-
اردلان سرفراز نیست
20 دی 1388 18:33
از ورود اولین سایت شبکه اجتماعی یعنی اورکات شش سال می گذرد و در این مدت سایتهای مشابه زیادی به عرصه اومدند از قبیل hi5 و gazzag و 360 و My space و محبوبترینشان نیز facebook بوده است که پا در این راه گذاشته اند البته بماند که سایت ایرانی کلوب هم (متاسفانه به دلیل عدم دسترسی به این سایتها نمیتوانم لینک بدهم) از محبوبیت...
-
شبهای گلوبندک «رسول نجفیان»
18 دی 1388 14:00
شبهای گلوبندک چه ناتمومه همه کنار هم تو قهوه خونه یه استکان چایی از دست صادق خستگی کارو از تن می رونه گپ زدنای تلخ با کل محمد از بی وفایی دوره زمونه آه غم مشتی تو دود سیگار از اون ته های دل به آسمونه شهرا می شه آباد با دستای ما چه جاده ها می سازیم چه قدرا خونه نصیب مون اما از این همه هیچ نه خونه ای داریم و نه آشیونه...
-
تنها تو می مانی «قیصر امین پور»
17 دی 1388 00:54
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد ای عشق از آتش اصل و نسب داری از تیره ی دودی ، از دودمان باد آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را ،...
-
میخوام برقصم
15 دی 1388 23:27
چیه مگه بده شش هشت گوش بدم. اصلا دوس دارم با این آهنگهای بزنم و برقصم. به چه کسی چه مربوطه که چرا باید همیشه سنگین و باوقار بود. اصلا دوس دارم تا صبح خروسخونش آذری بزنم و برقصم. با ساز و دهل کردی پایکوبی کنم. اصلا میخوام با جلال همتی بابا کرم برقصم. عاشق ویولون و شش و هشتهای بیژن مرتضوی هستم. اصلا میخوام داد بزنم که...
-
قرار عاشقی گذاشتیم
14 دی 1388 21:53
بعد از انتشار آلبوم قرار عاشقی آقای زمان خیلی از دوستان ازم خواستند که نقدی بر این کار بنویسم اما دو سه بار که با خود مهندس صحبت کردم و نظرات خودم رو گفتم و آ[رش به این نتیجه رسیدم که نقد هر آلبومی بیشتر مبتنی بر نظرات شخصی هر فرد است و علایقش به آن اثر هنری. در مورد حسین زمان هم من به دلیل علاقه وافر شخصیم نمیتوانم...
-
بدترین تنبیه
14 دی 1388 11:09
تو دوره آموزش سربازی برایم تنبیهی بدتر از اینکه برای دریافت اخبار روز مجبور بودم کیهان بخونم نبود. آدم اضافه خدمت بخوره یا تجدید دوره بشه اما مجبور نباشه هر روز کیهان بخونه.
-
سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش
12 دی 1388 23:54
روح بابک در تو در من هست مهراس از خون یارانت ، زرد مشو پنجه در خون زن و بر چهره بکش مثل بابک باش نه سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش دشمن گرچه خون می ریزد ولی از جوشش خون می ترسد مثل خون باش بجوش شهر باید یکسر بابکستان بگردد تا که دشمن در خون غرق شود وین خراب آباد از جغد شود پاک و گلستان گردد زنده یاد خسرو گلسرخی پ.ن: عجب...
-
دینِ جنون
11 دی 1388 15:37
مرز در عقل و جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است عشق هم در دل ما سردرگم مثل ویرانی و بهت مردم گیسویت تعزیتی از رویا شب طولانی خون تا فردا خون چرا در رگ من زنجیر است زخم من تشنه تر از شمشیر است مستم از جام تهی حیرانی باده نوشیده شده پنهانی باده نوشیده شده پنهانی عشق تو پشت جنون محو شده هوشیاریست مگو سهو شده...
-
به یاد اسیران «استاد شهریار»
8 دی 1388 10:16
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد غبار محنت ایام تاب گردون شد به جامه هاى سیه کودکان کو دیدم دلم به یاد اسیران کربلا خون شد از این مبارزه بشکفت خاندان على چنانکه نسل پلید امیه مرهون شد بنى امیه و آن دستگاه فرعونى همان فسانه فرعون و گنج قارون شد ولى حسین علمدار عشق و آزادى لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد چون نیک مى نگرى...
-
روضه شب عاشورا «دکتر شریعتی»
5 دی 1388 20:27
” دود داغ و سوزنده ای از اعماق درونم بر سرم بالا می آید و چشمانم را می سوزاند، شرم و شکنجه سخت آزارم می دهد، که: «هستم»، که «زندگی می کنم».... “ ” چقدر تحمل ناپذیز است دیدن این همه درد، این همه فاجعه، در یک سیما، سیمایی که تمامی رنج انسان را در سرگذشت زندگی مظلومش حکایت می کند... “ ” با تمام نیــــــــاز می پرسم؛ غرقه...
