زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آغوش تو


منو تو آغوشت بگیر خدا ، می خوام بخوابم

آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم
منو تو آغوشت بگیر ، می خوام برات بخونم
روی زمین چه قدر بده ، می خوام پیشت بمونم

کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری
خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری
کی گفته باید گریه ی شب هامو در بیاری
تا لحظه ای وقت شریفت رو واسم بذاری

توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یک لحظه
بغلم کن ، منو بردار ، ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور

وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود
واسه آرامش نسبی ، کلی حرف های دروغ بود
توی دنیا هر چیزی قیمتی داره حتی وجدان
این ها رو هیچ جا ندیدم نه تو انجیل ، نه تو قرآن
وقتی دنیا همه حرف پوچ و مفته
صدای هق هقت رو پس کی شنفته
تو که می گی پیشمی تا لحظه ی مرگ
این که می گن می شکنی ، رنجم می دی ، بگو کی گفته

توی آغوش تو دیگه تنها نیستم
هر نفس اسیر دست غم ها نیستم
دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام
واسه موندن دیگه با بها بهانه ام
توی آغوش تو از درد خبری نیست
از دروغ و حرف های زرد اثری نیست
نمی بینی کسی از هراس نونش
جلوی حرف ناصواب بنده زبونش

توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یک لحظه
بغلم کن ، منو بردار ، ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور


این ترانه رضا صادقی رو خیلی دوس دارم و یه حس و حال خاصی بهم میده. حالا جدا از تنظیم نه چندان خوبش ولی ترانه محشره ای داره. توصیه میکنم حتما آلبوم جدید رضا صادقی با نام یکی بود و یکی نبود رو هم گوش کنید ترانه های خوبی داره.



نکته:مثل همیشه عکس بالایی تزئینی است.

یاد آذربایجان



پر می زند مرغ دلم با یاد آذربایجان
خوش باد وقت مردم آزاد آذربایجان
دیریست دور از دامن مهرش مرا افسرده دل
باز ای عزیزان زنده­ ام با یاد آذربایجان
تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس
این گفت با صوتی رسا فریاد آذربایجان
در بیستون انقلاب از شور شیرین وطن
بس تیشه بر سر کوفته فرهاد آذربایجان
در مکتب عشق وطن جان باختن آموخته
یارب که بود است از ازل استاد آذربایجان
ضحاکیان مرکزی بیرون برند از حد ستم
تا سر بر آرد کاوه حداد آذربایجان
خون شد دل آزادگان یارب پس از چندین ستم
کام ستمگر میدهی؟ یا داد آذربایجان
جان داده آذربایجان امداد ایران را و نیست
ایران مداران را سر امداد آذربایجان
تا چند در هر بوم و بر آواره اید و در بدر
دستی بهم ای نامور اولاد آذربایجان
ازآتش پاشیدگی تا چند خاکستر نشین
آباد باید خانه بر باد آذربایجان
آزادی ایران زتو آبادی ایران ز تو
آزاد باش ای خطه­ ی آباد آذربایجان
بر زخم آذربایجان هان شهریارا مرهمی

تا شاد گردانی دل دلشاد آذربایجان

استاد شهریار


امروز 21 آذر است روزی که از سالها قبل با نام آذربایجان گره خورده است. این شعر زیبای آذربایجان حال و احوال امروز من است هر جا باشم دلم برای آذربایجان می تپد و برایش جانم در میرود کار روزگار باعث شده که از سرزمین مادریم دور شده ام اما هر جا بودم با افتخار سرم را بلند کردم و گفتم آذری هستم و  از ته لهجه آذریم هیچگاه خجالت نکشیدم. عاشق موسیقی زیبا و غنی این سرزمینم و برای رقصیدنش سر از پا نمیشناسم و عاشق رقص لزگی و پروانه و خسته چوپان هستم و هر موقع که بتوانم از رقصیدن خجالت نمیکشم.

تاریخش را دوست دارم و از افسانه هایش لذت می برم. از شنیدن نام کوراوغلی احساس غرور میکنم. برای بابک و ستارخان و باقرخان سر تعظیم فرود می آورم. در مقابل شعر شهریار و پروین اعتصامی رو به زانو مینشینم و لذت می برم. در مقابل اسطوره هایی نظیر مهدی باکری و حمید باکری و مهدی امینی سرم را بالا می گیرم و میگویم شمائید اسطوره های این سرزمین پاک و زرتشت وار.

یاشاسین آذربایجان

یاشاسین ایران


Kanin'da var«برای تراختور»


این عکس رو با ایمیل برایم فرستاده بودند و بهونه ای شد تا در مورد تراختور بنویسم.

خیلیا می پرسن چرا تراختور؟ منم میگم به قول اون آقایی لطیفه گو که میگه آذریها 10 تا «کاف» دارند اینم اینجوریه اما مطمئنا آذریها فقط یه تراختور دارند که اونم همینی است که هر دو هفته یه بار استادیوم یادگار امام رو  طرفدارانش  با  شعار یاشاسین تراختور به لرزه در میارن.

سالها پیش که وارد رشته ماشینهای کشاورزی و به قول دانشکده کشاورزیها وارد رشته تراختور شدم یه حس خوبی نسبت به تیم تراختور داشتم اما متاسفانه با اولین حضور ما در رشته تراختور این تیم به دسته اول سقوط کرد تا اینکه امسال دوباره اومد به لیگ برتر و شور دوباره ای به این این لیگ بی رونق داد.

من از بچگی استقلال رو دوست داشتم و هنوزم دورادور به این تیم ارادات دارم اما تراختور رو جور دیگه ای دوس داشتم و دارم و وقتی امسال استقلال با تراختور مساوی کرد خیلی خوشحال شدم اما وقتی غریبی پرسپولیس رو تو استادیوم آزادی در مقابل تراختور دیدم به خودم بالیدم و لذت بردم و حتی با اینکه باخت ولی مردونه بازی کرد و یک قدم پا پس نذاشت.

