چنین کاری کردند و فرهاد جواهرکلام نیز معترض به این قضیه بود.
البت باید مقوله بازخوانی رو با دزدی هنری باید جدا کرد اما وقتی به وجود آوردندگان یک اثر زنده هستند لزومی نداره که بدون اجازه کاری رو دوباره اجرا کرد.
امسال در آخرین سال مدیریت دولت نهم بر کشور برای نخستین بار پس از قریب بیست سال پس از پایان جنگ تحمیلی و نارساییهای ناشی از آن کشور شاهد قطع برنامهریزی شده برق در کشور است و این مساله در عین آنکه مشکلات پیچیده و بیشماری را برای شهروندان ایجاد نموده است تعجب آگاهان به ظرفیتهای تولید برق در کشور را برانگیخته است.
مدیران وزارت نیرو علت خاموشیهای اخیر را بروز خشکسالی در کشور و افزایش میزان مصرف شهروندان اعلام کردهاند این در حالی است که آمار و ارقام ظرفیت تولید برق در کشور و میزان مصرف برق چنین موضوعی را تائید نمیکند.
براساس آمار رسمی کشور میزان قدرت نصب شده در شبکه نیروگاهی کشور تا پایان سال 1386، 49299 مگاوات بوده و از این میزان 7400 مگاوات اختصاص به ظرفیت تولید نیروگاههای برق آبی کشور دارد. اساسا طبق پیشبینیها و برنامهریزیها ظرفیت نیروگاههای برق آبی صرفا جهت پوشش مصرف در ساعات پیک به کار گرفته میشود.
با فرض خروج تمام 7400 مگاوات ظرفیت نیروگاههای برقآبی به دلیل خشکسالی و کاهش ذخیره آب پشت سدها (که در این زمینه نیز بیتدبیری و ناکارآمدی مدیریت آب کشور جای نقد و تامل دارد) میزان ظرفیت تولید کشور 41899 مگاوات خواهد بود.
طبق استانداردهای روز دنیا حداکثر 15% از ظرفیت نیروگاهی کشور می تواند در دست تعمیر و اورهال باشد که با توجه به ظرفیت موجود فسیلی و گازی کشور این میزان حداکثر 6248 مگاوات خواهد بود.
به این ترتیب ظرفیت فعال در شبکه کشور 34651 مگاوات باید باشد. و هر میزان کاهش در این رقم به معنای افزایش ظرفیت غیرفعال و در دست تعمیر و خارج از شبکه است که ارتباط مستقیم به مدیریت و کارآمدی اداره نیروگاههای کشور دارد.
براساس آمار موجود بالاترین میزان مصرف در روزهای سال جاری مربوط به ساعت 21 و نه دقیقه روز 31 اردیبهشت ماه بوده است که در این لحظه میزان 32138 مگاوات به عنوان پیک مصرف ثبت شده است.
به این ترتیب در اوج مصرف در سال جدید بالغ بر 2513 مگاوات اضافه تولید میتوانست وجود داشته باشد و این حاکی از آن است که کمبودهای جاری در تولید برق ارتباطی به خشکسالی و میزان مصرف شهروندان ندارد و تنها به افزایش میزان ظرفیت خارج از شبکه که به دلایل ضعف و سوءمدیریت نتوانسته در چرخه تولید برق قرار بگیرد باز میگردد.
در شرایطی که به واسطه سرمایهگذاریهای دولت اصلاحات در افزایش ظرفیت تولیدی برق کشور در 16 نیروگاه در سال 86 تنها 4238 مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور افزوده شده است مشخص نیست اگر این سرمایه گذاریها در دولت اصلاحان صورت نمیگرفت امروز دولت نهم چگونه از عهده تامین برق کشور برمیآمد؟!!!
کل ظرفیت تولید برق کشور در پایان سال 1386 .............. 49299 مگاوات
ظرفیت تولید نیروگاههای برق آبی کشور ....................... 7400 مگاوات
ظرفیت تولید نیروگاههای فسیلی و گازی ...................... 41899 مگاوات
حداکثر استاندارد ظرفیت نیروگاهی در حال تعمیر ........... 6248 مگاوات (15 درصد کل)
حداکثر مصرف در ساعت 21 روز 31 اردیبهشت ............... 32138 مگاوات
اینم یه عکس قدیمی که مطمئنا خاطرات خیلی از جوونهای قدیمی رو زنده میکنه.
دیروز صبح رو با این خبر آغاز کردم باورش برام سخت بود. از دیشب میخواستم یه چیزی در یادبود خمید هامون، مراد بیگ، رضا صباحی و تمامی نقشهایی که عمو خسرو بازی کرد بود بنویسم اما نتونستم تا اینکه این شعر خوانی عمو رو پیدا کردم حیفم اومد اونو نخونید و نشنوید.
