-
اشتباهی ...
22 آبان 1391 11:51
این روزا خیلیامون اشتباهی هستیم و اونجایی نیستیم که باید باشیم بهتره یه باره دیگه این دیالوگ طلایی آخر سریال مرد هزار چهره رو دوباره بخونیم و تحت تاثیر تعریفهای دیگران خودمون رو اشتباهی جایی قرار ندهیم ... چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟! من بی دفاعم، من شریف تربیت شدم، من شریف بزرگ شدم نه کسی منو می شناخت، نه کسی...
-
ذات عشق ...
19 آبان 1391 03:21
مهم نیست که دیگه معشوقت کنارت نیست یا ترکت کرده ... مهم اینه همیشه باید در هوای عشق جانانه نفس کشید ... معشوقه ها میان و میرن این عشق است که میماند ... ذات عشق رو عشقه ...
-
خبر بد ...
15 آبان 1391 10:52
ناصر: خَندَتو میخرم! قیمت! رضا: خبر بد دارم. باس یه سر بریم مسجد حبس. ناصر: اصلش خبر بد شده فیت ما. نمیدونم. یه لقمه خبر خوب چند؟ جرم - مسعود کیمیایی
-
یادگاری ...
14 آبان 1391 13:27
هیچکس نمیتواند، رو دیوار ما یادگاری بنویسید برای اینکه؛ نوشتن هر گونه یادگاری و نصب آگهی پیگرد قانونی دارد. ارس آزادی
-
برای دوستم ...
14 آبان 1391 11:21
چند سالی میشه که اینجا از مسائل شخصیم چیزی ننوشتم و هر چیزی که بدونه فقط یک نوشته بود... این مطلبی رو برای دوستی مینویسم که برایم خیلی عزیز است رفیقی که 13 آبان تولدش بود و باید دیروز این مطلب رو میذاشتم اما خب نشد بنا به دلایلی اینکار رو بکنم ... این دوستم رو نزدیک سه سال و نیم است باهاش آشنا شدم رو خیلی دوست دارم و...
-
چشم عسلی ...
14 آبان 1391 01:22
نگات میکنم، وقتی که چشماتُ آروم میبندی رو به نگام باز میکنی اون چشماتُ، باز میخندی تموم دلخوشیم اینه تو چشمای تو بمیرم من باشم و چشمای تو همونجا آروم بگیرم تو با چشمای عسلیت واسه دلم ناز میکنی من واست ترانه میگم تو با تارت ساز میکنی چشم عسلی تو نگام میکنی نگات برام چه شیرینه همین که یادت باهامه خوشبختی برام همینه بذار...
-
سرسره بازی ...
13 آبان 1391 03:10
خب چیکار کنم؟ دست خودم نبود لامصب این دل بی صاحبم بود که یهویی سُر خورد، تا کی باید تاوانش رو بدم ... واسه همینه که دیگه نمیذارم سرسره بازی کنه ... بهش یاد دادم که هر وقت سُر بخورده تهش به یه قلب سنگی میخوره که اونو میشکنه و گوشه گیرش میکنه ... یاد گرفته دیگه سُر نخورده این لامصب بی صاحب ...
-
نگاه اول ...
11 آبان 1391 02:18
- به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟ - نه ولی به هوس در نگاه بعدی شدیدا اعتقاد دارم !!!
-
و ما ایرانیان ...
7 آبان 1391 13:18
دروغ ناخوشی ملی و عیب فطری ایشان است و قسم شاهد بزرگ این معنی. قسم های ایشان را ببینید سخن راست که احتیاج به این همه قسم ندارد. به جان تو، به جان خودم، به مرگ اولادم، به روح پدر و مادرم، به شاه به جقه شاه، به ریش، به سبیل، به سلام و علیک، به نان و نمک، به پیغمبر، به ائمه، به قبله، به دوازده امام و هر آنچه که به...
-
پنجره ...
7 آبان 1391 09:17
شبا میام کنار این پنجره شاید که جون بگیره این حنجره زیر لب از تو زمزمه میکنم کاش یادم بیاد دلت کدوم وره ارس آزادی پ ن: چقد این شعر ارس رو دوس دارم انگار خودم نشستم و نوشتمش ...
-
ستاره ...
7 آبان 1391 09:16
آخ که دلم گرفته آی ستاره چقد آسمونم تیره و تاره هنوزم تو لحظه هام کم دارمت به دادم برس تا دلم نباره ارس آزادی مرسی از ارس عزیزم که این روزا خوب حالم رو خوب میکنه ...
-
رادیو پلاس ...
7 آبان 1391 08:39
دیوانگی یعنی اینکه بشینی یه رادیوی اینترنتی به نام "رادیو پلاس" راه بندازی و بعدش هم ادامه اش ندی و بشینی بعد از ماهها برای خودش نوستال بشه و تو هم بشینی با شنیدن دوباره اش اشکات در بیاد ... دلم رادیو پلاس میخواد اما حیف که نمیشه ... یه برنامه بود برای روز پدر ساخته بودم دیشب رسما اشکم رو درآورد فکر کنم...
-
انرژی مثبت ...
6 آبان 1391 14:00
چقد خوبم وقتی با دوستان هنرمندم صحبت میکنم و بهم انرژی میدن، به این نتیجه رسیدم که اگه تو فیسبوک و پلاس هم نباشم خیلی کارها میتونم انجام بدم ... قراره اتفاقات خوبی در زندگیم بیفته ... این روزا حتی صمیمی ترین دوستانم هم ازدواج میکنند اما من راه زندگیم رو پیدا کردم و نسبتا راضی هستم ... منتظرم یه اتفاق خوب دیگه بیفته تا...