هر هفته منتظرم تا ببینم تراختور تو تبریز حال کی رو می گیره. الان تراختور تیم تمام آذربایجانی ها شده است تا نشون بده که یه تیم پرطرفدار با پول و این حرفها پرطرفدار نمیشه. یه زمونی تو تبلیغات شبکه های ترکیه برای طرفداران بشیکتاش می گفتند «Kanin'da var» یعنی تو خونش است الان هم همین حرف رو همه بچه های آذربایجان میگن فرقی نمیکنه کجایی باشی؛ تبریز، ارومیه، مراغه، اردبیل، همدان، قزوین، ابهر، خوی، ماکو، اراک و تهران، همه اونایی که شاعرشون شهریار بزرگ و شعرشون «حیدر بابایه سلام» و موسیقیشان «رشید بهبودف»  و دیارشان آذربایجان است قلبشان به عشق تراختور می تپه و با تمام وجود  میگن یاشاسین آذربایجان و یاشاسین ایران.

امیدوارم یه زمونی باکو و قره باغ که از مام وطن بر اثر بی عرضگی شاهان قجر دور افتادند به دامانش برگردند و از آذربایجان برای ایران عزیز تلاش کنیم و سرزمین سرسبزمان را دوباره از نو بسازیم.

هنوز این سرزمین مردان نیکش مثل بابک خرمدین و ستارخان و باقرخان و مهدی باکری و حمید باکری و مهدی امینی رو که از آذربایجان برای خاک ایران و ایرانی  جنگیدند و آزادی برای مام وطن به ارمغان آوردند را از یاد نبردند و ما هم فرزندان این اسطوره های پاک هستیم.

اینک نیز به پیشتازی ارتش سرخ تراختور می رویم به سوی ایرانی آباد و آزاد و شاد. به امید روزی که در تمام این سرزمین اهورایی از هر قوم و ملیتی؛ از کرد و بلوچ و ترکمن و گیلک و عرب و فارس و لر و بختیاری و آذری و فارس در کنار هم به صداقت و پاکی باشند و روزگار را از عشق و ایمان به سامان رسانند.

آذربایجان شیر خفته است اما در طول تاریخ نشون داده است که شیر حتی شیر خفته هم باشد همیشه شیر است و در برابر هر کسی که بخواد اونو از ایران و ایرانی جدا کنه ایستاده است و نشون داده است که از آذربایجان برای ایران زنده است.


ای سر سبز وطن، آذرآبادگان من
از تو جدا یکنفس، مبادا ایران من
روزگارت بر امان، دور از دست گزند
پشت تو بی لرزه باد، همچنان کوه سهند

سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من

آنکه دلش می زند ، نبض جدایی در باد
با او سخن می گویم ، تا نگهدارد به یاد

آذرآبادگان من، جان جانان من است
قیمت خون ارس، رگ ایران من است
خانه شمس و زرتشت آبروی میهن است

چه نزدیک تو باشم، چه در غربت غریب و دور...
تو را نمی دهم ز دست، ای مرز عشق و شعر و شور

مگر بی تو می شود، زمزمه ارس شنید؟
مگر بی تو می شود به معنای وطن رسید؟

سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من

تنظیمات امنیتی برای فیس بوک

خیلی از دوستان همچون خودم عضو فیس بوک هستند لذا برای اینکه به لحاظ حفظ مشخصاتشان دچار مشکل نشوند این مقاله رو از سایت نگهبان برایتان اینجا آوردم.



عضویت در فیس بوک همواره برای عده زیادی با نگرانی و اضطراب همراه بوده است و در مواردی نیز منجر به مشکلاتی هم شده است. کم نیستند افرادی که از برچسب خوردن عکس‌هایشان توسط دیگران و یا دیده شدن عکس‌های خصوصیشان توسط دوستان نه چندان صمیمی شاکی اند.

 

در این مطلب به آموزش چند راه ساده و کاربردی برای حفظ حریم شخصی در فیس بوک می ‌پردازیم. با اطلاع از این امکانات می توانید بخش قابل ملاحظه ای از مشکلاتتان در این شبکه اجتماعی را حل کنید.

 

۱- دوستان تان را گروه بندی کنید.

 

 

بسیاری از کاربران فیس بوک از این امکان بی خبر هستند. فیس بوک این قابلیت را دارد که دوستان تان را بر اساس سطح روابط و صلاحدید خود در گروه های مجزا دسته بندی کنید. به عنوان مثال می توانید همکاران خود را در یک گروه دسته بندی کنید و برای آنها پیغام های گروهی بفرستید. البته در این صورت امکانات بیشتری در اختیار شما خواهد بود که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.

 

- شما می توانید هر یک از دوستان خود را در یک یا چند گروه دسته بندی کنید.

- گروه دوستان مانند سایر دسته بندی های وب با برچسب -Tag- مشخص می شوند.

- هر یک از گروه‌ها می توانند قوانین حریم خصوصی مربوط به خود را داشته باشند.

به طور معمول گروهها در سه قالب دوستان، خانواده و کاری تقسیم‌بندی می‌شوند. در این حالت دسته‌بندی، راحت ‌تر می‌توان حریم خصوصی گروه‌ها را شرح داد. به عنوان مثال شما می خواهید دوستانتان عکس‌های مهمانی شب گذشته را ببینند، اما اگر خانواده و همکارانتان این عکس‌ها را ببینند تازه اول دردسر است. در شرایطی که شما افراد زیادی در لیست فیس بوک خود دارید، استفاده از لیست دوستان برای منظم کردن و ساماندهی افراد بسیار کارآمد و مفید است.

 

برای ایجاد لیست دوستان خود میتوانید به صفحه friends در فیس بوک مراجعه کنید. در این صفحه در برابر نام هر یک از دوستان تان گزینه ای با نام Add to List می‌بینید که با کلیک روی آن می‌توانید شخص مورد نظر را در یکی از لیست ها قرار دهید و یا اینکه لیست جدیدی برای دسته بندی وی ایجاد کنید.

 

2- اطلاعات خود را از نتایج جستجوی فیس بوک حذف کنید.

