-
نفس ...
12 مهر 1391 01:37
خفه شدم از بس نیستی من همیشه در هوای تو نفس کشیدم تو نیستی انگار برام هوا نیست خفقان گرفتم پس باش تا در هوای تو نفس باشم
-
عاشقیت تنهایی ...
10 مهر 1391 01:43
تو صد سال هم تنها باشی عاشقی حقیقتی انکار ناپذیر در مورد من که یکی از رفقام مستقیم بهم گفت ...
-
مشکوک ...
10 مهر 1391 01:41
اونقدر "نه" شنیدم که به "بله" گفتن خودمم مشکوکم ...
-
دلتنگی ...
10 مهر 1391 01:39
مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمیکنه، میره تو پائیز خودش گم میشه ...
-
عقده ای ...
10 مهر 1391 01:36
باید دعا به جون یه عده عقده ای که دور و برم هستند بکنم که باعث میشوند هنوز باور کنم عقده ای تو وجودم نیست ...
-
100 درصد ...
10 مهر 1391 01:34
دیگه به 99 درصد هم اطمینان ندارم باید 100 درصد باشه تا بتونم قبولت کنم ...
-
حسرت ...
9 مهر 1391 00:20
وقتی تو یه رابطه ای یا یه احساسی "نه" میشنوم با خود عهد میبندم که به جای تلافی کردن اونقد قوی باشم و اونقد به چشم بیام که همیشه حسرت اون "نه" گفتن به "من" همراهش باشه ...
-
31 شهریور ...
29 شهریور 1391 14:09
31 شهریور که میشه، همه مون میرسیم به یاد جنگ هشت ساله، جنگی که خیلیا رو ازمون گرفت و خیلی از شهرارو ویران کرد. من یه ماه قبل از آزادسازی خرمشهر به دنیا اومدم و اکثر مواقع جنگ و بمباران تو زادگاهم یه روستای بسیار زیبا بودم اما یه سالی که برای شروع مدرسه رفتن من به ارومیه اومدیم، یادمه آخرای سال 66 بود که تقریبا هر روز...
-
آخرین بار ...
25 شهریور 1391 03:09
دو سال پیش تو فرودگاه امام کار میکردم و سالها از بی عشقی و بی ذوقیم گذشته بود و گرم موتور لودر و گریدر بودم که این را نوشتم و حالا بعد از سالها امروز ویرم گرفته که منتشرش کنم سالها پیش شاعر خوبی بودم بر خلاف امروزم که درگیر روزمرگی هستم، احتمالا یه روز که از ایران میرم اینو دوباره خواهم نوشت و خواهم خواند برای کسی که...
-
سیستم صوتی ...
25 شهریور 1391 02:49
پریروز سوار یه ناکسی پیکان شدم که راننده اش یه پیرمرد باحال بود، سیستم صوتی مدرن نداشت در عوض خاطره میگفت و زیر آواز از کارهای روحوضی قدیمی میخوند مث مرتضی احمدی اما یه جاش از زبونم پرید که غم همه وجودمون رو گرفته و آقای راننده باحال با اون صدای گرمش خوند: چه غم ز بی کلهی چه غم ز بی کلهی آسمان کلاه من است زمین بساط و...
-
بارون ...
25 شهریور 1391 00:41
بارون باید طوری بباره رو سرت که وقتی زیرش اشک میریزی کسی نفهمه اونی که رو گونه هاته قطرات بارونه یا مرواریدای اشکت ...
-
کپی رایت ...
25 شهریور 1391 00:34
تو این چند ساله که تو شبکه های اجتماعی مشغول نوشتن بودم سعی میکردم به ندرت از کسی کپی کنم یا از کسی الگو برداری کنم هر چیزی که بوده نوشته ها و تفکر خودم بوده. تازگیا وقتی میبینم یه نوشته ای رو تو پلاس یا فیسبک منتشر میکنم و حتی سر از اس ام اس های مردم در میاره اولش خوشحالم و انرژی میگیرم اما بعد به خودم میگم چرا مردم...
