زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آلزایمر ...

یکی بود که قرار بود من فراموشش کنم، فقط یادم نمیاد کی بود ...

جفت پوچ ...

هیچ تاسی جفت پوچ برات نمیریزه ...

تسبیح ...

تسبیحهای من سالهاست 
در نبودنت 
ذکر Where is my Love می گویند

عسل امیدی

سال جدید ...

سال جدید و آدمهای جدید ... خوبه ...میشه دوباره زندگی کرد دوباره عاشق شد دوباره تموم شد ...

سالی که گذشت دیگه گذشت ... 

دلیلی نداره که بهش حتی فکرکنیم ...

امیدوارم تو این روزای باقیمانده تا نوروز 94 ایام خوبی برام خودم بسازم ...

پریزاد ...

خب شنیدم بسلامتی پریزاد عشقُ مه آسا کشیدی، خدا را به شور تماشا کشیدی مه بانوی من !!!

چشم آبی ...

تو زندگیم چیزی کم نداشتم الا یه "الهه" یا به قول این انگلیسیا "goddess" که چشم آبی و گیسو کمند باشه ...

ولی خب اینم نبود هم ایرادی نداشت چون اونقد خواهان پیدا میکرد که ملت با دهانشان هرزه اش می کردند با این ذهن بیمارشان ...

خنجر ...

حالا به جایی از تنهایی رسیده ام

که می توانم

از پشت به خودم خنجر بزنم


ارس آزادی

انتقام ...

بهترین نوع انتقام اینه که باس به جایی برسی اونایی که در حقت بدی کردن در حسرت نداشتنت بسوزنند ...

عطر تو ...

هیچوقت عطری رو که تو این سه سال میزد رو ازش نپرسیدم اما امروز یه دختره همون عطری رو زده بود که بوش تو سه سال گذشته تو وجودم بود ... 
اون چند ثانیه لحظات بدی بود برام ... یه لحظه حس کردم کنارم ایستادی  

تکیه کلام ...

تنهایی یعنی اینکه «کاش» تکیه کلامت بشه ...

کاش ...

کاش زمان به عقب برمی گشت و بازم با دیدنت دست و دلم می لرزید و موقع حرف زدن باهات زبونم میگرفت... 

کاش یه بار دیگه اون حس خوب و لعنتی عاشقی در خودم پیدا میکردم...

کاش ...


تنهایی ...

تنهایی خیلی خوبه 
دیگه کسی نگرانت نیست 
دیگه نگران کسی نیستی
دیگه کسی منتظر تماست نیست
دیگه منتظر تماس کسی نیستی
به تنهایی پیاده روی و کافه نشینی و قهوه خوری عادت میکنی
وقتی تنهایی دیگه خودِ خودِ خودت هستی ...
آزاد و رها و برهنه هستی ...

رفاقت

گیتارم میگه : هی یو مراقب باش که با کی داری رفاقت میکنی، یادت نره که شیطان هم یه زمونی فرشته بود ...