-
یه صنوبر «داود ناقور»
5 دی 1388 11:16
یه صنوبر لب یک آب قد کشیده قد آفتاب روی پاهاش بوسه ماه روی شونش سر مهتاب چند تا قمری هراسون بودن از طوفان گریزون توی قلبش خونه کردن شد صنوبر جون پناشون باد نامرد بی امون بود قمریا هم تشنشون بود برای چیکه آبی به صنوبر چشمشون بود دید که برکه رفته تو خواب شاخه اش و زد به دل آب چند تا قطره روی یک برگ واسه قمری آی بی تاب...
-
داغ جوان «ایرج میرزا»
3 دی 1388 18:27
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت آن داغدیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا و آن یک ز چهره پاک کند اشک دیده را القصه هرکسی به طریقی ز روی مهر تسکین دهد مصیبتِ بر وی رسیده را آیا که داد تسلیتِ خاطرِ حسین چون دید نعشِ اکبرِ در خون طپیده را؟ آیا که غمگساری و اندهبری نمود لیلای داغدیده و...
-
گریه کن
2 دی 1388 14:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 «ازدیده به جای اشک خون می آید دل خون شده، از دیده یرون می آید دل خون شد از این غصه که قصه عشق می دید که آهنگ جنون می آید» «دکتر علی شریعتی» گریه کن بر این غریبی واسه چشم تر بی بی روانه شو ای اشک من در غم پسر بی بی " مادرم غریبی چه سخته وقتی که...
-
نوحه خوان «عمران صلاحی»
1 دی 1388 10:46
بادها نوحهخوان بیدها دسته زنجیرزن لالهها سینهزنانِ حرمِ باغچه * بادها در جنون بیدها واژگون لالهها غرق خون * خیمه خورشید سوخت برگها گریهکنان ریختند آسمان کرده به تن پیرهن تعزیه طبل عزا را بنواز ای فلک... عمران صلاحی پ.ن: با اینکه این روزها از حال خودم غریبم ولی باز مینویسم.
-
انار شب یلدا
30 آذر 1388 13:40
امسال چهارمینی سالی است که شب یلدا رو دور از خانه و به یه نوعی در راه هستم و باز مسافرم با اینکه حال و روز مناسبی برای نوشتن از این شب ندارم اما برای اینکه حرفی گفته باشیم چند تا عکس زیبا از انار و مشتقاتش در اینجا به همراه یه بیت از حضرت حافظ که به نیت این شب گرفتم را برایتان می آورم امیدوارم که یلدایتان سبز و سرفراز...
-
باز هم «رسول نجفیان»
30 آذر 1388 10:08
باز هم ذوالجناح می آید تک و تنها ز سوی دشت نبرد بر تنش تیرها نشسته فزون بی خبر از خود و ز خود دلخون می کشد شیهه از گلو بیرون اسب مردان همیشه در آخر بی سوار از نبرد می آید رسول نجفیان پی نوشت: گفتم که هنوز عاشورایی هستم این روزها و تا عاشورا این روند ادامه دارد.
-
آزاده بود مثل مولایش حسین
29 آذر 1388 12:31
بازگشت همه به سوی اوست مرجع عالیقدر حضرت آیت الله حسینعلی منتظری (دامت ظله) دار فانی را وداع گفت. خبر یه خط بود و هیچ حرفی نداشت باورش برایم سخت بود اما چه میشه گفت وقتی پشت سرم هم اس ام اس میاد و تلفنها به صدا در اومدند که بله پیر سبزمان به آسمان رفت. آزاده زیست چون مولایش حسین و با آزادگی در ایام سوگواری مولایش پر...
-
با هزار حنجره سبز از عشق«افشین سرفراز»
29 آذر 1388 01:22
آن سوی مرزهای از خود گذشتن از کوچه های مهبط وحی برخاک خاستگاه کبیر می گذشتند با صلابت کوهی در گامهایشان با قواره ی دستها تا نهایت معراج که خروش عاصی دریاها بود و حضور آذرخش بر سینه ی شب با صداقت هزار آینه با هزار حنجره - سبز از عشق - روشن تر از آفتاب می خواندند: «درخت را برای جنگل می خواهیم و شقایق را، برای تغزل سرودی...
-
خوشا از نی «قیصر امین پور»
28 آذر 1388 00:17
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن خوشا نینامهای دیگر سرودن نوای نی، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی نوای بینواییست هوای نالههایش نینواییست نوای نی دوای هر دل تنگ شفای خواب گل، بیماری سنگ قلم...
-
هوای نینوا «استاد شهریار»
27 آذر 1388 02:07
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین پیش روراه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی...
