-
یاشاسین تورکین غیرتلی قیزلاری
11 شهریور 1390 14:32
زنده باد دختران با غیرت آذربایجان ستارخان در فتح تهران در میان قشونش یک زخمی را دید که خون زیادی از او رفته بود، ولی در برابر بسته شدن زخمش مقاومت می کرد و اصرار داشت به حال مرگ رهایش کنند ستارخان به روی سرش آمد و علت را جویا شد. جوان گفت: ستارخان بیر قیزام سنین قوشونوندا. روا بیلمیرم لباسیم چیخا نامحرم قاباغیندا...
-
می بلاگم پس هستم
9 شهریور 1390 19:28
از مهر ماه سال 82 شروع به وبلاگ نوشتن در پرشین بلاگ کردم. وبلاگی که توش از دلتنگیام مینوشتم اما نمیدونم چی شد که یهو اونجا رو حذف کردم و از آذر ماه به بلاگ اسکای نقل مکان کردم و این همه سال اینجا موندگار شدم. اما از اردیبهشت 83 بنا به دلایلی آرشیو قبلی را پاک کردم و روال دیگه ای پی گرفتم تا به اینجا رسیدم که کم و بیش...
-
من و تو
4 شهریور 1390 15:49
نوشتن را دوس دارم و بهش علاقه دارم. هر از گاهی یعنی هر دو سه سال یه بار برمیگردم و نوشته های قبلی وبلاگم رو نگاه میکنم برام خاطرات جالبی را تداعی میکنند. این متن پائینی را ۵ سال پیش نوشته بودم و در اسفند ۸۵ در زخمه منتشرش کردم. ۴ سال طول کشید تا این نوشته برایم تعبیر شد و بهش رسیدم. نمیدونم چرا الان دارم در زخمه این...
-
دوستت دارم
1 شهریور 1390 00:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تو را به جای همه کسانی که، نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر نخستین نگاه دوست می دارم برای عطر نان گرم و برفی که آب می شود دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نمی دارم، دوست می دارم تو را به خاطر...
-
مداد رنگی
22 مرداد 1390 23:26
از خودم می پرسم عشق چه رنگیه با صدای بلند داد می زنم : عشق به رنگ آبی دریاست؛ به آدم آرامش میده عشق به رنگ سفیدی برفاست؛ پاک و معصوم عشق به رنگ سبز چمنزار است؛ باهاش حس میکنی خوشبختی عشق به رنگ سرخی گل سرخ است؛ آتشین و گرم عشق به رنگ سیاهی شب است؛ باشکوه و تموم نشدنی عشق به رنگ نقره ای هست؛ درخشان و گیرا مثل آینه عشق...
-
آب خطرناکه
12 مرداد 1390 14:57
گیتارم میگه: یه وقت نری آب بازی ها خطرناکه، دین و ایمون ملت رو به باد میدی. اما رفتی چاقو کشی و تجاوز گروهی و این حرفا خیالی نیست همه جا امن و امانه . میگم: خب یعنی چیکار کنیم؟ میگه: یعنی همین که شنفتی بیخیال آب بازی و این وجفنگ بازیا باش. خوبیت نداره. امنیت ملی رو به خطر ننداز. علما ناراحت میشن. خون بریز اما آب نریز....
-
آه اگر آزادی ...
6 مرداد 1390 09:35
آه اگر آزادی سرودی می خواند کوچک همچون گلوگاه ِ پرنده یی، هیچ کجا دیواری فرو ریخته بر جای نمی ماند. سالیان ِ بسیار نمی بایست دریافتن را که هر ویرانه نشانی از غیاب ِ انسانی ست که حضور ِ انسان آبادانی است. همچون زخمی همه عُمر خونابه چکنده همچون زخمی همه عُمر به دردی خشک تپنده، به نعره یی چشم بر جهان گشوده به نفرتی از...
-
مردی از تبار وطن
4 مرداد 1390 10:22
تا چند وقت دیگر سالگرد کودتای 28 مرداد است. من نمیتوانم علاقه ام را به دکتر مصدق و دکتر فاطمی پنهان کنم .این چند خط پائین عمق کینه دشمنان این سرزمین به مردی از تبار وطن است. کینه ای که فقط با شهید کردن دکتر فاطمی آرام گرفت. امید که روحش شاد و یادش گرامی پس از پیروزی کودتا 28 مرداد رژیم بیشتر از هرکس به دنبال دکتر...
-
برای پگاه خوبمان
25 تیر 1390 00:22
دوشنبه مث این چند وقته که به خاله مژگان زیاد زنگ میزدم و حالش رو میپرسیدم و پیگیر برنامه اکران دسته جمعی "ورود آقایان ممنوع" بودم زنگ زدم، گفت یه سر بیا دفتر گفتم سعی میکنم که بیام. اما نتونستم شرکت رو دودره کنم و برم و باز تماس گرفتم و عذرخواهی کردم اما یه باره یه چیزی گفت که دلم هوری ریخت: دیشب ریختن پگاه...
-
فقط شکلات
22 تیر 1390 10:01
این روزها خیلی کم شکلات میخورم اما حتما توصیه میکنم که این مطلب رو یه بار بخونید. 1-شکلات سرشار از مواد معدنی می باشد گنجینه ای غنی از فواید است ! گاز گرفتن حتی یک تکه ی کوچک شکلات سیاه پر از مواد معدنی مانند منیزیم ، فسفر و همینطور پتاسیم ، آهن، زینک و ویتامین های دیگر از جمله گروه B می باشد. همراه با یک رژیم غذایی...
