زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...
زخمه

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

کمتر بگو ...

یه چیزهایی برایت رخ میدهد که خودت در آن میمانی، روابط جدید ، آدمهای جدید، حسهای جدید، خوشی های جدید ...

اما همین را نباید جایی بگی حسود زیاده و انرژی منفی حسودا روت تاثیر میذاره ... 

واسه همینه که این روزا زیاد سکوت میکنم از خوشیام نمیگم .. از آدمهای جدید زندگی میگم از تجاربم نمیگم ... 

اینجوری راحت زندگی میکنم ... 

راحتم باهاش 

...

شاید از این به بعد فرصت تایپ داشته باشم بیشتر اینجا بنویسم ... هنوزم زخمه رو بیشتر از جاهای دیگه تو اینترنت دوست دارم ... این بچه منه که الان ده ساله شده است :)

حواس جمع ...

وقتی دلت برای یکی می سُره حواست باشه که آخرش رو دل سنگش نیفتی ...

احساس ...

متاسفانه چندی پیش «احساسم» را در یک سانحه از دست دادم ...

تاوان ...

اسم حوا هم لیلی بود
ابلیس خیلی سال مجنون بود
سیب و گندم بهانه بود 
عشق تاوان این جنون بود

ارس آزادی

تنهایی ...

وقتی تنهایی رو انتخاب می کنی دلیلش این نیست که کسی دور و برت نیست بلکه اونی که باید باشه پیشت نیست ...

بیداری ...

به وقت اذان صبح می بوسمت 
تا برخیزی 
آری این همان "بیداری اسلامی" است 

عسل امیدی

جام سرمستی ...

آدمی است دیگر
گاهی دلش میخواهد تو باشی تا به رسم عادت دیرینه حتی، برایم جام سرمستی بنوشی برای روز میلادم ...

پ ن: اینا عاشقانه هایی است برای کسی که سالهاست که هست و سالهای دیگری است که نیست ... مخاطب خاص ندارد نویسنده ...

انتقام بزرگ ...


در تمامی ادوار جام جهانی دو جام جهانی است که مایه ننگ و شرم فیفا هستند و اون هم جایی است که مافیای سیسیل و نیویورک در جامهای جهانی 90 ایتالیا و آمریکا باعث شد که دست دیه گو به جام نرسد ...

در جام جهانی 90 وقتی ایتالیا حریف جادوی پاهای مارادونا و کانی جیا نشد دست به دامن ادگاردو مندز داور کثیف مکزیکی شوند تا آلبی سلسته را با دو اخراج و یک ناپنالتی قربانی کنه تا بکن باور منفور و رذل که عقده فینال 86 رو دلش سنگینی کرده بود برنده جام بشه تا هاوه لانژ پدرخوانده سرمست از خوش خدمتی به اربابان مافیایی خود باشد ...

اما حکایت جام جهانی 94 چیز دیگری بود، در آمریکا دیگر نمیشد با داور و ناداور حریف دیه گوی بزگ شد که در دو بازی اول یونان و نیجریه رو درهم کوبیده بود ... بهرحال با توطئه مافیای نیویورک به رسم پدرخوانده وار کاپولا باز یه بلایی سر اون میاوردن که دیگر هوس بزرگی در میان اربابان هاوه لانژ و سپ بلاتر نکند ... 

آری آرژانتین و دیه گو دو بار قربانی شدند تا انتقام تحقیر عجوزه پیر لندن نشین را از آنها گرفته باشند ...

برای ما هنوز دیه گو، دیه گوی بزرگ است و خواهد ماند و امسال در ماراکانا انتقام همه این بیست و هشت سال را با کینگ لئو خواهیم گرفت... 

اردیبهشت ...

بگو دوستت دارم تا 

خودم را در اردیبهشت آغوشت پیدا کنم ...


ارس آزادی

دیالوگ ...

تو: رویات چیه؟
من: تــــــــو 

منبع: گفتگویی که در خواب دیدم ...

باران من ...

مثل باران بر تن خشکیده چی چست
تو بر من ببار


ارس آزادی

گفتگوی پنهانی ...

عصر یکشنبه های بارانی 

می‌روم با خودم به مهمانی

مینشینم کنار خاطره ها 

میکنم گفتگوی پنهانی


تقی محمدی فکورزاده

سرانجام ...

بالاخره دنیا این جور نمی‌مونه که همیشه تو نیستی، یه روز هم می‌رسه که من نیستم ...