این عکس یه پیشخوان کتابفروشی ایرانی در وست وود لس آنجلس هست. خب دیگه توضیح دیگه ای نمیخواد همین کافیست.به این میگن دموکراسی فرهنگی.
تورو می خوام ای عاشق ترین غزل
شب آشنای ترانه های من
تورو می خوام، ای تبسم رویا
چله نشین شبانه های من
یکی از دوستان هفته بعد عروسیش هست ازم میپرسه از تو چه خبر؟ منم تو جوابش میگم فعلا که روزگار بی عشقی رو عشقه.
چند وقتیه که بدجوری سرخوش شدم و حتی به جرز لای دیوار هم میخندم.
دوست نازنینی که از علاقه وافر من به خوردن کوکاکولا خبر داره، چند روز پیش این مطلب رو با ایمیل برایم فرستاد و بهم توصیه کرده بود که دیگه نوشابه زیاد نخورم و به نوشیدنی ها دیگه رو بیارم. البته از اونجایی که من گوشم به این حرفا بدهکار نیست و همچنان هم از کوکاکولا و پپسی استفاده میکنم اما در مورد سایر نوشیدنی ها به غیر از مشروبات الکلی میونهام اتفاقا خیلی خوبه. یکی از دلایل اضافه وزن من در این دو سال استفاده زیاد از ماالشعیر بوده که خوردنش بسیار لذت بخش هست. البته امیدوارم دیگه کسی برایم از مضرات شکلات ننویسه که کلاهمون بدجوری تو هم میره. با این همه بازم هیچی جای یه لیوان آب خنک بعد از افطار رو نمیده انگار که دنیا رو به آدم دادند.
همه ما شنیدهایم که نوشابههای گازدار برای سلامتی مضر است،
اما آیا میدانید:
در بسیاری از ایالتهای آمریکا، مامورین پلیس راه دو گالن کوکاکولا در صندوقعقب ماشینشان دارند تا در صورت تصادف رانندگی، خون را با کمک آن از جاده پاک کند.
اگر تکهای از گوشت گاو را در یک کاسه کوکاکولا قراردهید، پس از دو روز ناپدید میشود.
برای تمیز کردن توالت: یک قوطی کوکاکولا را داخل کاسه توالت بریزید و یک ساعت صبر کنید، سپس با آب پر فشاربشویید. اسید سیتریک موجود در کوکاکولا لکهها را از سطوح چینی میزداید.
برای برطرفکردن لکههای زنگ از سپر آبکرم کاری شده اتومبیل: سپر را با یک تکه کاغذ (فویل) آلومینیوم مچالهشده آغشته به کوکاکولا بسایید.
برای تمیز کردن فساد قطبهای باتری اتومبیل: یک قوطی کوکاکولا را روی قطبها بریزید تا با غلیان کردن، آن را تمیز کند.
برای شل کردن پیچ و مهرههای زنگ زده: تکهای پارچه را که در کوکاکولا خیس شده است برای چند دقیقه بر روی پیچ و مهره قرار دهید.
برای پاک کردن چربی از لباسها: یک قوطی کوکاکولا را داخل ماشینلباسشویی پر از لباسهای چرب خالی کنید، پودر لباسشویی اضافه کنید و ماشین را روی دور عادی روشن کنید. کوکاکولا به تمیز شدن لکههای چربی کمک میکند.
کوکاکولا همچنین بخار آب را از روی شیشه جلوی اتومبیل تمیز میکند. (در مناطق سرد و مرطوب، مثل Midwest درشمال ایالات متحده آمریکا، گاهی اوقات شیشه جلوی اتومبیل از بیرون بخار میکند که با برفپاککن پاک نمیشود.
و جهت اطلاع شما:
ماده موثر کوکاکولا اسید فسفریک با PH برابر 2.8 است. اسید فسفریک ناخن را در مدت حدود ۴ روز حل میکند. همچنین کلسیم را از استخوانها میزداید و عامل اصلی افزایش روزآفزون پوکی استخوان است.
