-
ذوق
24 مرداد 1388 10:54
گفت: توی ذوقش نزنید گفتمش: ذوق اگر داشته باشد، باشد!
-
گوشی رو بذار
22 مرداد 1388 14:10
یه روزی یکی از عزیزانم با حالتی دلخوری بهم گفتی تو وقتی میری چرا خداحافظی نمیکنی؟ بهش گفتم من کسانی رو که دوس دارم نیمتونم باهاشون خداحافظی کنم و همیشه از لفظ «تا بعد» «به امید دیدار» و یا «گوشی رو بذار بگو خدانگهدار» استفاده میکنم. به همین خاطر است تو مناسباتم شاید چند نفری باشند که اینگونه رفتار میکنم و اینم هم به...
-
باورم نمیشه
19 مرداد 1388 01:08
نمیدونم چی بگم؟ این روزها روزهای جالبی برام نیستن. از ترانه دورم یه زمونی برای دلم این ترانه رو نوشتم نمیدونستم که قرار این ترانه برایم حادثه باشه. هیچی دیگه نمیگم فقط همین. هنوز خیلی چیزها رو باور نکردم و دلم نمیخواد هم باور کنم که دوباره باید ... بی خیال بابا این روزهای بی ترانه رو عشق است. راستی تا تمومش نکنم به...
-
دزدی تاریخی توسط جومونگ
17 مرداد 1388 10:58
این مطلب رو در وبلاگ « یک دختر جوان » مشاهده کردم و بد ندیدم این روزها که همه دارن سریالهای کره ای رو دنبال می کنند از ماوقع جریان مطلع شوند. جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد. بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشتههای خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم!...
-
حضور
15 مرداد 1388 12:41
به غربت این ترانه جمعهها از عشق میمیرند در حسرت رقص باران به خواب گلها اسیرند در حسرت با تو بودن جمعه از عشق تو میمیرد شب چشمات سُر میخورد در نبودت گُر میگیرد میدانم که روزی خواهی آمد پس منتظریم تا بیائی. تا آمدنت را جشن بگیریم. حضورت مبارک.
-
والا پیامدار
11 مرداد 1388 22:11
والا پیامدار، محمد! گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمیماند برپا و استوار! ... آنگاه، تمثیلوار کشیدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار! ... در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا، - دیرینه! ای محمد! جا هست بیش و کم، آزاده را که تیغ کشیدهست بر ستم؟ «سیاوش کسرایی»
-
روزهای سرخ
11 مرداد 1388 12:01
به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم که بوی سبزترین فصل سال میآید «قیصر امین پور»
-
سالار قصه ها
10 مرداد 1388 12:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دو سال پیش عاشقانه ای را برای سالار قصه هایم مهدی و حمید باکری نوشتم پیش خودم نگهش داشتم و به کسی نشون ندادم هر بار دلم میگرفت این کار رو زیر لبم زمزمه میکردم. این روزها وقتی میبینم چه جفایی در حق این عزیزان میشود دلم میگیره. دیگه غصه خودم رو...
-
علایم دروغگویی
8 مرداد 1388 11:49
میدونم که این روزها حال خیلی از دوستان خوب نیست این مطلب رو یکی از دوستان برایم ایمیل کرده بود و خیلی سعی کردم که منبعش رو پیدا کنم که متاسفانه نشد. بهرحال خوندن این مطلب رو به همه دوستان توصیه میکنم. مقدمه: تکنیک هایی که در زیر درمورد تشخیص دروغ و دروغگو برایتان معرفی می کنیم، معمولاً توسط پلیس و نیروهای امنیتی...
-
نسُریدم (nasoridam)
4 مرداد 1388 00:18
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 میخوام یه داستانی رو براتون بگم، یه زمونی یه پسری عاشق یکی از خودش مغرورتر شد براش می مرد اما صداش رو در نمیاورد همه جا لاف میزد که نه فقط دوسش داره و عاشقش نیست اما برای دختره تب میکرد همه جا اونو میدید خداش شده بود، آره عاشق بود اونم چه عاشقی یه...
-
قلعه حیوانات
24 تیر 1388 01:52
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 تو این مدت کتابهای زیادی رو مطالعه کردم اما دلنشین ترین چیزی که تابحال خوانده بودم کتاب قلعه حیوانات نوشته جرج اورول بود. به همه دوستان توصیه میکنم که حتما یکبار این کتاب رو مطالعه کنید. مطالعه این کتاب برای من به مدت چهل و پنج دقیق طول کشید اما...
