-
قصه شب با صدای حسین زمان
11 مهر 1388 18:56
بالاخره یه توفیقی داد تا آلبوم قصه شب آقای مهندس حسین زمان را برای استفاده دوستان در اختیارشان قرار دهم این آلبوم جزو آلبومهای پر سر و صدای سال 79 بود که با تقدیم به آقای محمد خاتمی رئیس جمهور محبوبمان به عنوان یکی از پرفروشترین آلبومهای سال تبدیل شد. در یان آلبوم آقای چراغعلی آهنگسازی و تنظیم کارها را بر عهده داشتند...
-
... و اما زن تو بودی
8 مهر 1388 14:57
زن عشق می کارد و کینه درو می کند.... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی.... برای ازدواجش در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک می خورد...
-
بیماری مردها
7 مهر 1388 10:36
مردها با یک بیماری وراثتی متولد می شوند . روانشناسان در تعریف این بیماری می گویند : ترس از اینکه اگر به زنی وابسته شوی ، مرد مجردی در جای دیگری ممکن است از زندگی بیشتر از تو لذت ببرد ! " دیو باری "
-
آقای مربی!!!
3 مهر 1388 23:37
احمد : ببین حاجی من اصلا نمی تونم باور کنم که این کار، کار شما باشه! چرا؟ حاج کاظم : دلیلش زموونه و دوری و مشغله ی شما ست . سلحشور : آقای احمد کوهی! می شه این صحبت ها رو بذاری واسه حبس. نفر دومتون کوششه؟ حاج کاظم : تو مثل اینکه زیادی باد تو کلّه ات نه؟ سلحشور : مُرّبی شما بعد جنگ سینما زیاد می رفتی نه؟ آخه برادر من،...
-
باران پائیزی
2 مهر 1388 13:57
تو که می باری، خوش به حال پائیز تو این روزای بی غروب و سبز ریز وقتی تو هستی، خوش به حال پائیز ببار، بر سرمون اشک سبز بریز
-
یک با یک برابر نیست
1 مهر 1388 19:19
معلم پای تخته داد میزد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود ولی آخر کلاسیها، لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشهای دیگر جوانان را ورق میزد برای آنکه بیخود های و هو میکرد و با آن شور بیپایان تساویهای جبری را نشان میداد با خطی خوانا، بروی تختهای کز ظلمتی تاریک غمگین بود تساوی را...
-
سی روز، همین!
30 شهریور 1388 19:29
معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد بازان سلیمان شد تا باد چنین بادا یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی هم خانه ی یاران شد تا باد چنین بادا زان خشم دروغینش زان شیوه ی شیرینش عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد خورشید...
-
نام و ننگ
28 شهریور 1388 10:47
از ننگ چه گویی؟ که مرا نام ز ننگست و ز نام چه پرسی؟ که مرا ننگ ز نامست حافظ
-
قصه شب
27 شهریور 1388 00:27
این روزها دوباره می شود این آهنگ حسین زمان را گوش داد و لذت برد من این ترانه را که سروده آقای محمد علی چاووشی است را بی نهایت دوست دارم امیدوارم که روزی دیگه کسی از شب قصه ای نگوید. به خاطر این آهنگ و این ترانه ها بود که دلبسته حسین زمان شدم و متاسفم برای امثال احسان خواجه امیری، مجید اخشابی، قاسم افشار، علی لهراسبی...
-
سارا
25 شهریور 1388 22:21
داستان سارای: قضیه از اینجا شروع میشود که در کنار رودخانه ی آرپا چایی که در آذربایجان جاریست و این رود از شعبه های قیزیل اؤزن میباشد در یکی از دهات دختری ساری تللی(گیسو طلا) و آلا گؤز(چشم شهلا) به دنیا می آید.پدر و مادرش نام این دختر را سارای که در ترکی آذری تحلیل یافته ساری آی(ماه زرد) میباشد میگذارند.سارایِ داستان...
-
چنگ و عود
22 شهریور 1388 17:18
میدونم که خیلی کم پیدا شدم ولی خب دیگه ما هم کار و زندگی داریم و نمیشه همیشه اینجا تلپ بود. بی خبری هم خودش خوب چیزی است. از همه دوستانی که این چند روزه بهم لطف داشتند بسیار سپاسگزارم و از اینکه نتونستم به وبلاگشان سر بزنم تا حضورا تشکر کنم عذرخواهی میکنم. من زیاد به نت دسترسی ندارم در واقع از بی شوهری تو خونه موندم...