-
روضه
25 آذر 1388 19:03
خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه، روضه خودتی، گریهکن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاس!آخ که چقدر دشمن داری خدا، دوستاتم که ماییم، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی. دیالوگ مجید با نقش آفرینی بهروز وثوقی در...
-
ناصرخان بازم می بره
23 آذر 1388 21:34
امروز 23 آذر ماه است 61 سال پیش پسری به دنیا آمد که بعدها همگی فقط به اسم ناصر خان شناختند نه سلطان بود و نه ژنرال و افتخارش هم همین بود که فقط با ناصرخان صداش می کردند. ناصر خان حجازی که بهترین دروازه بان همیشه ادوار فوتبال ایران است و از پدری که اهل تبریز بود در فوتبال ایران سوپر ستاره شد اما بر خلاف بقیه دوستان و...
-
آغوش تو
23 آذر 1388 18:36
منو تو آغوشت بگیر خدا ، می خوام بخوابم آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم منو تو آغوشت بگیر ، می خوام برات بخونم روی زمین چه قدر بده ، می خوام پیشت بمونم کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری کی گفته باید گریه ی شب هامو در بیاری تا لحظه ای وقت شریفت رو واسم بذاری توی آغوش تو آرامش محضه...
-
یاد آذربایجان
21 آذر 1388 10:09
پر می زند مرغ دلم با یاد آذربایجان خوش باد وقت مردم آزاد آذربایجان دیریست دور از دامن مهرش مرا افسرده دل باز ای عزیزان زنده ام با یاد آذربایجان تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس این گفت با صوتی رسا فریاد آذربایجان در بیستون انقلاب از شور شیرین وطن بس تیشه بر سر کوفته فرهاد آذربایجان در مکتب عشق وطن جان باختن...
-
Kanin'da var«برای تراختور»
19 آذر 1388 11:23
این عکس رو با ایمیل برایم فرستاده بودند و بهونه ای شد تا در مورد تراختور بنویسم. خیلیا می پرسن چرا تراختور؟ منم میگم به قول اون آقایی لطیفه گو که میگه آذریها 10 تا «کاف» دارند اینم اینجوریه اما مطمئنا آذریها فقط یه تراختور دارند که اونم همینی است که هر دو هفته یه بار استادیوم یادگار امام رو طرفدارانش با شعار یاشاسین...
-
تنظیمات امنیتی برای فیس بوک
17 آذر 1388 15:43
خیلی از دوستان همچون خودم عضو فیس بوک هستند لذا برای اینکه به لحاظ حفظ مشخصاتشان دچار مشکل نشوند این مقاله رو از سایت نگهبان برایتان اینجا آوردم. عضویت در فیس بوک همواره برای عده زیادی با نگرانی و اضطراب همراه بوده است و در مواردی نیز منجر به مشکلاتی هم شده است. کم نیستند افرادی که از برچسب خوردن عکسهایشان توسط...
-
ریچارد گر یا من ؟!
13 آذر 1388 14:21
شباهت ظاهری چقدر رو قضاوت افراد تاثیر می گذارد؟ این سوال را تابحال خودتون پرسیدید؟ هیچوقت چنین دغدغه ای نداشتم که شبیه کسی ممکن است باشم یا نه. اما حوادثی رخ داد که احساس میکنم رفتار دور و بری هایم بیشتر از این شباهت ظاهری نشات می گیرد. این دو تا عکس را مقایسه کنید. سمت راست ریچارد گر است و سمت چپی خودم هستم. هیچگاه...
-
Google Wave یا موج گوگلی یعنی چه؟
12 آذر 1388 17:55
امروز از طریق دوستی بالاخره دعوتنامه موج گوگلی یا Google Wave به دستم رسید و منم بالاخره به این موج پیوستم. اصولا اهل هیچ موجی نیستم و زیاد به روز کار نمیکنم اما در محیط اینترنت و سایبر همیشه سعی کردم آپدیت بازم و هر پدیده جدیدی که اومده باهاش همراه بودم برای معرفی این موج نیز چون حال و حوصله نوشتن نداشتم بلکه با...
-
هوای گریه
10 آذر 1388 12:03
هوای گریه دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟ کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی نه...
-
عید عاشقی
6 آذر 1388 17:20
حرم تو عید عاشقی تنهای تنهام جاریه رود اشک رو گونه هام تو هنوز کجایی ای خالق من که دستاتُ بذاری توی دستام جز فکر تو نیست فکری توی سرم که انگار با یادت دیوونه ترم منو با نگات از این کویر بگیر منو با خودت ببر تا به حرم منی که گناه عشق مونده رو دوشم با یه قلب سنگی غزل فروشم تو می دونی دریای التماسم با این همه رخت غرور می...