 

 

مادر من معلم مدرسه است و اولین سؤالی که بعد از عضویت در فیس بوک پرسید، این بود که «چگونه می ‌توان مانع اطلاع دیگران از حضور فردی در فیس بوک و دست یابی به اطلاعات وی شد؟»

قطعاً مادر من دلایل زیادی برای جلوگیری از آگاه شدن دانش ‌آموزانش از جزئیات زندگی شخصی ‌اش در فیس بوک دارد و بهترین راه برای جلوگیری از این امر، کنترل نمایش اطلاعات اشتراک -اکانت- است. با دنبال کردن مسیر زیر می‌توانید سطح دسترسی به اطلاعات تان از طریق بخش جستجوی فیس بوک را تنظیم کنید

 

Facebook > setting > privacy setting > search > search visibility > only friends > save changes

البته فیس بوک به صورت پیشفرض تمامی اطلاعات شما را برای افراد موجود در نتورکی که عضو آن هستید قابل جستجو می سازد. با استفاده از منوی باز شونده جلوی گزینه search visibility می توانید با انتحاب گزینه Customize، حلقه این جستجو را تنگ تر کنید.

 

 

 

۳- مشحصات خود را از گوگل حذف کنید.

 

 

فیس بوک ترافیک بالایی را صرف نمایش مشخصات کاربران در موتورهای جستجو می‌کند، البته تمام اطلاعات شما در جستجو نمایش داده نمی‌شوند و گوگل به نمایش عکس، لیستی از دوستان، لینک صفحه ارسال پیغام و لینک اضافه کردن به لیست دوستان در این مرحله بسنده می ‌کند.

 

برای عده‌ای از کاربران که می‌خواهند توسط نتایج جستجو در دسترس باشند، این امکان بسیار ارزشمند است.

اگر شما جزو این دسته از افراد نیستید، می توانید با مراجعه به صفحه search privacy و برداشتن تیک کنار گزینه Create a public search listing for me and submit it for search engine indexing مانع نمایش مشخصات تان در موتورهای جستجو شوید.

 

Facebook > Settings > Privacy Setting > Search > Create a public search listing for me and submit it for search engine indexing
 

 

 

۴- از برچسب خوردن نام تان در عکس‌های نامناسب جلوگیری کنید.

 

 

یکی از مشکلات قدیمی کاربران فیس بوک تگ خوردن و نمایش عکس هایی است که نتایج جبران ناپذیری را بر روابط دوستی و حرفه ای آنها می گذارد.

در محیط فیس بوک امکان بر چسب زدن بر روی عکس ها برای کاربران فراهم است و زمانی که نام شما بر روی یک عکس چسبانده می شود، این عکس برای همه نمایش داده می شود. متاسفانه این عکس را فقط دوستان نزدیک شما نمی بینند، بلکه ممکن است رییس شما هم این عکس را ببیند. اینکه هر روز وقت زیادی را صرف حذف برچسب عکس ها کنیم، اصلا عاقلانه نیست.

برای رهایی از این مشکل باید در صفحه profile privacy page وارد بخش photos tagged of you شوید و با انتخاب گزینه customize نحوه نمایش عکس های برچسب خورده را تعریف کنید. در اینجا با صفحه ای روبرو می شوید که در آن از شما خواسته شده تا مشخص کنید که عکس های برچسب خورده اول به چه کسانی و در چه گروهی نمایش داده شوند. پیشنهاد ما انتخاب گزینه های only me در قسمت بالا و گزینه None of my Networks در قسمت پایین است.

 

Facebook > Settings > Privacy Setting > profile > photo tagged of you > customize
Friends > Only Me
Networks > None of My Networks

 


 

۵- از آلبوم‌هایتان محافظت کنید.

 

 

اگر بخواهید عکس‌های تان را از دید عموم مخفی نگه دارید، این کار بدون تغییر تنظیمات هر آلبوم عکس امکان پذیر نیست.

شما می توانید با مراجعه به صفحه Album Privacy به صورت دلخواه سطح دسترسی ویژه هر آلبوم را تعیین کنید. با استفاده از این قابلیت، تنها افرادی عکس‌های شما را خواهند دید که شما به آنها این اجازه را داده باشید. برای حفظ حریم خصوصی، استفاده از این امکان فیس بوک اکیدا توصیه می شود.

 

Facebook > settings > Privacy Setting > Profile > Edit Photo Album Privacy Settings
 

 

۶- مراقب برنامه های جانبی فیس بوک باشید.

 

 

گاهی اوقات پس از نصب یک برنامه جانبی متوجه می شوید که متنی به پروفایل شما اضافه شده است. این برنامه ها با این هدف طراحی می شوند که شما به دوستان تان یکی از علاقه مندی های خود را معرفی کنید یا یک خصوصیت رفتاری تان را برای دیگران برجسته کنید. در مواردی این برنامه ها جملات نامناسب و شرم آوری را به پروفایل شما اضافه می کنند که چندان جالب به نظر نمی رسند.

 

برای جلوگیری از این اتفاق شما دو راه را پیش رو دارید، اول اینکه از نصب برنامه های جانبی خودداری کنید و یا اینکه با اطلاع از امکان وقوع این اتفاق پس از نصب هر برنامه حتما پروفایل خود را کنترل کنید.

 

۷- اطلاعات تماس خود را خصوصی کنید.

 

 

بسیاری افراد از فیس بوک برای مقاصد کاری و حرفه ای استفاده می کنند و به همین دلیل اطلاعات تماس خود را به صورت کامل و دقیق در اختیار لیست دوستان خود قرار می دهند. مشکل زمانی شروع می شود که شما با تقاضای دوستی فردی مواجه می شوید، که تمایل ندارید به اطلاعات تماس شما دسترسی داشته باشد. یا از اینکه تمام گروه های دوستی شما شماره تلفن تان را داشته باشند احساس رضایت نمی کنید.

 

راه حل بسیار ساده است، با مراجعه به contact information از طریق کلید info در قسمت پروفایل، می توانید برای هر بخش از اطلاعات خود دسترسی مشخصی را تعریف کنید.

پس انتخاب گزینه Edit روبروی عبارت contact information صفحه ای باز می شود که بر اساس گروه های از پیش تعریف شده دوستان اجازه دسترسی به اطلاعات را برای هر کدام به تفکیک تعریف می کنید. البته برای این کار باید بر روی آیکن قفل روبروی هر کادر کلیک کنید و تنظیمات ویژه آن کادر را انجام دهید. بدین ترتیب دیگر نگران این نخواهید بود که افرادی که با آنها ارتباط صرفا کاری دارید ایمیل و شماره تلفن شخصی شما را در اختیار داشته باشند و یا افرادی که به آنها صمیمیتی ندارید اطلاعات تماس شما را داشته باشند و هیچ گاه اطلاعات شما توسط افراد سودجو برای مقاصد تبلیغاتی استفاده نخواهد شد.