-
حسرت یه چاه
17 شهریور 1388 20:24
دو سال قبل تو شب ضربت خوردن مولا یه ترانه ای نوشتم که بدجوری حس و حالش رو این روزها دارم. روزهایی که خودمون محتاج چاهیم محتاج کسی هستیم تا به درددلهایمان گوش کند. نمیدونم چرا خیلیا درد علی را هنوز نفهمیدند چرا هنوز نفهمیدند که علی کی بود و برای چی سکوت کرد و برای چی عدالت را جاری کرد. این روزها مولا جان خودم محتاج یه...
-
تنهائی
16 شهریور 1388 14:00
قرار بود این نوشته رو یک ماه پیش اینجا قرار بدهم در همین صفحه چرکنویس بلاگ اسکای ذخیره اش کرده بودم تا به موقع اینجا قرار دهم. اما دلم نمیومد زودتر این کار رو بکنم تا اینکه این روزها که خونه به دوش و چمدان به دستم دیدم بهترین فرصت است تا چند صباحی که نیستم (البته بشنوید و باور نکنید هر جا باشم اولین چیزی که میتونم خوب...
-
شب دلتنگی با صدای حسین زمان
14 شهریور 1388 15:06
از امروز تصمیم گرفتم تا بعضی از آلبومها و آهنگهای نایابی که در بازار نیستند را برای دانلود در اختیار دوستان قراردهم. اولین این کارها آلبوم شب دلتنگی مهندس حسین زمان است که در سال 77 به بازار آمده بود. مطمئنا در مرود این کاست قبل زیاد گفته شده است. من نمیخواهم که زیاد در این مورد چیزی بگویم. در ضمن دوستان توجه کنند ه...
-
اگر چه ...
13 شهریور 1388 01:05
اگر چه ... اگر چه ... ما رنج برده ایم ما زخم خورده ایم ما تا رسیدن بی مرگیِ امید هر روز مرده ایم . ما با چراغ کینه شب را شناختیم با اسبِ سرخِ حادثه تا قلبِ بی تپشِ مرگ تاختیم . ما تا شکفتنِ انسان ما تا دمیدنِ فریاد ما تا رسیدنِ خورشید - زنده ایم . باری ، اگر چه ... اگر چه ... ایرج جنتی عطائی
-
سرودن
12 شهریور 1388 01:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 تورا مثل یک ترانه می سرایمت خط به خط حقیقت بودنم باش در این زمانه غلط آخرین تاب و تبم باش بوسه ای پاک به لبم باش به گم شدن روشنی فاتح بغض شبم باش
-
تقدیر
11 شهریور 1388 02:04
- خدایا تقدیر مرا خیر بنویس آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم. - برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد. دکتر علی شریعتی
-
دلخوشی من
10 شهریور 1388 00:44
اصولا آدم تنبلی هستم میخواستم یه فتو بلاگ راه بندازم تا عکسامو بذارم اما دیدم نه حالش رو دارم و نه وقتش رو امشب داشتم با دوربینم بازی میکردم که چند تا عکس جالب گرفتم که دیدم بد نیست اینجا قرار بدم. همه این عکسها رو از اتاق خودم انداختم. از یه جهتی هم دلخوشیهای این روز من هستند. وقتی که از درس و مطالعه و کار خسته میشم...
-
چرا وبلاگ دوست داشتنیه؟
9 شهریور 1388 12:55
۳۱آگوست یعنی امروز، روز جهانی وبلاگ است! نمیدونم چرا تصمیم گرفتم در مورد امروز مطلبی بنویسم. شش سال است که دارم وبلاگ می نویسم روزهای اول فقط شعر و ترانه بود. بیشتر سرویسهای وبلاگ رو امتحان کردم تا بالاخره اینجا ساکن شدم یعنی بلاگ اسکای واسه آدم تنبلی مثل من بلاگ اسکای غنیمتی بود، خیلی خاطرات جالب از این وبلاگ و...
-
طلاق
7 شهریور 1388 22:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA بالاخره طلاقش دادم. چیه چرا با تعجب نگاه می کنید خب طلاقش دادم مگه کار بدی کردم؟ آهان نگفتم چی شده. یه گوشی نوکیا N70 داشتم دیدم وقتی این گوشی رو بدست می گیریم انکار دچار گناه کبیره میشم. به همین خاطر دور گوشیهای نوکیا خط کشیدم و دوباره سونی اریکسونی شدم یه S312 نقره ای خوش...