-
روزمرگی ...
22 شهریور 1391 14:06
وقتی جاهای دیگه دلم میگیره و نمیتونم حرفامو بزنم به خونه اول خودم یعنی اینجا برمیگردم و مسلسل وار مینویسم. این روزا گرفته ام از طرفی دوباره قلبم اذیتم میکنه روزگتار آنچنان که میخواهم بر وفق مراد نیست نمیخوام ناله کنم اما ترجیح میدم که یه روز معمولی رو سر کنم تا یه روز پر از تنش و استرس. روزای درس هم درگیرم کرده کار هم...
-
روز ما بلاگرها ...
12 شهریور 1391 12:21
31 آگوست رو تو دنیا روز وبلاگ نویسی نام گذاشتند و من خیلی خوشحالم که یه روزی متخص ما بلاگرها است از سال 81 شروع به نوشتم و از سال 82 اینجا موندگار شدم جا داره یه تشکر ویژه بکنم از مدیران باحال بلاگ اسکای که این محیط خوب و عالی رو فراهم کردند و از بودنش کلی لذت میبرم ... عاشق نوشتن هستم اگه فرصت داشته باشم و بتونم...
-
death proof ...
5 شهریور 1391 16:48
نه اینکه من خودم طرفدار تارانتینو باشم میگم این رو ببینید از دیوانگی این نابغه با بازی عالی کورت راسل و خود تارانتینو که صاحب بار است و با لذت داره اون پیکهای ویسکی رو بالا میره لذت میبرم عاشق این جنون و هجو خشونتش هستم، اون رانندگی بی نظیر و صحنه کشته شدن دخترا بی نظیره death proof مسلما مث پالپ فیکشن یا بیل را بکش 1...
-
خونه ...
5 شهریور 1391 10:52
- وبلاگ مث خونه آدم میمونه. - آره وقتی از همه رونده میشی باز برمیگردی اینجا مکالمه من و دوست بلاگرم دیشب :)
-
کات ...
4 شهریور 1391 10:36
- چرا کات کردی؟ - خب این برداشت خوب بود - چی رو برداشت؟ - قلب منو برداشت و برد -:||| ختم یه رابطه به روایت دوربین سینما
-
بازدید کننده ...
4 شهریور 1391 08:25
امروز آماز بازدید وبلاگم از 800000 تا گذشت بعد از هشت سال. هیچگاه به این عدد توجه نداشتم اما برام جالبه که وبلاگی که هشت سال مداوم نوشتم اینقد بازدید کننده داره یعنی روزی متوسط 250 تا بازدید کننده که الان این اواخر به بالای هزار بازدید کننده رسیده است ... مسئولیتم از بابت نوشته هام بالا میره با اینکه الان اکثر مواقع...
-
خاطره ...
4 شهریور 1391 08:15
یه روزها و لحظه هایی است که هیچگاه نباید فراموش کرد باید در خاطرت بماند که دیگه اجازه ندی کسی احساست رو به بازی بگیره یادت بمونه که هیچگاه غرورت رو زیر پا نذاری یادت بمونه که اجازه ندی غرور و احساست لگدمال بشه یادت بمونه که اجازه ندی کسی به قلبت زخم بزنه این روز رو باید همیشه با خاطر سپرد تا نذاری دیگه برات تکرار بشه...
-
عشق یعنی ...
19 مرداد 1391 21:55
وقتی هنوز به این فکر میکنی که آخرش چی میشه یعنی عاشق نیستی وقتی به بودن و نبودنش فکر میکنی یعنی عشاق نیستی عشق یعنی اینکه خودت رو بسپاری به دستش هر کجا که خواست تورو ببره عشق همین است عشق جسارت است عشق ناله نیست عشق جرات است به خودم قول دادم عاشق باشم واسه همین به دوستت دارمی که دو ماه پیش بهت گفتم پایبندم و کاری...
-
خوزستان ...