از اینجا این شعر رو بشنوید.
سلام
حال همه ما خوب است
ملالی نیست
جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و
نه این دل ناماندگار بی درمان
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالی خوابهای ما سال پر بارانی بود
می دانم همیشه حیات آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است
اما تو لاقل حتی هر وهله
گاهی
هر از گاهی
ببین که انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست
راستی خبرت بدهم
خواب دیدم خانه ای خریدم
بی پرده بی پنجره بی در بی دیوار
هی بخند
بی پرده بگویمت
چیزی نمانده است
من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید از فراز کوچه ی ما می گذرد
باد بوی نامهای کسان من می دهد
یادت میاید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری
نریرا جان
نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت می نویسم حال همه ما خوب است
اما
تو باور نکن
دارم هی پا به پای نرفتن
بیا برویم روبروی باد شمال
آن سوی پرچین گریه ها سر پناه خیس از مژه های ماه را بلدم که بی راه ی دریا نیست
دیگر از این همه سلام ضبط شه خسته ام
بیا برویم
من حدس می زنم از همه آب و هوای آن سال ماه بیتی
هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است
شعر از علی صالحی
شاپرک بالت شکسته
پر پرواز تو بسته
می بینم غم توی چشمات
چه غریبونه نشسته
شاپرک خوابه قناری
چه جوری دووم میاری
گلا پژمرده و زردن
تو عجب طاقتی داری
شاپرک دردت به جونم
تورو از خودم می دونم
بذار یه شعری که گفتم
واسهءدلت بخونم
شاپرک دل توی سینه
ساعتا تنها می شینه
وقتی شب می رسه از راه
خواب پروازو می بینه
واسه زخمام یه دوا نیس
دلم از دلت جدا نیس
توی این غربت جونگیر
یه نگاه آشنا نیس
هرجا که میری خزونه
غروبه دل نگرونه
آفتابش جونی نداره
اما شب اینجا می مونه
نمی دونم مثه بارون
رو کدوم شونه ببارم
روی شاخه ها تو غربت
شاپرک من تو رو دارم
این ترانه رو بینهایت دوس دارم که مهندس حسین زمان اونو هشت سال پیش اجرا کردند و تو روزای پشت کنکوری بدجوری هوائیم میکرد. اون روزا چون هنوز عاشق نشده بودم خیلی با آهنگها و آلبومهای آقای زمان دمخور بودم و خیلی خوشحالم که اون موقع تونستم اینارو پیدا کنم.
راستی از اینجا هم اینو گوش کنید
اینکه بخوای در مورد تموم چیزهای نفرت برانگیزی که در دور و برت هست حرف بزنی زیاد سخت نیست اما ... انگار به من نیومده که از تنفر حرف بزنم، ولی این دفعه میخوام شاخ غول رو بشکنم و صحبت کنم، از تموم اون چیزهایی که خیلی وقته باعث اعصاب خردیم میشن و دم نمیزنم. شاید باورش سخت باشه اما من اصولا آدمی هستم که خیلی به ندرت عصبانی میشم تا دوران پشت کنکوری که کسی کمتر یادش هست که من کی عصبانی میشدم اما پشت کنکور که بودم حوصه کسی رو نداشتم و زود به زود قاطی میکردم اما در دوران دانشگاه فقط دو بار عصبانی شدم یکی مهر ماه 81 بود و دیگری اردیبهشت 84 و آخرین بار هم همون اردیبهشت 84 بود حتی تو دوران سربازی هم یه بار نشد که عصبانی بشم، با این همه از رفتار خیلی از آدما اعصابم بهم میریزه ولی بیشتر سعی میکنم با نیش کنایه طرف مقابلم رو خرد کنم و سعی میکنم اصلا و ابدا عصبانی نشم.
تلفن همراه از اون بهونههایی هست که باعث شده ازم سلب آرامش بشه و از چند روز دیگه هم اونو کنار میذارم. از همه بعد اینکه فیشش و حتی فیش تلفن برام یه معضل لاینحل شده و به شدت اعصابم رو بهم میریزه فکر نکنم هیچ چیزی به اندازه موبایل بتونه از آدم سلب آرامش کنه.
دروغ از اون چیزهایی هست که به شدت ازش متنفرم و به آدم دروغگو هم آلرژی دارم و تحمل دیدنش رو ندارم و در کنف کردنش از هیچ کوششی دریغ نمیکنم. دلم میخواد سر به تن آدمای دورو و ریاکار نباشه. از آدمایی که احساس میکنند خیلی زرنگند فوق العاده نفرت دارم.