-
نشونه
21 تیر 1388 18:39
انگار این مدت که زیادی چرت و پرت نوشتم بعضی از دوستان از دستم شاکی هستند خود چیکار کنم دست خودم نیست از یک طرف به این وبلاگ معتادم از طرفی هم قادر نیستم هر حرفی رو بزنم. امروز بعد از ظهر نصف و نیمه میخواستم یه چرتکی بزنم اما مگه گرما میذاره. تا اینکه کامپیوتر رو روشن کردم و یه کم فیلم ببینم که دیدم حالش رو ندارم مطابق...
-
کدام اخراجیها؟
18 تیر 1388 15:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شاید باورش برای خیلیها سخت باشد اما من جزو کسانی هستم که خیلی سخت جوگیر میشوم و کمتر همراه موجی که در جامعه افتاده است می شوم بعضا شده که به شدت در مقابل خیلی از همین موجها ایستادم و تحمل کردم و سراغشان نرفتم نزدیک یک سال است که در مقابل وسوسه دیدن Lost ایستادم و نگاهش نکردم...
-
علی تنهاست
14 تیر 1388 23:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ...از این دردناکتر، اینکه علی در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست!در میان امتش که همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاریخش را به علی سپرده است، تنهاست.او را همچون یک قهرمان بزرگ، یک معبود و یک الهه میپرستند، اما نمی شناسندش و نمیدانند که کیست؟ دردش چیست؟حرفش چیست؟رنجش چیست و سکوتش...
-
فروشنده
13 تیر 1388 02:54
صُب زود وقتی که باد تو کوچه صداش میاد می رم و فوری درُ وا می کنم داد می زنم: - آی نسیم سحری! یه دل پاره دارم چن می خری؟ عمران صلاحی اعتراف می کنم که در نوشته قبلی (نیارمندیها) زیادی شیطنت کردم، از باز خورد کامنتها و اس ام اس فهمیدم که هنوزم هستند کسانی دادشون از کارهای به آسمون بره. ولی آن گونه نوشتن رو به دو دلیل...
-
نیازمندیها
11 تیر 1388 13:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ده روزی بود که تو خونه کامپیوتر نداشتم و بیشتر مواقع تو کافی نت بودم اما از امروز که کامپیوتر آپ گریت شده ام رو آوردم و با سرعت خیلی خوبش دارم حال میکنم. نوشته پائینی رو چند روز پیش تو دفتر یادداشتم نوشته بودم و از اونجایی در حال حاضر بنده در حرفی...
-
از تو آموختم
30 خرداد 1388 01:02
سلام سلام استاد سلام معلم سلام شمع من سلام دادا علی نمیدونم به کدامین کس باید سلام کنم امروز جمعه بود و سالروز رفتنت، همش به این فکر میکردم چرا و چگونه؟ چرا با من چنین معامله ای کردی؟ من که هشت سال پیش یکی بودم مثل بقیه، داشتم واسه کنکور میخوندم دروغ چرا پشت کنکوری بودم و تموم آرزوهام تو دانشگاه بود اما تو نذاشتی تو...
-
ای شمع
28 خرداد 1388 05:05
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دو سه شب است که این شعر دکتر شریعتی رو زمزمه میکنیم بد جوری حال و احوال این روزهای من به این شعر می خورد. شمع تا سحــر ای شمــــع بر بالین من امشـــب از بهـــر خدا بیدار باش سایهی غم ناگهــان بر دل نشست رحم کن امشب مرا غمخوار باش کام امیدم به خـــون آغشته شد...
-
من باختم
19 خرداد 1388 01:47
به دوستانی که این روزها سرخوشانه در پی پیروزی هستند توصیه میکنم که این نوشته را نخوانند که به هیچ عنوان به کارشان نمی آید. این روزهای امیدواری را با این نوشته ناامید کننده خراب نکنید در پی همان بزم شبانه خیابانی و دور هم بودن های دوستانه انتخاباتی و شاد بودنتان باشید و این شیرینی شاد لحظات خوشتان را با نوشته من خراب...
-
فرصت بده
7 خرداد 1388 17:23
هر موقع که اینجا نوشتم فقط نالیدن بود اما این روزها پر از امید و اضطرابم. امیدوارم که تا حدودی فضای بازی برای فعالیت و بودن داشته باشیم و اضطرابی که دارم این است که این امید زود ناامید گردد. هر سال طبق عادتی دیرینه در سالروز وفات فاطمه زهرا مطلبی مینوشتم اما این روزها از بس درگیر مسائل دیگه شدم که این فرصت تاکنون...