برای حمل محلول کوکاکولا (محلول غلیظ شده)، کامیونهای حامل باید از علامتهای ویژه "مواد خطرناک" که برای حمل مواد بهشدت خوردنده در نظر گرفته شده است استفاده کنند.
توزیعکنندگان کوکاکولا بیش از ۲۰ سال است که از کوکاکولا برای تمیز کردن موتور کامیونهای خود استفاده میکنند.
و یک سوال، یک لیوان آب میل دارید یا کوکاکولا؟
طی چند روز گذشته فید وبلاگ بدجوری بهم ریخته بود و منم مدیران بلاگ اسکای رو به ستوه آورده بودم. تا اینکه بالاخره با پاک کرده فیدبرنر و ساختن یه اکانت دیگه در فید برنر بالاخره تونستم این مشکل اساسی رو رفع کنم.
خیلیا از دوستان نزدیکم ازم میپرسم خب این فید چیه و بالاخره به چه دردی میخوره، فید یه خروجی وبلاگ و وبسایت هست که فقط محتوای وبلاگ رو نشون میده و تعدادی از سایتها موتورهایی برای خواندن فید و یا اصطلاحا خوراک دارند که معروفترین آنها گوگل ریدر هست، شما با وارد کرد آدرس هر وبلاگ و یا سایتی میتونید در این سایت خروجی فید آن را ببینید در ضمن یکی از راههای اساسی برای دور زدن سایتهایی که مسدود شدهاند گوگل ریدر و فید خروجی هست.
کاری که من در این وبلاگ انجام دادن به اشتراک گذاشتن این لینکها هست به طوری که در امکانات وبلاگ یک لینکدونی هست که خیلی راحت با کلیک بر روی عبارت Read more میتوانید تمامی مطالب سایتهایی نظیر بی بی سی فارسی و یا روز آنلاین و بالاترین رو ببنید.
قبلا آدرس فید زخمه به صورت http://feeds.feedburner.com/akdi بود ولی چون با ایراد اساسی روبرو شد و به هیچ عنوان نمیشد درستش کرد من این آدرس رو پاک کردم و به جایش از http://feeds.feedburner.com/akbar13 میتونید استفاده کنید.
در ضمن دو ماهی هم میشه که این وبلاک رو به یک دامنه هم وصل کردم و طی این مدت فقط میخواستم تمامی ارورهایش رفع بشه تا به اطلاع دوستان برسه تا از این به بعد میتوانند از آدرس http://www.akbar13.com برای ورود به زخمه استفاده کنند.
در ضمن طی چد مدت گذشته نمیدونم چرا بعضی از افراد مغرض شروع به هتاکی به من و گذشته من در دانشگاه ارومیه کردند و تهدیدم کردند که در وبلاگ سایر دوستان نظیر آقای زمان و آقای عکاس عزیز و توکا نیستانی و سایر دوستان کامنت بذارند و دست مرا رو کنند. از اونجایی که این مساله برام اهمیتی نداشت و در یک مورد هم که قبلا در وبلاگ آقای زمان کامنت گذاشته بودند و با درایت ایشان حل شد. من از دوستان و دیگران پیگیر این مساله نشدم و میدانم که در صورت بروز چنین اتفاقی دوستان عزیز مرا خوب میشناسند و نیازی به تکذیبیه و هزار برنامه دیگه نیست.
از این پس هم کامنتهایی رو که بدون مشخصات باشه و حاوی مطالب توهین آمیز باشه هیچگاه تائید نخواهم کرد.
امروز ۳۱ شهریور هست برای امروز بهتر دیدم تا فرازی از وصیت نامه شهید عزیز حمید باکری رو بیارم تا شاید کمی به خودمان بیائیم.
راستی یه سوال، چرا جنگی که میتوانست در سال ۶۱ و با فتح خرمشهر و با دریافت غرامت از عربها و عقب نشینی عراق تا مرزهای بین المللی تمام شود شش سال طول کشید که در آخر هم جام زهر قطعنامه را امام نوشیدند و هنوزم که هست بیانیه صلح بین دو کشور امضا نشده و هیچ غرامتی از سوی عراق متجاوزگر به ایران پرداخت نشده؟
... دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر اینصورت زمانی می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان اسلام سه دسته می شوند :
یک – دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند .
دو – دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند .
سه – دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد .
پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول و دوم ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن نیز بسیار سخت خواهد بود .
فرازی از وصیت نامه شهید حمید باکری
نمیدونم واسه امشب چی باید می نوشتم. دلم پر بود همین شعر فکر میکنم کافیه. حرف دیگهای ندارم.
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته
چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
دلا باید که هردم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را
هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید
ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها
بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان
نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار
خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر
قدم بنهاد و آندم یا علی گفت
آره اینجا چراغی روشن است
رو به سپیدی
رو به نور
رو به آسمان
اینجا مهتاب است
ستاره سو سو می زند
لبیک الله اکبر
بر لب سجاده
ترانه سبحان الله
بر لب گل سرخ
اینجا صدا می زنند
بپا خیز
شاید که آخرین فرصت هست
روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی نروژی دوره ی دکتری سوالی مطرح کرد: استاد شما که از جهان سوم می آیید جهان سوم کجاست؟. فقط چند دقیقه به پاپان کلاس مانده بود و من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که هر روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم . به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
خاطره ای از دکتر محمود حسابی
امشب باز استقلال باخت، نه اصلا این جمله درست نیست، بلکه باید بگوئیم قلعه نوعی باخت، تفکر دولت نهمی قلعه نوعی باخت. صبا باتری برنده این دیدار نبود بلکه فیروز خان کریمی برنده بود.
بله ژنرال قلابی جنابعالی بازم باختی، هم نتیجه را باختی و هم فوتبال رو باختی. دیگه چه بهونهای داری این بار که جباری و طالب لو بودند باز میخواهی چه بگویی؟ تازه سیستم اوت دستیت هم یه بار به کارت اومد.
اصلا میخوام بدونم اکبرپور نود دقیقه در زمین چه نقشی داشت؟ تقی پور رو به جای رهانی فرستادی که شق القمر کنه؟ عباسفرد کجا گم شده بود؟ اصلا خبری از جانواریو که در نیمه نهایی جام حذفی بلای جان همین استقلال شده بود خبری داشتی؟ مجتبی جباری که گم شده بود، حسین کاظمی اصلا معمول بود در زمین چکاره هست؟
آقای محترم معنی فوتبال نوینت را با این سیستم علی اصغری و بکش زیرش کاملا احساس کردیم.
بازم گلی به گوشه جمال تیم ناصر خان حجازی، سال قبل استقلال گل نمی زد لااقل اونقدر موقعیت گل داشت که دلمون فقط از دست برهانی خون باشه، اما امشب از خط دفاع و هافبک و خط حمله، همهاش دلمون رو خون میکرد. راستی تو با چه جراتی و با چه خیالی شماره 10 علی منصور رو تن اون اکبرپور بیغیرت کردی؟ حیا نکردی اون تقی پور لندهور رو به استقلال آوردی؟
دیشب پرسپولیس با امپراطور باخت اما باخت حقش نبود، مردانه بازی کرد، اما امشب استقلال در یادگار امام قم ذلیل و خوار شد و جناب ژنرال شما مقصرید.
فتح الله زاده و نفریه و بقیه اراذل و اوباشی که علی آبادی در اون هیئت مدیره لعنتی گذاشتهاند مقصرند.
تو مثل احمدی نژاد هستی سال قبل باعث اختلال و حاشیه در تیم شدی اما امسال خیال کردی با دارو دستهای مثل نظری و مرفاوی و فکری و با همراهی بازیکنان بی خاصیتی مثل اکبرپور و کاظمی و تقی پور میتونی تلافی کنی. اما از اونجایی که ناصر خان و فیروز خان هم خدایی دارند میبینم که بد جوری به زمین سفت خوردی.
