-
آرام
24 اسفند 1387 23:41
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این روزها درگیر شدم بدرقم هم درگیر شدم، این روزها به چهار پنج ساعت خوابیدن بدجوری عادت کردم. اما در گیر و دار این دلمشغولی ها، یک موسیقی زیبا و دلنشین آرامشم را بهم برگرداند. بخصوص که این روزها با بعضی از حقایق دور و برم هنوز نتوانستم کنار بیایم و درگیر حرفهایی شدم...
-
تو هم برو به سلامت
23 اسفند 1387 19:50
نوشته پائینی رو یه زمونی برای دلتنگی خودم نوشته بودم تو پانوشتش تاریخ زدم شهریور ۸۶ اما این چند روزه که نمیتوانستم زخمهای درونم رو باز کنم تا کسی باورم کنه بهترین بهونه است بیشتر نپرسید که نگفتنم برای بودنم است: تو هم برو به سلامت Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خیلی وقتها احساس می کنم که کاش...
-
پنجشنبه گردی
8 اسفند 1387 23:56
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بعد از مدتها یک پنجشنبه گردی دیگه برام رقم خورد. از اون قدم زدنهایی بود که شنیدم و دیدم. آخرش هم تلپ شدن تو یه کافی شاپ و یه چیزی خوردن و آخرش هم دیدن کسانی که این سالها از اون چهرهها دور بودم. وقتی پا به خیابون میذارم گوشی هدفونم را تو گوشم میذارم تا زمزمههای...
-
داغونم
28 بهمن 1387 16:32
این روزها با خودم بد شدم. اخلاقم سگ شده به کوچکترین بهونه جر و بحث میکنم. وسط بحث با دیگران با تیکه پرانی خودم رو آروم میکنم. شدیدا دوست دارم یکی حالم رو بگیره، اما نه انگار حالم گرفتهتر از اونه که بشه بازم بگیرنش. من آدم سیاست نیستم اما نمیدانم چرا دارم کارهایی رو میکنم که نباید انجام بدم. خیلی وقته که احساس و ترانه...
-
شبانه
18 بهمن 1387 23:53
بعضی از دوستان بهم گله میکنند که جو اینجا از اون جو قبلی خارج شده و از نکاتی حرف میزنی که از من بعید است، حق با دوستان است. یک زمانی بعضی از مسائل را زیادی جدی میگرفتم اما الان اینگونه نیستم. یک زمانی به دلیل علاقه به یک فردی احساسم را ترانه میکردم و از غصههایم میگفتم ولی الان مسائل مهمتری در دور و بر وجود دارد...
-
مرد حنجره طلایی؛ اکبر گلپایگانی
9 بهمن 1387 22:45
۱۰ بهمن سالروز میلاد بزرگترین آوازخوان سرزمینم ایران است و به همین خاطر مطلب پائین را برای آشنایی بیشتر دوستان با این بزرگمرد عرصه موسیقی ایرانی را در زخمه آوردم. آقای اکبر گلپا بابت همه خاطراتی که در این سالها برای دلتنگیهایم و روزهای پر احساسم آفریدید از شما متشکرم. در ضمن دوستان فرا رسیدن جشن سده را به همگی تبریک...
-
پیک لبخندی
7 بهمن 1387 19:24
ای بـــــــــــام بلــــــــــند آرزومندی زی مــــــــن بفرست پیــک لبخندی تو جان منی به جان تو ســـــــوگند خوردم، که چو جان، عزیز سوگندی بنواز مــــــــــــــرا به نــــــازِ پیمانی بربنــــــــــد مرا به بنــــــــد پیوندی «دکتر علی شریعتی»
-
انتشار کاست جعلی سامی یوسف
4 بهمن 1387 23:57
در اینکه به سامی یوسف خیلی علاقه دارم شکی نیست. دیروز یکی از دوستان آلبومی را با عنوان whitout you (بدون تو) با صدای سامی یوسف را به من داد تا گوشم کنم. واقعا از شنیدن این تراکها لذت بردم تا اینکه امروز در facebook متوجه شدم که سامی یوسف به انتشار این کار توسط کمپانی اوکنینگ " Awakening " اعتراض کرده و از...
-
فیدبرنر هم مال گوگل شد
4 بهمن 1387 12:40
این مطلب را به نقل از دنیای وبلاگ برای دوستانی که از فیدبرنر استفاده میکنند اینجا نقل میکنم در ضمن آدرس فید این وبلاگ هم همانطور که ملاحظه میکنید از این آدرس به آدرس جدید انتقال یافته است : خبر اینکه، تا تاریخ بیست و هشتم فوریه 2009، معادل با دهم اسفند 1387، کلیه حسابهای کاربری فیدبرنر به پلاتفرم گوگل انتقال پیدا...
-
راهنمای گوگل ریدر
3 بهمن 1387 22:32
بالاخره از بس ازم پرسیده میشود که این گوگل ریدر چیه؟ خب این هم راهنمایی و نحوه استفاده از گوگل ریدر برای خواندن بدون دردسر وبلاگها، البته منبع اصلی این نوشته پرشین بلاگرز است: به گوگل ریدر وارد شوید. بر روی دکمه Add a Subscription کلیک کنید. آدرس فید مورد نظر را وارد کرده و Add بزنید و منتظر بمانید تا فید وارد گوگل...