-
اتفاق
6 شهریور 1388 15:23
اتفاق افتاد آنسان که برگ - آن اتفاق زرد- می افتد افتاد آنسان که مرگ - آن اتفاق سرد- می افتد اما او سبز بود وگرم که افتاد «قیصر امین پور» وقتی خیلی از حرفها رو نمیتونی راحت بگی چه خوبه که زبان شعر هنوز است و شاعری که خوب گفته. آخ چقدر این روزها بی قیصر و عمران هستم دلم براشون تنگ شده است.
-
مردم
3 شهریور 1388 21:04
نمیخواستم عادتم بشه اما چه کنم که این روزها تو هر نمازم یه سوره اش «ناس» است. نمیدونم چرا اول کلام الله با نام خدا شروع میشه و ختمش به نام مردم (ناس) است؟ یعنی خدا از حق خودش میگذره اما از حق مردم نمیگذره؟ آره شاید این طوری است. پس وعده الهی محقق میشه وقتی که خودش میگه از حق الناس نمیگذرم. پس ... نمیدونم امروز با هر...
-
کفشهایم
2 شهریور 1388 11:23
دوست دارم با کفش هایم در خیابان قدم بزنم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم.
-
Error
1 شهریور 1388 14:29
اینقده از این و اون «نه» شنفتم، میترسم که یکی بهم بگه «دوستت دارم» قلبم «Error» بده . نکته:این تیکه رو قبلا هم اینجا آورده بودم کپی رایت این جمله مال خودمه اینجا دوباره نوشتم فقط جهت یادآوری به خودم. منظور دیگه نداشتم همین. برداشت بد نکنید
-
دنیا را بد ساخته اند
31 مرداد 1388 22:18
...دنیا را بد ساخته اند. کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری. اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد، به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسید. و این رنج بزرگی است ... دکتر علی شریعتی
-
بلا روزگاریه عاشقیت
30 مرداد 1388 16:48
روز جمعه ات رو با دیدن چند فیلم خوب شروع کنی ببین آخرش چی میشه. هر وقت دم دمای ماه رمضون میشه جنون منم گل میکنه انگار یکی دیگه ام. یه بار یه رفیقی بهم گفت میدونی چرا تو زودتر به پیشواز ماه رمضون میری به خاطر اینه که میدونی روزه سه روز آخر ماه شعبان ثواب یه ماه رو داره. برگشتم با خنده بهش گفتم من تو کار خودم با خدا اهل...
-
«کار دل» رو ببین
30 مرداد 1388 01:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 کار دل غزل بانوی شعرم باش تو شب رخصت بهار جدائی رو طلاق بده به لحظه خوش دیدار مریم پاک ترانه تو سیاهی شب بودی با نرگس چشم سیات شبُ از چشام ربودی هر کجا که خواستی با تو جاده رو دلخسته کردم تا چرخ فلک می گرده به دور چشات می گردم تق تق تق لعنت به شانس...
-
مواظب باش
28 مرداد 1388 14:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مواظب باش مواظب باش رو لب تو بوسه هامو جا نذارم از اون دستای سردت هم دیگه دستامو بردارم مواظب باش بهت نگن از سرتم زیادی بود مگه اون عاشقت نبود واست غزل نمی سرود؟ حالا که دیگه من نیستم تو دیگه پشیمون نشو عاشق یکی دیگه باش باهاش نامهربون نشو مواظب باش که مث من زیادی...
-
که چی بشه ؟
27 مرداد 1388 10:20
قصد داشتم تا ماجرایی رو که برایم رخ داده بود رو اینجا تعریف کنم اما بنا به دلایلی فعلا منصرف شدم اما یه نکته ای برایم جالب بود. دور و برم پنج شش نفر تا ساعت 5 صبح نشستند و گفتن و گفتن و از مزایای پولدار شدن و اهداف مادی زندگی گفتند اما آخرش فقط یه جمله گفتم :«که چی بشه؟» به همین جمله متهم شدم که شخصیت پوشالیه و مغرورم...
-
نگرانی نیست
25 مرداد 1388 17:12
میدانم چند وقتی است که خبری ازم نیست به سلامتی بدجوری خوش میگذرد، دروغ چرا خوب هم خوش می گذرد. دوستانی را دیدم و شنیدم که مایه مسرتم بودند کسانی که معنای خوب بودن را خوب می دانند. نمیگویم کی هستند که نیازی به گفتن نیست اما خوشحالم که این روزها آرامش دارم. یقین دارم به لطف اوس کریم همه چیز روبراه خواهد شد و خوشحالم که...