 

Facebook > Profile > Info > Contact Information > Edit > push Lock > who can see this
 

۸. پیغام های نامناسب صفحه اول را کنترل کنید.

پیغام های صمیمانه ی دوستان که بر روی صفحه شما نمایان می شوند، در مواردی لطمات جدی ای را به شخصیت حرفه ای شما وارد می کند. کنترل پیغام های پر از شوخی و خنده، یکی از آزار دهنده ترین امکانات فیس بوک است که البته امکان کنترل آنها نیز برای شما فراهم شده است. شما حتی می توانید دوستان خود را کنترل کنید و اجازه گذاشتن پیغام بر روی صفحه اصلی را به برخی از آنها ندهید. البته این دو کار را از طریق دو قسمت مجزا انجام می شوند.

 

 

کنترل نمایش پیغام ها:

از طریق گزینه posting ability واقع در قسمت settings صفحه پروفایل تان می توانید تعیین کنید که چه کسانی پیغام های دوستان تان را ببینند.

 

Facebook > Profile > Option > Settings > Story Posted by Friends > Who can see posts made by friends
 

چه کسانی می توانند برای شما پیغام بگذارند:

همچنین با مراجعه به صفحه Profile Privacy settings و از طریق قسمت Wall Posts می‌توانید مشخص کنید که چه کسانی اجازه دارند در صفحه اصلی شما پیغام بگذارند. با استفاده از تنظیمات این بخش می‌توانید امکان پیغام نوشتن توسط همه دوستان تان را مسدود کنید. یا اینکه به گروه مشخصی از آن‌ها این امکان را بدهید.

Facebook > Settings > Privacy Setting > Profile > Wall Posts

 

 

 

۹. جزئیات روابط دوستانه خود را خصوصی نگه دارید.

اینکه لیست دوستان شما برای همه قابل رویت باشد در ابتدا زیاد ناراحت کننده به نظر نمی رسد، اما در واقع مشخص بودن دایره روابط شما برای همه می تواند به اشکال مختلفی مورد سواستفاده دیگران قرار گیرد. در مواردی هم دوستان شما از این مسئله که دیگران آنها را در لیست شما ببینند، احساس رضایت نمی کنند.

راه حل ساده است، با مراجعه به صفحه Profile Privacy نحوه نمایش روابط و لیست دوستان را به سایرین تنظیم کنید و از سو استفاده های احتمالی جلوگیری کنید.

 

 

Facebook > Settings > Privacy Settings > Profile > Friends
 

 

 

نکته ای که در آخر باید به ان توجه کنید این است که موارد بالا تنها 10 راه برای حفظ حریم خصوصی شما در فیس بوک است که شما می توانید بر روی اطلاعات خودتان اعمال کنید. اما شما نمی توانید از نمایش عکس هایتان توسط دیگر دوستان جلوگیری کنید. بنابراین همیشه مراقب باشید که که چیزی را در اختیار دیگران قرار می دهید. ممکن است شما همیشه محتاط باشید، اما باید به این هم فکر کنید که شاید دوستان شما به اندازه خودتان محتاط نباشند.


منبع اصلی

ریچارد گر یا من ؟!


شباهت ظاهری چقدر رو قضاوت افراد تاثیر می گذارد؟ این سوال را تابحال خودتون پرسیدید؟ هیچوقت چنین دغدغه ای نداشتم که شبیه کسی ممکن است باشم یا نه. اما حوادثی رخ داد که احساس میکنم رفتار دور و بری هایم بیشتر از این شباهت ظاهری نشات می گیرد. این دو تا عکس را مقایسه کنید. سمت راست  ریچارد گر است و سمت چپی خودم هستم.

هیچگاه متوجه این شباهت عجیب نشده بودم تا اینکه اردیبهشت برای اولین بار که خانم حکمت را دیدم ایشان چنین مطلبی را اشاره کردند دو هفته بعد نیز تو یک جلسه ای آقای کیانیان را دیدم و ایشان هم همین مطلب را گفتند تا اینکه باز یکی از دوستان خوش ذوق اصفهانیم چنین نکته ای را برایم یادآور شد و حتی فیلم باهم برقصیم؟ را برایم گذاشت و دیدم و خودم هم تعجب کردم تا اینکه دوباره یکی از دوستان فیلم Unfaithful را بهم داد و دیدم یک خبرهایی است این ماجرا باز ادامه داشت تا اینکه دو تا از دوستان جدیدم باز به این مساله اشاره داشتند. الان دیگر طوری شده که لقب آکتور هم بهم اضافه شده است.

خدا را شکر نه گذرمان به هالیوود افتاده است و نه به سرمان  زده است هنرپیشه شویم البته با داشتن دوستان هنرمندم برایم چنین چیزی امکان دارد اما در لیست دیوانگیهایم هنوز این مساله در اولویت نیست. اما دروغ چرا خیلی دوست دارم آقای ریچارد گر را یک بار از نزدیک ببینم و بابت این تشابه ازش تشکر کنم. ولی خودمونیم هر چقدر دقیق تر می شوم می بینم ریچارد گیر به من شبیه است تا من به اون (رو که نیست سنگ پای قزوین جلوم لنگ دراز می کنه) خب خیلی خوبه که چنین شباهتهایی است. اتفاقا همین ده روز پیش بود که اولین شوالیه رو از با بازی آقای گر و شون کانری دیدم و بسی لذت فراوان بردم. الان موهام بلندتر شده و خاکستری تر و تا حدودی هم چاقتر شدم و سعی میکنم حتما این چهره رو بشکنم. دروغ چرا وقتی ملت اینجوری ازم تعریف می کنن کیفور می شوم. اما زیاد تعریف کنند شرمنده میشوم ولی خیلی دوس دارم که تیکه بارم کنند تا استعدادم رو در زمینه حاضر جوابی به رخشون بکشم. وقتی ازم تعریف می کنند خجالت میکشم آخه نمیدونم تو جوابشون تعارف تیکه پاره کنم. از اونجایی هم که بی نهایت رک و بی پرده و پررو هستم و جواب طرف رو میدهم در مقابل تعریف کردن دیگران عملا خلع سلاح میشم. خوشبختانه و بدبختانه از تعارف کردن بدم میاد و وقتی به یکی میگم که بیا بریم فلان جا یا نهار باهم باشیم واقعا دعوتش میکنم و تعارف نمیکنم.