دیگه خجالت میکشم اسم استقلال رو در جدول رده بندی پیدا کنم نمیدونم چندم شده انگار هفدهم هست یعنی پائین تر از سیزدهم.
حیا هم خوب چیزیه. کاش تو آزادی بودم و مثل بقیه میگفتم «قلعه نوعی حیا کن، استقلال رو رها کن»، «ژنرال بی خاصیت، خجالت خجالت»، «ناصر خان حجازی سرور هر قلعه نوعیه».
آره من طرفدار پروپاقرص ناصر خان هستم و معتقدم تیم هیجدم ناصر خان به تیم قهرمان تو در آسیا شرف داره.
علی منصور قشنگ گفته که آدمی که از پشت فنس تمرینات لورکوزن رو ببینه همین میشه. راست هفته قبل پرویز خان بعد از بردش مقابل استقلال مشتش رو گره نکرد. دیدی بعد از زدن گلهای صبا باتری فیروز خان شادی نکرد و آخر بازی هم مشتش رو گره نکرد.
تو استقلالی نیستی، تو برای باخت استقلال مشت گره کردی.« ژنرال حیا کن، استقلال رو رها کن»
این نوشته رو از این وبلاگ پیدا کردم و گفتم که خواندنش خالی از لطف نیست.
در این نوشتار که به قلم توماس اردبرینک، خبرنگار دائمی ان.آر.سی در ایران است میخوانیم: هنوز پس از شش سال سکونت در این کلانشهر، نمیدانم تهرانیها از کجا پول در میآورند.
بسیاری افراد در نگاه اول به نظر میآید که هیچ درآمدی ندارند یا درآمدشان ۳۰۰ یورو بیشتر نیست. ۳۰۰ یورو نسبت به پولی که برای زندگی در تهران لازم است، انعامی بیش نیست.
با علم بر اینکه تورم در ایران بالاتر از ۲۵ درصد است، نظام همگانی پرداخت هزینه خرید خانه با اقساط وجود ندارد و کمکهزینههایی که دولت به بیکاران میدهد، در حداقل قرار دارد، این پدیده که ساکنان تهران باز هم دستشان به دهانشان میرسد، یک راز عجیب است. البته چنین نتیجه باید گرفت که وضع زندگی تهرانیها دشوار است.
با همه دشواریها مردم باز هم پول برای خرج کردن دارند. این احتمالاً به خلاقیت بیانتهای آنان در به دست آوردن سود برمیگردد.
کسی که در ایران میخواهد سود کند، باید ۲۴ ساعت در فکر پول باشد. تهرانیها هم به صحبت زیاد در مورد پول علاقه وافری دارند؛ چه در جشنها، چه در تشیع جنازه، در فروشگاهها، در سونا یا در تاکسی؛ فرقی ندارد.
این عادت بدی به حساب نمیآید؛ بلکه جزئی است از بازی زندگی. تبادل افکار در مورد روشهای جدید درآمد همیشه ممکن است امکانات جدیدی را پیش پای فرد قرار بدهد.
فکر کردن به پول در ایران یک نیاز تلخ است، چرا که حکومت ایران، هر چه هم اسلامی و مهرورز باشد (یا وانمود کند که هست) باز این تکتک خود افراد هستند که باید آب خود را از گلیم بالا بکشند.
در کشور بستهای مانند ایران با تعداد فراوانی قوانین دولتی که آزادی فردی را محدود میکند (برای نمونه قوانین لباس، قوانین الکل) فرد میتواند با پول یک تکه از آزادی را در بازار سیاه برای خود بخرد. بازار سیاهی که همهی چیزهای ممنوع در آن یافت میشود.
با پول میتوانی فرزندت را برای تحصیل به خارج بفرستی؛ خانه بزرگتری بخری تا دیوارهای باز هم بلندترش دنیای بیرون را پس بزند؛ و هر وقت به هنگام کار اشتباهی گیر افتادی، بتوانی به پلیس رشوه بدهی.