-
Götür Beni Gittiğin Yere«منو به جایی ببر که رفتی»
2 بهمن 1387 17:11
این ترانه امراه رو فوق العاده دوست دارم. سعید شایسته هم از روی این ملودی ترانه کتاب سرنوشت رو اجرا کرده است. این ترانه زیبا رو تقدیم کسی میکنم که این روزها بدجوری لایق این ترانه زیبا است. Bu ask boyle bitemez این عشق نمی تونه اینطور تمومشه Birakma terk etme beni منو اینطور رها نکن Atma beni olümlere منو به نیستی ها...
-
به خودم که میرسم دیر میشوم
28 دی 1387 23:58
دو سه روز بود که این نوشته پائینی را نوشته بودم اما مردد بودم که در وبلاگ قرار دهم اما بالاخره تصمیم گرفتم کمی از احوالات امروزم خبردار شوید تا شاید کسانی از نگرانی خارج شوند که چرا من به مردان سیاست و آشپزی گیر دادم، این هم شرح احوال چند وقت من که در پیش دوست و آشنا کم پیدا شدم. این روزها همه میگن چرا اینقدر بی...
-
خورش فسنجان
26 دی 1387 19:08
بعد از چند روز بی اینترنی آمدم.فعلا که محل کارم عوض شده و در یک محیط خوب مشغول به کار شدم. بعدا در این مورد بیشتر می نویسم اما فعلا فسنجان را عشق است. در اینکه بنده بسیار به فسنجان علاقه مندم هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد. یکی از نقاط ضعف بنده این است که شاید در برابر پول و مقام بتوانم مقاومت کنم و کف از عنان ندهم اما...
-
شطرنج
24 دی 1387 10:20
این روزها بدجوری مست آلبوم «معجزه خاموشی» داریوش شدم بخصوص ترانه شطرنجش که واقعا محشر است. این ترانه تصویر امروز جامعه ایران و سردمدارانش است: این ترانه را از اینجا بشنوید. از پس پرده نگاه کن ، مثله شطرنجه زمونه هرکسی مثله یه مهره توی این بازی می مونه یکی مثله ما پیاده ، یکی صد ساله سواره یه نفر خونه به دوشه ، یکی دو...
-
شبکه اجتماعی گوگل برای کاربران بلاگ اسکای
21 دی 1387 18:16
دوستانی که عضو شبکه های اجتماعی نیز اورکات و فیس بوک و 360 بودند مطمئنا با مفهوم شبکه اجتماعی خوب آشنا هستند. در عین حال با پیشرفت وب ۲/۰، گوگل تصمیم گرفته است تا وبلاگها را به شبکه های اجتماعی پرکاربرد تبدیل کند. به همین منظور هم گوگل سرویسی را با نام Google Friend Connect را راه اندازی کرده است. Google Friend...
-
«آخر بازی» شعری از احمد شاملو
20 دی 1387 02:23
عاشقان سرشکسته گذشتند شرمسار ترانههای بیهنگام خویش و کوچهها بیزمزمه ماند و صدای پا سربازان شکسته گذشتند خسته بر اسبان تشریح و لتههای بیرنگ غرور نگونسار بر نیزههایشان. تو را چه سود فخر به فلک فروختن هنگامی که هر غبار خاک تحقیر شده نفرینت میکند؟ تو را چه سود از باغ و درخت که با یاسها به داس سخن گفتهای؟ آنجا...
-
عاشورای خاطره
18 دی 1387 22:56
دیروز و امروز خوشبختی محض را حس کردم. با اینکه تصمیم گرفته بودم ادامه فیلم مستند سال قبلم را بسازم اما دلم نیامد این حال خوشم را با لانگ شات و کلوزآپ و لنز و میکروفون خراب کنم. حال غریبی داشتم. دیروز صبح بر مزار بابابزرگ و عموم نعمت و مامان بزرگ بودیم و سر ظهر هم رفتیم جمالآباد از آنجا هم به سلماس رفتیم. امروز هم که...
-
شب جنون
16 دی 1387 23:10
از دبیرستان یادم میاید که لقب دیوانگی بر اسمم باقی ماند و همانگونه به پیش رفت و روز به روز این جنون بیدار افزوده شد. هر موقع که محرم میشود دلم بیقرار میشود هیچوقت آنچنان عزاداری نکردم، سالهای دبیرستان در تاسوعا و عاشورای جمال آباد میگذشت، در دانشگاه همین دو روز را به مطالعه میپرداختم یادم است که یک بار عاشورا شش...
-
هدیه خدا
14 دی 1387 15:15
این امیر محمد کوچولو هست که الان یک سالش هم تمام شده است. خدا امیر محمد را بعد از شانزده سال به دخترخالهام و همسر مهربانش هدیه داد، سال قبل به خاطر این نورسیده و این هدیه معصوم خدا پدر و مادرش در حسینیه شهر قوشچی به تمامی هیاتهای عزاداری نذری دادند و این همان کوچولو است. این روزها خیلی دوست داشتنی شده است. این هم عکس...