-
زوج شوخ طبع ...
6 آبان 1391 12:45
این عکس رو که دیدم به شوخ طبعی این زوج پی بردم اکبر اکسیر راست میگه همه بهش حسودی میکنند آخه هیشکی مث اون ملیحه ای نداره و کلی با این شوخی و مزاح جالب این زن و شوهر حال کردم ... اکبر اکسیر واقعا عالیه ...
-
دو به شک ...
6 آبان 1391 10:40
بین کلاه قرمزی درونم و پسر عمه زای درونم جر و بحث است، کلاه قرمزی بهم میگه: اکشال نداره پسر عمه زا بر گشته میگه: چی چی رو اکشال نداره؟ قاشق بیار تا در بریم کلاه قرمزی میگی: کجا بریم؟ اینجا خوفه، عقش ،محبت، صفا، دوستی، نازدار دلم باش پسر عمه زا میگه: هوووووووووو کلاه قرمزیووووووووو، بوی طبیعت ، زندگی، آش خشتک موندم به...
-
شناخت ...
6 آبان 1391 07:58
دوستان واقعیم تو زندگی از شناختن من هنوز عاجز مانده اند، مانده ام چگونه یک عده بر حسب چهار تا نوشته و دو تا کامنت ادعای شناخت مرا دارند ؟!!!
-
شکوه ...
6 آبان 1391 02:46
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA تو کار خودم و سرنوشت موندم دیگه نه راه پیش دارم نه راه پس دل شکسته مو میدم دست گیتار به خدا شکوه میکنم از این قفس
-
زندگی ...
6 آبان 1391 01:49
آدما بی معشوق زندگی میکنند اما بی عشق فقط زنده اند ...
-
دزد بوسه ...
3 آبان 1391 11:26
همونجا که سیگار به جای لبات بوسه هامو میدزده... عنوان بر گرفته از شعر شهیار قنبری است
-
بزرگ شدن ...
3 آبان 1391 11:03
دهه شصتی یعنی نسلی که زمانی احساس بزرگ شدن پیدا میکرد که اجازه میدادن نوشابه شیشه ای کوکا کولا یا کانادا درای رو تنهایی بخوره ...
-
جانگوی تارانتینو ...
3 آبان 1391 10:51
بهانه های خوب برای زندگی زیاد است، دیدن فیلمهای ناب و خوب اما اینکه بعد از چهار سال منتظر هستی تا کالتت تا اعجوبه و خوره فیلم دوست داشتنی ام کوئینتین تارانتینو با جانگوی آزاد شده میاد تا دوباره نشان دهد که کیو تی فیلم ساخته است اونم در ژانر وسترن اسپاگتی، کاش موقعیتم جور میشد و در اکران کریسمس فیلم در آمریکا بودم و...
-
خلوت تنهایی ...
3 آبان 1391 10:40
صدای بعضی از خواننده ها رو باید در تنهایی و خلوت گوش داد تا اون خلوت بهم نخوره و قطعا پیشنهاد من برای خلوت تنهاییم صدای مخملین "زنده یاد مازیار" خواهد بود ... امشب دلم سبو، سبو می خواهد گیرا تر از دو چشم او می خواهد امشب دلی شکسته دارم ساقی چشمی به خون نشسته دارم ساقی
-
خوشبختم ...
2 آبان 1391 11:25
صدای عشق صبح اول وقت، صدای مادر بعد از دو روز واقعا بد، چقدر خوبه این همه انرژی ... دوست دارم این بهونه های کوچیک خوشبختی را ...
-
اثبات ...
2 آبان 1391 08:38
باران که می بارد تو می آئی تا من بودنم را به دنیا ثابت کنم ...
-
عاشقتر ...
2 آبان 1391 02:21
یه جایی آقامون معین میگه: "آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه" خب من همونم ... میفهمی چهار ماه نبینی و عاشقتر بشی یعنی چه؟ یعنی: "آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه"
-
حق من ...
2 آبان 1391 02:07
سهم من از دنیا فقط دوست داشتن توئه حتی اگه یه عمر کنارم نباشی حالیته؟ این سهم منه، به هیشکی نمیدم، حالیته ؟!!!
-
درگیر ...
2 آبان 1391 02:06
من درگیر تو نیستم، گیرِ تو هستم ...
-
گودرم کجا بود ...
30 مهر 1391 22:08
گودر جایی بود که اولا فید میخواندیم یا همون خوراک وبلاگها رو بعدش یه عده اومدن توش و دیگه نوت میزنند و لایک میگرفتند و شدند گودری به همین راحتی راستی دو سال هم بیشتر عمرش نبود حالا این یه عده اینور و اونور مینویسند و ماهیت پنهان خودشان را یه زمانی به نام گودر پنهان کرده بودند رو الان روشن کردند فرقی ندارد کجا هستند...
-
سهم من ...
28 مهر 1391 13:45
پنج سال پیش به خاطر یه دوست و داستان زندگیش یه ترانه نوشتم اما هیچوقت بهش ندادم امروز داشتم یه تعداد از اون خاطرات رو پاک میکردم که چشمم خورد به این ترانه، اون روزا اصغر داداش میگفت این ترانه رو تو کُشتی و واقعا هم راس میگفت سوژه خیلی خوبی بود و نیمدونم چرا هیچوقت دست هیشکی ندادم و برای اولین بار میخوام اینجا منتشرش...
-
زندانی ...
17 مهر 1391 09:34
محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام من همه تن انا الحقم ، کجاست دار ، خسته ام در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام به گرد...