نمایندگان طبقه متوسط ایران، به ویژه شهرنشینان کلانشهر تهران، از همان نوجوانی کار بر روی ساختن یک وضعیت مطمئن مالی را آغاز میکنند.
سنتهای ایرانی طی سدههای متمادی یک طرح نبوغآمیز مالی برای زندگی و آینده افراد ترتیب داده است. روش آنها مانند هلند، ایجاد یک حساب بانکی پسانداز برای کودک نیست؛ بلکه سیستمی است که طبق آن باید فرزندان و نوههای شخص هم دارای مسکن شوند.
پرداخت بهای خانه با اقساط به سبکی که در اروپا وجود دارد، یعنی با بهرههای نسبتاً پایین و قسطهایی که چندین دهه طول میکشد، در ایران وجود ندارد اما داماد و عروس جوان روی این حساب میکنند که خانواده داماد خانه را برایشان خواهد خرید و خانواده عروس وسایل خانه را.
برای رسیدن به چنین لحظهای یک عمر سرمایهگذاری هوشمندانه پشت سر گذاشته شده است.
به تازگی یک بانوی جوان از دوستان من با پزشکی ازدواج کرد. با اینکه والدین او بایستی هزینههای خرید خانه را متقبل میشدند؛ ولی پدر عروس هم چندین قطعه زمین مختلف را که طی سالها خریداری کرده بود، فروخت تا بتواند هزینه وسایل منزل دخترش را بپردازد (تلویزیونهای بزرگ و مبلهای مجلل).
بر طبق سنت، او از همان زمان تولد دخترش چند قطعه زمین خریده بود. قیمت این زمینها به شدت بالا رفته بود.
یکی از زبانزدهای ایرانیان این است که بهای خانه و زمین در ایران هیچوقت پایین نمیرود. هر خانوادهای که بتواند در مسکن سرمایهگذاری کند، حتماً این کار را برای روز مبادا هم که شده، انجام میدهد.
اما برای رسیدن به اطمینان مالی در ایران به چیزی بیش از خانه و زمین نیاز داری. بیشتر از ۸۰ درصد اقتصاد ایران در دست دولت است و ۲۰ درصد بقیه اکثراً در دست بازاریان و فعالان اقتصادی طبقه متوسط.
یکی از راههای موفقت در ایران این است که از طرقی به دفاتر نمایندگی وارد شوی و حق فروش یک مارک یا محصول را در ایران نمایندگی کنی.
دفترهای نمایندگی در تمام اشکال و انواع و با اینکه محبوب هستند، در تمام درجات مختلف موفقیت در ایران یافت میشوند.
شخصی هست که حق انحصاری فروش آسانسورهای اوتیس را گرفته و تاجر دیگری فروشنده انحصاری متههای ماشینی مارک بوش است.
زندگی ایران، یک زندگی پر از ریسک است. ایران کشوری است که در آن دولت، یکشبه بهرهها را نصف میکند و اسراییل را تهدید به بمباران میکند؛ با همه آثار پیشبینیناپذیر.
شاید برای همین هم هست که ایرانیها سرمایهگذاران خطرپذیری هستند. طرز نگرش مردم به سرمایهگذاری هم با کشورهای دیگر فرق دارد.
وقتی میگویم که قسط خرید مسکن در هلند کمی بالای ۵.۵ درصد است، دوستان ایرانیام با تعجب میپرسند که پس چرا من درجا ۱۰ خانه نمیخرم؟
در ایران برای خرید مسکن تنها می شود وامهای کوتاهمدت گرفت؛ با بهرههایی بسیار بالاتر از ۳۰ درصد.
پسانداز در ایران، کار ابلهان است. تورم همیشگی باعث میشود که ارزش پول پایین بیاید؛ بنابراین باید با پول کار کنی. بیشتر ایرانیها معتقدند که دم غنیمت است. برای همین هم بیشتر پول به دست آمده را با همان سرعت خرج اجناس لوکس میکنند تا وجهه بالاتری به دست بیاورند.
هر کس دشت خوبی داشته سریعاً یک ماشین گرانقیمت یا کیف و لباس گران میخرد؛ چرا که همسایهها باید ببینند که وضع ایشان خوب است.