-
سربازان در ماه محرم (۲)
14 دی 1387 01:43
-
سربازان در ماه محرم (۱)
13 دی 1387 21:30
تو چند روز آینده که به عاشورا نزدیک میشویم، جو زخمه را بیشتر تو این حال و هوا نگه خواهم داشت و چند پست آینده را به عکسهایی که از مراسم سال گذشته و نوشتههای عاشورایی اختصاص میدهم.
-
روضه خون
12 دی 1387 20:43
«خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه، روضه خودتی، گریه کن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاس.» پی نوشت: یک روز با افشین سرفراز در باب سینما بحث میکردیم و بهم گفت که بهترین فیلم ایرانی «سوته دلان» است حتما ببینش. در اولین فرصت...
-
درددل دکتر شریعتی در شب عاشورا
11 دی 1387 23:18
... شب عاشورا بود شهر یکپارچه روضه بود وخانه یکپارچه سکوت و درد... گفتم در این تنهایی درد و این شب سوگ، بنشینم و با خود سوگواری کنم، مگر نمی شود تنها عزاداری کرد؟ نشستم و روضه ای برای دل خویش نوشتم: ... پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است. در میان هیاهوی مکرر و خاطره انگیز دجله و فرات، این دو خصم خویشاوندی که هفت...
-
حماقت
11 دی 1387 00:24
فقط دو چیز هستند که نهایت ندارند، جهان و حماقت انسانها، تازه در مورد اولی هم مطمئن نیستم. آلبرت انیشتین
-
مصدرهای به درد بخور زندگی یک روح
8 دی 1387 02:05
این نوشته تابحال در هیچ یک از آثار دکتر منتشر نشده و من این را از اینجا برای اطلاع دوستان نوشتم. مصدرهای به درد بخور زندگی یک روح علی شریعتی اندیشیدن، خواندن، نوشتن، پرستیدن، ارادت ورزیدن، عصیان کردن، تنها بودن، رنج کشیدن، ایثار کردن، قربانی کردن، گریختن، صبر کردن، خیالات فرمودن (اصطلاح ناصرالدین شاه)، به استقبال آمدن...
-
عشق قدیمی
6 دی 1387 18:27
قرار بود برای امروز مفصل بنویسم. از خاطرات کودکی با تو در جمال آباد، از تمام دلتنگیهای این سالها، از روزهای آخر که من و اصغر میآمدیم و با تو ورق بازی میکردیم، از حسرت روز آخر که همیشه و تا قیامت با من خواهد بود که چرا نتوانستم برای آخرین بار ببینمت، از روز آخرت که ملافه سفید رو تنت کشیده بودند و تو آسوده آرمیده بودی،...
-
جواب ابلهان سکوت است
5 دی 1387 22:03
از تیتر این نوشته مطمئنا تعجب کردید، ولی متاسفانه این گونه است. چند وقتی است که در این وبلاگ یک عده که به خیال خود از دست من ناراحت هستند و بدی دیدند رو به هتاکی آوردند و من در دو پست پیشین دو نمونه از این کامنتها را تائید کردم تا نشان دهم که چگونه مورد هجمه یک عده آدم بی شعور و نفهم قرار گرفتم. من نمیدانم گذشته من چه...
-
شرم ارگ «به یاد زلزله بم»
5 دی 1387 13:31
پنج سال پیش یک روز جمعه که از خواب بیدار شدیم از ظهر شبکه خبر تصاویر دلخراشی را نشان میداد. آن موقعها تازه تارنه را کشف کرده بودم و یک ریز اشک ریختم و نوشتم. هیچوقت این ترانه را ویرایش نکردم تا بماند. تا خاطرش برای همیشه در وجودم زنده باشد که روزگاری با اشک ترانه نوشتم. این ترانه بی وزن تقدیم به همه هموطنانی که زیر...
-
تقویم
5 دی 1387 00:23
این ترانه بی نهایت دوست میدارم که حکایت زخم خوردنهای خودم است. تقویم کوله بارم اندوه ، شب نشسته در راه رد خونی بر خاک ، دشنه در سینه ی ماه آفتابی مرده ، شیونی در باران در شب بی لبخند ، سایه ای سرگردان خنده ی زخمی عشق ، قاب ِ روی دیوار آنسوی حوصله ام ، شب و من در تکرار اینا تکه هایی از شکستنه عکسی از خاطره ها توی تقویم...
-
نوستالژی آموزشی سربازی
1 دی 1387 20:52
زمان: 30 آذر 1385 مکان: کیلومتر 20 جاده یزد به میبد، پادگان آموزشی آیت الله خاتمی (ره) «دیگه صفر شد این یعنی اتمام، یعنی رهائی، یعنی آزادی. آره امروز تموم شد، آذر تموم شد، پائیز تموم شد، دوره 124 مرکز آموزشی آیت الله خاتمی زد هم تموم شد و من به عنوان ستوان دوم وظیفه اکبر یارمحمدی دارم به ارومیه میرم، به خونه میرم،...