19 مرداد 1391 21:34
تو این چند ساله به سبب کارم خیلی از شهرهای ایران رفتم اما هیچکدومش مث خوزستان دل آدم رو نمیسوزونه. خوزستانی که نفت ایران زیر پاشه با جاده های نامتاسب و امکانات کم واقعا مظلوم واقع شده است. دو روزه که اومدم خوزستان اما واقعا دل آدم میسوزه این همه محرومیت رو میبینه... الان اینترنت درست و حسابی ندارم سعی میکنم وقتی که...
-
دموکراسی ...
11 مرداد 1391 23:58
دموکراسی یعنی حکومت چشمان تو بر قلب من
-
قلبم ...
1 مرداد 1391 14:46
قلب من لحظــــه ، لحظـــــه رفتنه این ثانیه ها هم مال منه رسیده باز که وقت دل بریدنه میرم که دیگه انگار نوبت منه مگه نمی بینی اجل ترانه هامو میخونه میـــــگه چه چیزی از تو به جا می مونه میگم یه دل دارم که عاشقه بیــــقرار و بی تاب اما صادقه میخوام بازم تو یه سینه ای بمونه بمونه و از قصه من ترانه ها بخونه قلب عاشقم...
-
شخصیت ما ...
17 تیر 1391 10:13
این مطلب رو تو وبلاگ فرورتیش رضوانیه دیدم میخواستم بشینم چنین چیزی رو خودم بنویسم اما دیدم از بس عالی نوشته که من خودم اونو براتون اینجا میذارمش اصل مطلب رو از اینجا هم میتونید بخونید اگر ما شخصیت داشتیم ... برای چند درصد از جامعه مهم است که دیگران درباره شخصیت آنها چه فکری میکنند؟ اصلا آیا میدانند که شخصیت چیست؟...
-
تکیه گاه ...
12 تیر 1391 14:42
اگه یه روز تکیه گاه اشکهای یکی شدی هیچوقت بهونه اشکاش نشو رونوشت به خودم
-
گذشتم ...
12 تیر 1391 13:36
روزی ازت گذشتم که چادر گذشته ات، مینی ژوپ حالِت و بیکینی فردایت را به پای گناه چشمانم گذاشتم ...
-
فیلم من ...
11 تیر 1391 23:57
فیلم من کمی به سینمای اکشن حادثهای پهلو میزند، کمی تاریخی است و اندکی هم وسترن! کوئینتن تارانتینو منم مث فیلم تارانتینو هستم کمی به بی ادبی پهلو میزنم گاهی شاعرانه و ترانه و اندکی هم روشنفکری و مقداری جوادیسم و مقدار زیادی هم دیوانگی
-
بر میگردم ...
11 تیر 1391 23:47
همان طور که میبینید من تنها خواستههای شخصیام را به عمل بدل میکنم و در این راه همه جور سختی را هم تحمل خواهم کرد! کوئینتین تارانتینو هر جا کم میارم یه مدت نیست میشم اما دوباره با همین اخلاق خاص و تارانتینویی خودم برمیگردم
-
پیشنهاد ...
11 تیر 1391 15:21
بهش یه پیشنهاد می کنم که نتونه رد کنه پدر خوانده خیلی وقته که مردم براحتی هر پیشنهادی رو رد میکنند حتی پیشنهادی که سراسر با عشق و محبت باشه این روزا فقط به پیشنهادهایی که پولی هستند نمیشه جواب رد داد از آدم فروشی و عشق فروشی بگیر تا هر چیزی که بشه خرید. هشت سال از رفتن مالون براندو گذشت... مردی که با بارانداز و...
-
گذشت زمان ...
11 تیر 1391 14:58
همه اش دلم می خواهد بخوابم . از دیشب تا به حال هی بلند شده ام و هی دوباره خوابیده ام . نمی دانم شاید خواب هم شکلی است از گریه . به قول لویی فره : با گذشت زمان همه چیز می رود پی کارش. رضا قاسمی