یکی از نفرت انگیزترین کارها اینه که کسی بخواد واسم تعیین تکلیف کنه و بهم بگه ال کنم و بل کنم، بخواد واسه آیندهام تصمیم بگیره، از اول از دیکته بدم میومد و از دیکتاتوری متنفر بودم و هستم و خواهم بود.
یکی از دلایلی که باعث شده همیشه کمتر کسی باهام باشه این بوده که آدم رک و راست بود و از گفتن حقیقت ابایی نداشتم اینو گفتم که بگم چقدر از مصلحت طلبی و سیاست بازی متنفرم.
یکی از نفرت انگیزترین کارها برام این بوده که معاملهگر باشم هیجوقت از اینکه به کسی خوبی کردم انتظار نداشتم که در حقم خوبی کنه و یا اگه واسه کسی کامنتی دادم و یا لینکی کردم و یا اس ام اس زدم و تماس تلفنی گرفتم و حال و احوالی پرسیدم انتظار اینو داشته باشم که دفعه بعد اگه طرف مقابلم تلافی نکرد این کار رو نمیکنم هیچ وقت اهل معامله نبودم.
این پست رو به دلیل این نوشتم تا بعضیا دلیل اینکه چرا دوستیها و روابط من بیشتر یک طرفه و عقیم میمونه چیه؟ با همه این حرفا هیچوقت کینه کسی رو به دل نگرفتم و نمیگیرم و همیشه این شعر زیبای آقای افشین سرفراز جان آهنگ دلم شده «دنیا طاقت تنهاییم ده/ دلی بیکینه و دریاییم ده/ زخمیتر از داغ عزیزان/ به رنگ لاله صحرائیم ده»
همیشه آبی و سرفراز باشید/ یاعلی
اینا تعدادی عکس کم نظیر از خواننده ترک و متعهد احمد کایا هست که واسه استفاده دوستان گذاشتم. امیدوارم از دیدنشان لذت ببرید.
این مطلب رو به تلافی صحبتهای آقای مایلی کهن که به علی دایی لقب قلدر داده بود و گفته بود که یک و نیم میلیارد کم نیست و ملت مصیبتهای بیشتر از اینی دارن و علی دایی نباید اینقدر پول بگیره.
آقای محمد مایلی کهن شما که از چهره های هوادار آقای احمدی نژاد هستید و در همین انتخابات اخیر مجلس هم کاندیدا شده بودید و شعارتان عدالت اجتماعی و مبارزه با سرمایه داری بود ، ادعایتان این بود که اگر مدیرت کشور مدیریت حزب الله شود همه چیز گل می شود و کشور گل و بلبل می شود چرا که فقط حزب اللهی ها – یعنی خودتون هم – فکر غارت و چپاول نیستید در سخنرانی های انتخاباتیشما یکی از اصلی ترین حرفهایتان این بود که من با اتوبوس به محل کارم می روم و مردمی هستم (و رمز موفقیت من همین است (دوازدهم اسفند ویزه نامه انتخاباتی روزنامه رسالت صفحه 14 سخنرانی مایلی کهن در میان مردم اسلامشهر : من از میان مردم هستم ) – یعنی یه پیکان مدل پنجاه و هفت هم ندارین! – حالا همین یک ادعای آخری شما را با هم مرور کنیم اگر شما به پورتال ستاد انتخابات کل کشور مراجعه نمائید (اینجا) اسامی کاندیداها و شماره ملی همه هست میتوانید با یادداشت شماره ملیتان سپس بروید به سایت فروش دولتی ( یعنی سهمیه ویژه ) ایران خودرو (اینجا) و یک جستجوی ساده کنید کد ملیتان را وارد نمائید ، اگه نمی تونید کد ملی شما اینه 2648798102 و نتایج را مشاهده کنید ! بله در همان زمانی که شما ادعا می کردید با اتوبوس به محل کارتان می رفتید ، یکدستگاه پژو آریان 1600 ، یکدستگاه سمند ، یکدستگاه تندر 90 ، یکدستگاه پژو پارس ، یکدستگاه سورن با سهمیه ویژه از بیت المال دریافت نموده اید . واقعا صداقت شما واقعا ستودنی نیست ؟
اما علی دایی چی اون از بابت قراردادش با بایرن مونیخ و هرتابرلین این همه ثروت رو جمع کرده و در اردبیل استادیوم میسازه و کارخونه میذاره و تولیدی ایجاد میکنه تا جوونای این مملکت رو از بیکاری رهایی بده اما شما بهش لقب قلدر میدین.