در مهمانیها و عروسیها هم همه با علاقه، وضع مالی دیگران را بررسی میکنند. کسانی که پول دارند، حتی اگر این پول را از طریق تماس با حکومت به دست آورده باشند، به چشم افراد موفق دیده میشوند.
یکی از پرسشهای استاندارد به هنگام غیبت از همسایه جدید یا داماد و شوهر جدید دخترخاله این است که: پولداره؟
در مورد هر تازهوارد به محفل بستگان ایشان هم که هنوز نردههای زیادی را از نردبان اجتماع باید بالا برود گفته میشود: «انشاءالله زود پولدار میشه» چرا که همه در ایران لزوم رسیدن به رفاه را درک میکنند.
حتی از آن هم فراتر، تلاش برای دستیابی به این رفاه، برای ایرانی یک نوع سبک زندگی شده است.
جالب اینجاست که در ایران پولدار شدن به هر قیمتی نوعی زرنگی به حساب می آید و انسانهای سالم و بی پول بی عرضه تلقی می شوند.
در ایران استاندارد قیمت وجود ندارد یعنی ممکن است برای خرید یک کالا از دو مغازه دو قیمت متفاوت بپردازید یا اینکه کرایه ماشین را در هر بار استفاده از مسافرکشها متفاوت پرداخت کنی همیشه میشود دعوای بین مسافرکشها و مسافران را بر سر قیمت مشاهده کرد.
بزرگترین درآمد دولت ایران بعد منابع زیر زمینی کسب درآمد از مردم میباشد در ایران دولت سیم کارت گوشی همراه ، خط تلفن ، معافیت سربازی و ... میفروشد.
دولت مرزها را بسته و اجازه ورود کالاهای ارزان را نمیدهد تا خود دولت به میزان بالاتر آن را به مردم بفروشد.
جالب اینجاست مردم ایران به شدت از این وضعیت راضی بوده و با تمام توان از این سیستم حمایت میکنند حتی اگر با کمی غرغر از آن انتقاد کنند.
در کل مردم این جزیره بعد از انقلاب شکوهمند خود که هر سال برای آن جشنها گرفته و پولهای زیادی خرج میکنند بسیار زندگی مفرحی دارند.
یه هفتهای میشه که این ترانه جدید مهندس حسین زمان رو از رادیو پیام میشنوم و کلی لذت میبرم. انگار قصه همیشگی خودم هست و چقدر دوستش دارم. با اینکه الان در بدترین وضعیت قرار دارم از طرفی دندونم درد میکنه و گونه راستم بد جوری باد کرده اما با اینحال از این ماه و از این زندگی فوق العاده لذت می برم. هر بار تصمیم میگیرم که فیش موبایلم رو ندم اما هر دفعه با اخطار مخابرات پا میشم میرم واریزش میکنم. این روزا که بیشتر از همیشه نیاز به پیدا نشدن دارم خیلی زود همه پیدام میکنند.
فعلا که قرار عاشقی رو عشق است رفیق:
قرار عاشقی
میشه بارون شد و صحرا رو عاشق کرد
میشه آفتاب شد و فردا رو عاشق کرد
تو شبایی که دریا رنگ غم داره
میشه ماهی شد و شبارو عاشق کرد
میشه ماهی شد و دریا رو عاشق کرد
آخه بی عشق دنیا سوت و کوره
دلت تو سینه س اما خیلی دوره
اگه دورت شلوغم باشه انگار
دلت دنبال یه سنگ صبوره
درسته عشقه و چشم انتظاری
ولی بی عشق بازم بی قراری
همه دنیا اگه مال تو باشه
بازم حس میکنی چیزی نداری
خدا با ما قرار عاشقی بست
قراری را که با ما بست نشکست
اگه پای قرارت هستی امروز
هنوزم فرصت عاشق شدن هست
ترانه سرا: افشین یداللهی
آهنگ و تنظیم: میثم مروستی
خواننده: حسین زمان