داستان Unfaithful رو خیلی دوس دارم یکی از بهترین فیلمهایی است که دیدم و بازی ریچارد گر رو اینجا خیلی دوس دارم برای نجات زندگیش از خیانت همسرش گذشت و برای ادامه هر کاری که از دستش برمیومد انجام داد با این همه خانواده اش رو نگه داشت خیلی وقتها میشه از خیانت و بی وفایی گذشت تا زندگی ادامه پیدا بکنه آدمها اشتباه میکنند باید ساده از اشتباهشون گذشت کاری که خودم کردم و از اشتباه دیگران گذشت کردم و خوشحالم که کینه و نفرت کسی رو به دل ندارم و یه روزی هم اگه ببینمشون حتما سراغشون میرم و باهاشون صحبت میکنم. زندگی همین است آئین دوست داشتن هیچوقت تعطیل نمیشه چون تنها دینی است که خدا در نهاد همه انسانها قرار داده است مهم این است که ازش استفاده کنیم مهم این نیست که چگونه و کجا ازش استفاده کنیم چون همین که بروزش دادیم خودش راهش رو پیدا میکنه و تو رو با خودش همراه میکنه مهم فقط دوست داشتن است و بس.

Shall We Dance رو هم دوس دارم چون معتقدم که عشق در هر صورتی تو خونه دل آدمها است اما مهم اینه که ما چگونه این انرژی پاک و مقدس رو بکار ببریم قرار نیست به هر کی دوستت دارم گفتیم ازش همین رو بشنویم مهم همین است که ما دوست داریم و باید هم تا آخرش بریم. رقصیدن هم یک نیروی انرژی زاست. خودم به عنوان یه پسر ایرونی اعتراف میکنم که عاشق رقصیدن هستم و رقص آذری رو هم از همه رقصها بیشتر دوس دارم و بهتر از بقیه میتونم انجامش بدهم.

عجب حکایتی شد این عکس، قرار بود از یه شباهتی بنویسم که قولش رو خیلی وقت پیش داده بودم اما ببین تا کجاها رفتیم. زندگی یعنی همین لذت جاری شدن و رفتن. این روزها سرشار از انرژیم نمیدونم از کجا اومده ولی خوب میدونم که خوبه و باید همین طور با انرژی برم جلو.

 

Google Wave یا موج گوگلی یعنی چه؟

امروز از طریق دوستی بالاخره دعوتنامه موج گوگلی یا Google Wave  به دستم رسید و منم بالاخره به این موج پیوستم. اصولا اهل هیچ موجی نیستم و زیاد به روز کار نمیکنم اما در محیط اینترنت و سایبر همیشه سعی کردم آپدیت بازم و هر پدیده جدیدی که اومده باهاش همراه بودم برای معرفی این موج نیز چون حال و حوصله نوشتن نداشتم بلکه با اجازه از بلاگنوشت عزیز که این مطلب رو تهیه کرده بود در اینجا میارم تا دوستان نیز از این جریان آگاه بشوند. در ضمن از اونجایی که هنوز دعوتنامه ای به دستم نرسیده است از دوستانی که میخوان عضو بشن میخوام که ایمیلشون رو در نظرات وارد کنند تا در صورت اومدن دعوتنامه حتما به دوستان متقاضی ارسال خواهم کرد.




گوگل ویو (Google Wave) ابزار آنلاینی است برای ارتباطات و همکاری همزمان. یک ویو (موج) می‌تواند یک گفت‌وگو آنلان باشد، یا اینکه فایلی شامل متن، تصویر، فیلم، نقشه و… باشد که افراد درباره آن‌ها به بحث و تبادل نظر می‌پردازند و روی آن‌ها کار می‌کنند.

ویو چیست؟
یک موج گوگلی یا ویو، همانطور که گفته شد ترکیبی از گپ آنلاین و فایلهای متنی، تصویری، ویدئویی و… است که افراد در ارتباطات و همکاری‌های‌شان بین همدیگر رد و بدل می‌کنند.

- ویوها به اشتراک گذاشته می‌شوند، از همین رو هر یک از شرکت‌کنندگان در ویوها می‌توانند در هر زمان به پیام‌های ارسال شده دسترسی داشته باشند، یا اینکه فایل‌های ارسالی را ببینند و در آن‌ها دخل و تصرّف کنند. هر یک از شرکت‌کنندگان می‌توانند شرکای دیگری را به ویو اضافه کنند.

- ویوها زنده هستند! با رد و بدل همزمان و زنده اطلاعات، شرکت‌کنندگان در ویوها سریعتر می‌توانند با هم ارتباط داشته باشند و به طور همزمان می‌توانند گپ‌های زده شده و تغییرات داده شده بر روی فایل‌ها را ببینند.

شمای اصلی Google Wave

بعد از وارد شدن به اکانت کاربری گوگل ویوتان، نخستین صفحه‌ای که مشاهده می‌کنید، چیزی شبیه به تصویر پائین است:

جهت دیدن اندازه اصلی تصویر روی آن کلیک کنید.

جهت دیدن اندازه اصلی تصاویر روی آنها کلیک کنید.

باکس‌های سمت چپ صفحه، شامل گزینه‌های Inbox، All، By Me، Request، Spam، Settings، Trash و لیست دوستان‌تان است که شباهت زیادی به باکس‌های Gmail دارد. همین موضوع نیز باعث می‌شود که در نگاه اول، این ذهنیت پیش آید که ابزار جدید، نوعی ایمیل است با امکاناتی برتر!

روی هر یک از گزینه‌های ستون وسط که کلیک می‌کنید، محتویات آن در ستون سمت راست نمایان می شود که مرا به یاد Microsoft Outlook می‌اندازد.