خجالت هم خوب چیزیه؟
دیگه قباحت هم خوب چیزیه فکر میکندی با نپوشیدن پیراهن با مارک «دایی» میتونید پوز شهریار رو به زمین بزنی؟ راستی دوحه ۹۷ از یادمون نرفته . جناب آقای اخلاق هنوز خرد کردن صندلی در مقدماتی جام جهانی ۹۴ در دوحه قطر از یاد کسی نرفته. این جنابعالی هستی که قلدر هستی. میشه بفرمائید ماموریت شما در اون مسابقات چی بود؟ چرا تیم از لحاظ روحی بهم خورده بود؟ رابطه شما با جناب آقای سعید. الف چی بود؟ چظور شد که شما سرمربی تیم ملی فوتبال شدید؟ راستی چی شد که علی پروین و ناصر حجازی سالها از تیم ملی دور شدند؟و خیلی سوالهای دیگه هست که بهتر هست جنابعالی جواب بدین.
ما قراره به کجا برسیم؟ واقعا این رسمش شده که جوونمردی رو به زیر پامون بذاریم و چیزی نگیم؟ تو کتابهای درسی دوران دبیرستان همیشه میگفتند که در دوران پهلوی فساد همه جا رو ور داشته بود، مغازههای مشروب فروشی و روسپی خانه ها از رونق برخوردار بودند (راست و دروغش پای کسانی که تاریخ رو نوشتند) و هزاران دلیل که باید جامعه اسلامی اسلامی باشه و دخترا چادر بسر کنند و پسرا هم غیر از قرآن و ادعیه و احادیث پیامبر و ائمه چیز دیگری ورد زبونشون نباشه، اومدیم رو هر چیزی یه انگ اسلامی زدیم تا جامعه اسلامی بشه اما اونایی که بر سر مسند بودند خودشون چقدر به اسلامشون پایبند بودند که میخواستند اسلامی باقی بمونند. از همون اول انقلاب اسلام ناب محمدی به بیراهه رفت از همون زمونی که افسران ارتش را بر پشت بام مدرسه رفاه تیرباران کردند کاملا مشخص بود که این اسلام، اسلام محمدی نخواهد موند، مگه نبود حضرت محمد (درود خدا بر او و خاندان پاکش باد) بر هنگام فتح مکه عفو عمومی داد و همه رو بخشید پیامبر کسانی رو مورد بخشایشش قرار داد که سیزده سال در مکه اذیتش کرده بودند و ده سال هم در مدینه مشغول توطئه بر علیهاش و براندازی او بودند. اما انقلاب ما با شمشیر شروع کرد و معلوم نیست قراره به کجا برسه؟ ده سال قبل می خواستند قلمها رو بشکنند و زبانها رو ببرند، نه سال پیش جوانهای این ملت رو به نام «یا حسین» و «یا زهرا» از پشت بام خوابگاههای کوی دانشگاه به پائین انداختند و هر سال دریغ از سال قبل و امسال هم منصوبین دولت معجزه هزاره سوم به نوامیس مردم در دانشگاه تجاوز میکنند و کسی نیست بگوید خرت به چند منه.
از اینکه شاید زیاده گویی کرد ببخشائید که لازم بود تا نکاتی رو بگویم. الان آمار روسپیگری قبل آمارهای رسمی به بالای پانزده سال رسیده، هر روز و هر لحظه مهمانی های خصوصی مردم سوژه بلوتوث این و آن میشه، هر روز خبری تازه از فساد اخلاقی مسئولین امر به گوش میرسه، ایران اسلامی قراره به کجا برسه؟
دوستان متهمم نکنید که اینارو به اسلام نچسبونم، اسلام اینی نیست که اینا نشون میدن، باور کنید منم دوس ندارم دینی رو که با آموزههای معلم شهیدم یاد گرفت رو اینگونه نشون بدم ولی باور کنید مساله همینه. همه هر کاری رو به اسم اسلام و مسلمونی میکنند و خیلیها هم طرفداری میکنند. واسه هر چیزی یه کلا شرعی درست کردیم و دم نمیزنیم با پاک کردن صورت مساله چیزی حل نمیشه باید درمان اساسی کرد باید علفهای هرز این گلستان رو از بین برد.