-
بهشت
28 اردیبهشت 1388 00:08
بهشت آدم به جرم خوردن گندم با حوا شد رانده از بهشت اما چه غم حوا خودش بهشت است عمران صلاحی
-
بالاخره «سلام گتیرمیشم» را پیدا کردم
24 اردیبهشت 1388 03:01
امشب میخوام پر دربیارم و پرواز کنم از بس که خوشحالم. نمیدونین امروز چیزی رو پیدا کردم که چهار پنج ساله که دنبالش بودم. حتما می پرسین که چی پیدا کردم اینقدر شادم. وای دلم میخواست که این شادیم رو با همه تقسیم کنم و واسه همین هم میگم اون چیه که پیدا کردم و در اینجا برای دوستان میذارم تا ازش لذت ببرند. آره تو این دنیا...
-
کمک کنیم هلش بدیم
22 اردیبهشت 1388 22:56
کمک کنین هلش بدیم کمک کنین هلش بدیم، چرخ ستاره پنچره رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره گلدون سرد و خالی رو بذار کنار پنجره بلکه با دیدنش یه شب، وا بشه چن تا پنجره به ما که خسته ایم بگه، خونه باهار کدوم وره؟ تو شهرمون آخ بمیرم، چشم ستاره کور شده برگ درخت باغمون، زباله ی سپور شده مسافر امیدمون، رفته از اینجا دور شده کاش...
-
سر این کوچه
7 اردیبهشت 1388 23:30
در خستگی آخر شب یک صدای دلنشین و با یک ترانه خوب حال هر کسی را بجا می آورد. امشب سی دی جدید افشین سپهر رو گرفته بودم به این ترانه که رسیدم هم اشک ریختم و هم آروم شدم امروز روز بدی بود خسته شده بودم خیلی حرفها شنیدم اما واقعا خسته بودم اما این ترانه با اینکه برایم یه جور خاصی بود اما بهم انرژی داد. از اینجا هم میتوانید...
-
فقط سه سال مونده
7 اردیبهشت 1388 01:10
«یه سال دیگه هم پیر تر شدم» این کلیشه ای ترین جمله ای است که تا حالا در مورد روز تولد شنیدم. اما باید در مورد خودم بگم نه یه سال دیگه هم دیوونه تر شدم. چه دلیلی داره کودک درونم عاقل بشه. امسال هم گذشت شدم ۲۷ ساله تا سی سالگی فقط سه سال مونده تا موسم جوانی نیز بگذرد اما نه من هنوز یاد نگرفتم جوانی کنم همیشه اعتراض کردم...
-
نمیهراسم
29 فروردین 1388 23:14
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هنوز به جنون ایمان دارم و به سوی قبله لیلی نماز میگذارم که لیلی من تنهاییم است. اگر این روزها کمی عاقل شدم دل من منو ببخشای که عاقلی و جنون در هم جمع نمیشوند. خدایا این روزهای عاقلی را زودتر تمام کن که بدجوری تشنه دیوانگی هستم. من هنوز به این زخمه گاهم ایمان دارم و...
-
قضاوت
25 فروردین 1388 16:31
ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی میخواهم در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنم با کفشهای او راه بروم... دکتر علی شریعتی
-
تیکه تیکه کردن جمعه
21 فروردین 1388 15:43
اینکه الان جمعه است و باید به کارهای عقب افتاده رسید حرف کاملا بجایی است پس بنابراین یکی از کارهای عقب افتاده من جبران کمبود خوابم در طول هفته است من که از شنبه تا پنج شنبه باید دو نصفه شب بخوابم و هفت صب پاشم اگر تا لنگ ظهر جمعه هم بخوابم بازم این کمبود رفع نمیشه. نوشتن برنامه برای هفته یکی از کارهایی است که آخر شب...
-
کاش
3 فروردین 1388 01:05
همین اول سال فرصتی دست داد با خودم باشم فرصتی که کم پیش میآید در این هیاهوی عظیم به فکر خود باشیم. از چهارشنبه سوری به این ور تصمیم گرفته بودم که به کسی سال نو را اس ام اس تبریک نگویم اما چه کنم که تا تحویل سال تعداد تبریکات رسیده زیاد بود و باز تصمیم گرفتم که اختصاصی برای هر کسی اس ام اس بفرستم اما اگر فقط یک جمله...
-
۸۷ لعنتی
30 اسفند 1387 01:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سال 87 هم تموم شد، خیلی ساده این جمله رو میگم تحویل 87 رو گنجنامه همدان بودیم اونقدر گرم فیلم برداری برای فیلم مستند ناقصم بودم که یادم رفت چیزی آرزو کنم و الان که به پایان رسیدم میبینم چیزهایی که از دست دادم ارزشش بیشتر از اون چیزهایی بود که به دست آوردم. چند...