چه کارهایی می‌شود با گوگل ویو انجام داد؟

مسلماً با گوگل ویو کارهای زیادی می‌توان کرد که ابتدائی‌ترین آنها ایجاد ارتباط با سایرین برای اهداف مختلف است. اما چند نوع از کارهایی که می‌شود با گوگل ویو بهتر از قبل انجامشان داد را به عنوان نمونه می آورم:

- سازماندهی کردن وقایع: می‌توان همایش‌ها، سیمینارها و سایر وقایع (Events) را در آن با دیگران به اشتراک گذاشت. با وجود گجت‌هایی مثل نقشه، آب و هوا و… این وقایع نگاری کامل‌تر از هر زمان دیگری می‌تواند باشد.

- یادداشت‌نگاری قرار ملاقات‌ها: می‌توانید با دوستان‌تان قرار ملاقات بگذارید، نکات مربوط به این قرار را همزمان با همدیگر یادداشت کنید و در انتها یک صورتجلسه کامل از تمام وقایعی که در قرار ملاقات گذشت، داشته باشید.

- گزارش گروهی پروژه‌ها: با وجود گوگل ویو، گزارش‌دهی پروژه‌هایی که به صورت گروهی انجام می‌دهید، همزمان‌تر از همیشه خواهد بود. لذا سریعتر از همیشه به نظر سایرین درباره قسمتی از کار که شما انجامش می‌دهید، دسترسی خواهید داشت. ضمناً دیگر نیاز نخواهد بود که مدام فایل‌های تغییر داده شده را برای همدیگر ایمیل کنید! یکبار که فایلی تغییر کند، همزمان همگان به نسخه اصلاح شده دسترسی سریع خواهند داشت.

- بکارگیری طوفان ذهنی: برای پرورش دادن سریع ایده خامی که به ذهن‌تان می‌رسد، کافیست عده‌ای از دوستان خلاق‌تان را به یک موج گوگلی دعوت کنید، و در سریعترین زمان ممکن به تصوّرات ذهنی آنها درباره ایده‌تان دسترسی داشته باشید.

- اشتراک گذاری تصاویر: کافیست که عکسها را دراگ کنید و داخل ویو بیاندازید، تا به همین آسانی آپلود شود! حالا دیگران را به ویو دعوت کنید تا از اسلایدشوی تصاویرتان لذت ببرند.

افزونه‌های گوگل ویو چه کارهایی انجام می‌دهند؟

نمونه‌ای از بکارگیری گجت در ویوها

نمونه‌ای از بکارگیری گجت در ویوها


گجت‌ها و اکستنشن‌ها ابزارهایی هستند که می‌توانید به اکانت گوگل ویوتان اضافه‌شان کنید، تا امکانات جدیدی در اکانت‌تان داشته باشید. چیزی شبیه به فیس بوک، اینجا هم هر کاری از دست افزونه‌ها برمی‌آید! برخی از این افزونه‌ها عبارتند از:

- Wave Sudoku: بین دوستان‌تان تورنومنت سودوکو راه بیاندازید و ببینید که چه کسی بهترین سودوکوباز است!

- Yes/No/Maybe Gadget: با این گجت می‌توانید از دوستان‌تان در ویوها درباره موضوعی خاص نظرسنجی کنید.

- Map Gadget: گجت نقشه گوگل است که می‌توانید در ویوهای‌تان از آن استفاده کنید.

- Video Chat Experience: از طریق این افزونه می‌توانید با دیگر شرکت کنندگان در ویوها چت ویدئویی داشته باشید.

نکته‌ای که درباره اکستنشن‌ها وجود دارد اینکه برخی از آنها متاسفانه برای IP ایران محدودیت دارند و برای اینکه بتوان براحتی از آنها استفاده کرد باید از روشهای تغییر IP استفاده کرد!

چگونه موج جدیدی راه بیاندازیم؟

هیچ کار پیچیده‌ای لازم نیست انجام دهید. کافیست که روی گزینه New Wave کلیک کنید و در کادری که در ستون سمت راست  باز می‌شود (تصویر پائین)، متن یا فایل مورد نظرتان را قرار دهید و دوستان‌تان را با کلیک بر روی دکمه + به ویو جدید دعوت کنید!

نمونه کادر ایجاد یک ویو جدید

نمونه کادر ایجاد یک ویو جدید

Ping کردن دوستان به چه معناست؟

در گوشه‌ی پائین سمت چپ، باکس لیست دوستان، قرار دارد. روی هر یک از Contactها که کلیک کنید، گزینه‌ای با عنوان Ping می‌بینید. پینگ کردن در اینجا شبیه به چت کردن مستقیم و خصوصی با دوست‌تان است. روی این گزینه که کلیک کنید، کادری شبیه به تصویر زیر باز می‌شود که می‌توانید از طریق آن برای دوست‌تان پیغام یا فایل ارسال کنید. Pingها هم مانند Waveها آرشیو می‌شوند و شما می‌توانید هر زمان به آنها دسترسی داشته باشید.

نمونه‌ای از پینگ کردن دوستان در گوگل ویو

نمونه‌ای از پینگ کردن دوستان در گوگل ویو

Playback کردن ویوها به چه معناست؟

یکی از قابلیتهای بی‌نظیر و استثنائی گوگل ویو، امکان Playback کردن ویوهاست! در هر موج، وقتی که روی دکمه Playback کلیک کنید، به ترتیب زمانی اتفاقاتی را که در ویو مربوطه افتاده است را می‌توانید مشاهده کنید و بدین ترتیب شما متوجه می شوید که پیامهای جدید چه زمانی اضافه شدند، چه وقتی در فایل‌ها تغییر داده شد، چه کسی و در چه زمانی افراد جدید را به ویو دعوت کرد و… یعنی همه اتفاقات به همان ترتیبی که اتفاق افتادند را از نظر می‌گذرانید!

نمونه‌ای از کاربرد Playback کردن ویوها

نمونه‌ای از کاربرد Playback کردن ویوها

چطور می‌توان به عضویت Google Wave در آمد؟

هنگام نوشتن این مطلب، گوگل ویو مراحل آزمایشی خود را پشت سر می‌گذارد و عضویت در آن همچنان محدود به دریافت دعوتنامه از سوی کاربرانی است که هم اکنون در آن عضویت دارند. که البته تعداد دعوتنامه‌ها نیز محدود است! علاقمندان به این ابزار می‌توانند از طریق پر کردن این فرم، در لیست نوبت جهت دریافت دعوتنامه قرار گیرند.