به نظر جامعه شناسان مشکلات اقتصادی در کوتاه مدت و میان مدت قابل حل هستند اما معضلات فرهنگی به این آسانی قابل رفع و رجوع نمیشه و باید سالهای سال طول بکشه تا خرده فرهنگی جای خرده فرهنگ دیگری رو بگیره. اگه یه زمونی مسجد رفتند ارزش بود الان در اثر برخورد بد و معرفی ناصحیح دین همین ارزش، ضد ارزش شده و شرکت رد پارتیهای مختلط و استعمال مشروبات الکی و مواد افیونی نشانه ارزش تو این جامعه شده.
چند شب پیش در یکی از برنامههای «کنترل نامحسوس» شبکه سه، در یه صحنه از راننده متخلف آزمایش کردند که آیا موادی مصرف کرده یا نه؟ که این آقا هم با دمیدن در دستگاه آزمایش مشخص شد که جوابش مثبت هست و مامور راهنمایی برگشت گفت که ایشون از قرصهای روانگردان استفاده کرده، نکتهای که برای من بسیار جالب بود این بود که از لحن و حرکات راننده مشخص بود که در حالت عادی نبودند اما با دمیدن در دستگاه نمیشه تشخیص داد که از قرصهای روانگردان استفاده کرده بلکه این دستگاهها از سال قبل برای تست مستی رانندگان وارد شده و فقط استعمال مشروبات الکی رو مشخص میکنه اما به دلیل اینکه نمیشه گفت در یک کشور اسلامی!!! کسی از مشروبات الکی مست میشه پس باید سانسور کرد و حرف دیگری زد. چرا باید بعد از سی سال در این کشور رانندگان مست وجود داشته باشه. متاسفانه آمار رانندگان معتاد به مواد افیونی و مشروبات الکلی دود از کله آدم بلند میکنه. چهار سال پیش با اتوبوسهای یکی از نهادهای انقلابی سفری دانشجویی به مشهد مقدس داشتیم بر اثر نئشگی راننده نزدیک همگی ما به کام مرگ بریم و چقدر راحت هم در حضور ما دانشجوها مواد رو مصرف می کردند و کسی م نمیتونست چیزی بگه.
در اکثریت عروسیها دیگه سرو مشروبات الکی امری مسلم شده و کسی جلودارش نیست. من با اینکه خودم مخالف این نوشیدنیها هستم اما هیچگاه به کسانی که استفاده میکنند خرده نمیگیرم چون به آزادیها و عقاید هر فرد احترام میذارم اما مشکل اصلی من اینه که چرا باید علنی بشه چرا کسانی که میدونند این مواد ضرر دارند بازم مبادرت به استعمال آن میکنند.
متاسفانه فرهنگ مصرف این مواد هم در جامعه ما درست نیست اروپا و یا آمریکا در حد یه پیک یا یه گیلاس در هر نوبت خوردن استفاده میکنند ولی اینجا ماشالله یه گالن چهار لیتری از عرق سگی و یا شراب رو میذارن جلوشون تا خرخره می خورن.
این اتفاقات در کشوری رخ میده که مجازات مستی و استمال مشروبات الکی هشتاد ضربه شلاق هست و طبق قوانین اسلامی هست اما در قوانین اروپا مجازاتی به مراتب سخت تر از این برای کسانی که با مستی باعث به خطر افتادن امنیت افراد جامعه میشه وجود داره به عنوان نمونه در آمریکا رانندگی در حال مستی باعث معرفی فرد متخلف به دادگاه میشه و متخلف رو از شش ماه تا دو سال از رانندگی محروم و به جرایم نقدی و شرکت در کارهای عام المنفعه محکوم میکنه.
در یه نوشته دیگه به مقوله انتشار عکسهای خصوصی افراد و فیلمهای پورنویی که در بازار بلوتوث بازی از رونق خوبی برخوردارند خواهم پرداخت.
فقط میگم اینارو ببینید. اشک و بغضتون پای خودتون. من بیست ساله که ۱۲ تیر گوشه چشمم تر میشه شما رو نمیدونم.
یادشان گرامی و روحشان شاد
این شعر زنده یاد منوچهر نیستانی رو فوق العاده دوس دارم:
اما اگر بهار نیاید ...
با آن که حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
در شهرتان غریب رها میکنم هنوز
این حسرت
این ترانه معصوم
ای با شبم نشسته چو مهتاب
با من سخن بگوی نه با ابر
در اشک من نگر نه به مرداب
با خود به دوردست غروبم ببر که باز
قلبم ز هیبت شب گریه کرده ساز
خرداد را به شادی گشتن
در باغ چشمهای تو خواهم من
در باغ چشمهای تو می خواهم
شعر و شکوفه خرمن خرمن
اما اگر بهار نیاید...!
ای با شبم نشسته چو مهتاب
افسوس حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
«زنده یاد منوچهر نیستانی»