در ضمن به یاد داشته باشید که همه کاربران گوگل ویو، دعوتنامه ندارند، اما بعضی از آنها پس از انکه مدتی از زمان عضویت‌شان گذشت، این اجازه را می‌یابند که تعداد محدودی از دوستان‌شان را به گوگل ویو دعوت کنند. این امکان از طریق پیغامی با عنوان “invite others to google wave” به ایشان اعلام می‌شود!


هوای گریه



هوای گریه

دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من

گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟
کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من …

سیمین بهبهانی


این غزل خانم بهبهانی رو بسیار دوس دارم و حتی با صدای همایون شجریان بیشتر می پسندم انصافا هم همایون فوق العاده اجراش کرده است با اینکه به سبک آقای گلپا بیشتر علاقه مندم اما کارهای همایون رو هم دنبال می کنم و از شنیدن صداش لذت می برم و این کارش هم به نظرم بهترین کارش است البته موقع اجرا این غزل قلع و قمع شده است ولی با این همه سیمین بهبهانی در زمانه ما یک نعمتی است که شنیدنش لذت فراوانی دارد.

بعضی از دوستان ازم گله میکنند که چرا ترانه نمینویسم، باید بگم که این روزها هوای ترانه هایم بسیار تلخ است و نمیشه زیاد تو وبلاگ گذاشت. این روزها کم می نویسم اما بهانه ای دست کسی ندهم با اینکه همیشه نوشتن رو دوس داشتم و دارم اما فعلا تا زمانی که به اهداف اولیه نرسم بهش فکر نمیکنم طرح یک فیلمنامه یک داستان بلند، چندین مورد شعر و ... اینها در ذهنم هستند اما چه کنم که به وبلاگ و ترانه معتادم و نمیتونم ترکش کنم.

در مورد طنز نوشتن هم که قولش رو دادم حتما خواهیم نوشت این جناب داش قیصر که تو تنبلی به حسن کچل سور زده است چهار صفحه با یه خط بد دستم داده که تایپش کار حضرت فیله ولی اگه خدا بخواد اگه تموم شد حتما اینجا میذارم.




عید عاشقی

حرم

تو عید عاشقی تنهای تنهام
جاریه رود اشک رو گونه هام
تو هنوز کجایی ای خالق من
که دستاتُ بذاری توی دستام

جز فکر تو نیست فکری توی سرم
که انگار با یادت دیوونه ترم
منو با نگات از این کویر بگیر
منو با خودت ببر تا به حرم

منی که گناه عشق مونده رو دوشم
با یه قلب سنگی غزل فروشم
تو می دونی دریای التماسم
با این همه رخت غرور می پوشم

به طواف عشقت کم نمیارم
نه هفتم و نه هفتاد، هفت هزارم
اگه روز عشقم عید قربونه
سرمُ زیر تیغ تو می ذارم

تو حرمت، سع‍یِ وفا می کنم
دارائیمو  وقف صفا می کنم
تا تویی این کلام همیشگیم
صداتُ آواز دنیا می کنم


سه سال پیش این ترانه رو با یه دلیل خاص و فقط برای دل خودم نوشتم و هنوز بعد از سه سال دوباره و دیشب به این ترانه رسیدم به منی که رسیدن به نرسیدن عادت همیشگیم شده است دیشب با تموم وجود تنهایی و بغض رو حس کردم و برای اینکه کسی رو درگیر خودم نکنم خوابیدم و به کسی حرفی نزدم. میدونم که سرنوشت هر کس رو خودش میسازه اما انگار برای من زیاد اینگونه نیست. خیلیا اومدن و رفتن اما هنوز به خودم که می رسم می بینم باز تنها هستم دیگه از این تنهایی گله ای ندارم بهش عادت کردم و فکر میکنم اگه یه روز نباشه خودم رو از دست می دم و یکی دیگه میشم.

به این حرم عادت کردم امشب شب عیده اما نمیدونم چرا دلم عید رو باور نداره شاید واسه اینه که من اهل این عید نیستم و خیلی وقته که خودم رو برای حضرت عشق آماده ذبح کردم و من منتظرشم تا فرمان دهد تا سرمو زیر تیغش بذارم. الهی به امید اون روز.

انتقاد

آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند.

جرج برنارد شاو

آی خوش میگذره


اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید

عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
دارم امید بر این اشک چو باران که دگر
برق دولت که برفت از نظرم بازآید
آن که تاج سر من خاک کف پایش بود
از خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز
شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
کوس نودولتی از بام سعادت بزنم   
گر ببینم که مه نوسفرم بازآید
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح   
ور نه گر بشنود آه سحرم بازآید
آرزومند رخ شاه چو ماهم حافظ

همتی تا به سلامت ز درم بازآید


حضرت حافظ


انگار حضرت حافظ هم با من سر شوخی داره این غزل رو دیروز که رسیدم به خونه حضرت حافظ بهم داده است. نیمدونم چی بگم شاید زیادی به هر چیزی بدبینانه نگاه میکنم.

این روزها یه حادثه ای باعث شد بیشتر به این باور برسم که از یک اتفاق خوب و خوش نباید زیاد خوشحال شد چون شادی برایم دوومی نداره و این رو به عینه کسی که باور نداشت و فکر میکرد توهم خودم است دید و ولی مطمئنم که باز قانع نشد.

این روزها وقتی بعضیا میگن بزرگ شدی برایم خوشایند نیست دیوونگی و بچگی و خامی رو بیشتر از این پخته ای دوس دارم چون هر چی بزرگتر میشیم مجبور بیشتر دروغ بگیم و دروغتر از قبل بشیم و من از این وضعیت خوشایند نیستم.

از آدمهایی که خودشون گم شدند و سعی میکنند راهنمای بقیه باشند حالم بهم میخوره به همین خاطر به کسی توصیه و پندی نمیگم و نخواهم گفت که همین گمگشتگی خودم رو بیشتر دوس دارم.

از روزی که خونه ام با ماشین این ور و اون ور میرم و چقدر صدای جیپسی کینگز حال میده وای از این همه گیتار نوازی و گیتار شنیدن خسته نمیشوم. حیف که دسته گیتارم ترک ورداشته و دوس ندارم صداش رو دربیارم از طرفی هم نمیخوام یه گیتار ارزون قیمت بگیرم با این همه دل کندن از این گیتار که هفت ساله همدم تنهائیم شده خیلی برام سخته و بعید میدونم کسی بتونه جاش رو برام بگیرم به قول دوستی بهتره با همین گیتار ازدواج کنم چون هیچ دختری آدمی نق نق و غر زن و دمدمی مزاج و مجنون مثل من رو نمیتونه طاقت بیاره.

وای از همه اینا گذشته کلی شکلات و شیرینی خوردم و مامانم هم چیزی نمیگه خب بعد از چهل روز اومدم پیشش و زود میرم و دیگه حسابی بهم خوش میگذره و دیگه زیاد چیزی بهم نمیگه. تازه از خوردن دستپخت مامان خسته نمیشم و کلی حال میکنم.


راستی این عکس بالایی هیچ ربطی به این نوشته و بنده و خودم و هیچ کس دیگه ای نداره همین جوری ویرم گرفت که یه چیزی بذارم دیدم اینم چشاش خوشگله و به چشم برادری گفتیم تا ملت هم از دیدن زیبائیها لذت ببرند فقط به چشم خواهری نگاه کنید و بس، این همه گفتم یعنی اینکه عکس تزئینیه و هیچی نداره همین(وای چقدر حرف زدم هلاک شدم) راستی دلم برای طنز نوشتن لک زده، تازه این دوستم داش قیصر رو هم دیدم و کلی صفا کردیم و گفتیم و خندیدیم حالا شاید باز یه چیزهایی برام بنویسه یاد دوران دانشجویی افتادیم که چقدر دخترای ملت رو سرکار میذاشتیم بهرحال بهم کلی انرژی داده که دو تائی باهم طنز نوشتن رو شروع کنیم میخواستم یه جای دیگه بنویسم ولی داش قیصر میگه بی خیال رفیق زخمه ات این همه بازدید کننده داره حیف نیست این کنداکتور رو از دست بدیم منم گفتم حالا کفن مفته تو باید بیفتی بمیری اون در کمال پررویی گفت نه تنها می میرم تازه خودم کفن و دفنش میکنم تا زحمت حضرت عزرائیل کم بشه به قول داش قیصر مخلص کلوم اینکه قراره دوباره ما بطنزیم.

مشق عشق با صدای حسین زمان

مشق عشق حسین زمان 

  

بالاخره طلسم شکست و من آلبوم مشق عشق را برای دانلود در اختیار دوستان گذاشتم.  

مشق عشق هم یکی از آلبومهایی بود که اجحاف زیادی در حقش شد. من آهنگهای غزل عشق و آرامش رو خیلی دوست داشتم به همین خاطر هم این آلبوم رو با کیفیت بسیار خوب و از روی ورژن اورجینالش در اختیار دوستداران صدای مهندس زمان قرار میدهم. امیدوارم که دوستان از این آلبوم لذت ببرند. 

آهنگساز این آلبوم آقای محمدرضا چراغعلی هستند البته کار کولی که یک کار بازخوانی قدیمی از ساخته های زنده یاد منوچهر طاهرزاده بود که قبلا آقای شاهرخ اجرا کرده بودند. 

ترانه سرا های این آلبوم هم  افشین یداللهی، علیرضا قزوه، رضا اشعاری،هانا هنجنی و حضرت مولانا و ... می باشند. 

 

مشق عشق 

آرامش 

یار مرا 

قاصدک 

شب گریه

چشم براه 

غزل عشق 

کولی 

 

سبز «خسرو گلسرخی»


ای کاش

هزار تیغ برهنه
بر اندوه تو می نشست
تا بتوانم
بشارت روشنی فردا را
بر فراز پلک هایت
نگاه کنم
اینک
صدای آن یار بی دریغ
گل می کند در سبزترین سکوت
و گلهای هرزه را
در بارش مداوم خویش
درو می کند
جنگل
در اندیشه های سبز تو
جاری ست


زنده یاد خسرو گلسرخی


بعضی از شعرها و نوشته ها انگار برای آینده نوشته شدند و این شعر بسیار زیبای زنده یاد خسرو گلسرخی نیز چنین وضعیتی دارد.

خب من که بنا به دلایلی محکوم به سکوتم اما خدا را شاکر که هنوز نعمت شعر و ترانه رو ازم دریغ نکردند و میتونم از این نعمت نهایت استفاده رو ببرم.

هر قدر که بیشتر می شنوم باورم بر عقیده ام بیشتر می شود و از تصمیمی که در حدود یه سال پیش گرفتم خوشحالم و بر آن تصمیم راسخترم. ولی خب نباید سیاسی نوشت که این روزها دهنت رو می بویند که مبادا گفته باشه ....

بی خیال بابا. بهتره از این شعر زیبای زنده یاد گلسرخی لذت برد.

راستی چند روز پیش رو آهنگ لالایی آقای زمان یه کلیپ زیبا دیدم که متاسفانه به دلیل عدم دسترسی به سایت یوتوب نمیتونم اینجا قرارش بدم.

لحظه دیدار

 

لحظه دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام مستم

باز می لرزد دلم دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ . . .

های نپریشی صفای زلفکم را دست . . .

و آبرویم را نریزی دل . . .

لحظه دیدار نزدیک است

ای نخورده مست

لحظه دیدار نزدیک است

«مهدی اخوان ثالث»
این شعر اخوان را به شدت دوست دارم به همین خاطر هم بعد از مدتها با صدای خود شاعر پیداش کردم و اینجا قرار دادم.
قرار بود کم بنویسم اما خب چه کنیم که به بلاگیدن معتاد شدیم و نمیشه به هیچ رقم ترکش کرد. بعضی از دلتنگی ها رو دوس دارم اما چه کنم که خاطرات بدش باعث میشه زود ترکش کنم.
این چند وقته دور از خونه بودن یادم داده که باید به ندیدن خیلی باید عادت بکنم.
نمیدونم چی بگم. ولی باید به خیلی از این ندیدنها دل ببندم.
دلتنگ گیتارم هستم و خیلی بیش از هر زمانی دلتنگش شدم. براش بی تابی میکنم.