-
Sevgi Dolu Dunyamiz - دنیای پر از عشقمان
17 تیر 1390 17:03
گولوشلرین دونوب قالدی اوزومده خنده هایت یخ زدند و در صورتم ماندند گوز یاشلاریم بوز باغلادی گوزومده اشک دیدگانم در چشمانم یخ زدند سوز وئرمیشم من قالمیشام سوزومده من قول داده ام و در عمل کردن قولم مانده ام سن سه منه وفاسیزلیق ایله دین تو فقط برایم بی وفایی کردی من یولومدا داغدان آخیب چای اولدوم من در راه تو از کوه جاری...
-
شب آرزوها
19 خرداد 1390 22:05
چند سال پیش که تو یه برنامه تلویزیونی این نکته یادآوری گردید که اولین شب جمعه ماه رجب شب آرزوها (لیلة الرغائب) می باشد میگذرد. هیچ گاه به این شب و این مسائل دقت نکردم و خیلی ساده از کنارشان گذشته ام. شاید به این دلیل که اعتقادی به این شبها و روزها نداشتم و اگه روزی بوده که جدی گرفته ام بیشتر از حالت فان بودنش بوده...
-
بگم؟بگم؟
13 خرداد 1390 01:40
گیتارم در گوشم میگه: داداش یادته دوسال پیش تو چنین روزی اومد با یکی دیگه که چهار سال میگفت:«بگم؟ بگم؟ مدارکشم هم موجوده» مناظره داشت و در جواب بی حرمتی به همسرش چنین گفت:«شما عکس همسر بنده را در برابر من نشان میدهید و مسائلی را مطرح میکنید؛ ایشان به عنوان مهمترین روشنفکر زن این کشور مطرح است و ده سال برای دکترای خود...
-
خرداد بد من
10 خرداد 1390 20:15
از دو سال پیش خرداد دیگه برای من ماه ماتم شده است و امسال که انگار بیشتر روی سیاهش رو به ما نشان داده است. همان قدر که اردیبهشت برام زیبا و دلنشین و خوب بود، خرداد برایم دلگیر کننده است. اون از دوم خردادش که با خبر درگذشت ناصر خان اینگونه شروع شد و اینم از امروزش که تولد مادرم بود و صبح با شنیدن خبر مرد اخلاق سیاست...
-
ناصر خان مرد بود
2 خرداد 1390 16:26
ناصر حجازی : «به من میگویند عصبانی نشوم، مگر بیغیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم میبینم، با بیتفاوتی از کنار آن بگذرم. آمدهاند و یارانهها را قالب کردهاند. زندگی مردم بهتر نشده که بدتر هم شدهاست. دولت میگوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیدهاند....
-
چرا آندروئید؟
2 خرداد 1390 09:59
خیلی از دوستان از من می پرسند که آندروئید چیه؟ تو چرا اینقدر از این سیستم حرف میزنی؟ خب در این مقاله که اینجا منبعش میباشد به این مساله می پردازد و دوستانی که دوست دارند گوشی هوشمند بگیرند میتوانند با مطالعه این مطلب بهتر و راحتتر تصمیم بگیرند که چرا باید به سراغ آندروئید بروند. همان طور که می دانید،اندروید سیستم عامل...
-
از میان خاطرات عمران
25 اردیبهشت 1390 12:10
این خاطرات زیبا و دلنشین عمران صلاحی را در اینجا دیدم. حیف اومد که بقیه دوستان اینا رو نخونند. خیلی زیبا هستند. خودم هستم یک روز دو خانم زیبا در خیابان نادری قدم می زدند. نصرت رحمانی که پشت سرشان بود، داد زد: آقای نصرت رحمانی! خانم ها برگشتند و او را نگاه کردند. نصرت گفت: خودم هستم! معین یک روز جلو دانشگاه، دکتر رضا...
-
یه روز معمولی
12 اردیبهشت 1390 15:04
خیلی وقته که میخوام اینجا راحت بنویسم و کمی خودمانی بشم. احساس میکنم که زخمه دیگه زیادی داره جدی میشه. تصمیم دارم در نوشته های آینده در مورد تکنولوژی های جدید هم بنویسم اما عجالتا یه امروز رو میخوام خودمونی بشم. امروز روز معلم است البته به روایتی. چون من شهادت دکتر شریعتی رو روز معلم میدونم و همیشه هم اینو میگم. تصمیم...
-
اردیبهشت خوب من
8 اردیبهشت 1390 13:41
این دومین باری بود که دور از خانواده تولدم رو جشن میگرفتم. سال گذشته تنها بودم اما امسال اونقدر دور و برم دوستان بودند که واقعا نمیدونم چی بگم. سال گذشته تو فیس بوک دوستان زیادی بهم تبریک نگفتند اما امسال دیگه آمارش از دستم در رفت. دروغ چرا، بیست و نه سالگی برام زیاد سال خوبی نبود. اما وقتی که تموم شد خوب بود. امسال...
-
باز دل پاره
28 فروردین 1390 22:59
می آمدم آه چاره ای هیچ نبود در دیده به جز ستاره ای هیچ نبود می آمدم و بدرقه را توشه راه غیر از دل پاره پاره ای هیچ نبود عمران صلاحی این شعر رو در مجموعه جدیدی که با عنوان پشت دریچه جهان، شامل اشعار منتشر نشده عمران صلاحی عزیز می باشد دیدم و هر روز زیر لب زمزمه می کنم. واقعا چقدر زود عمران رفت. عمران صلاحی زیادی شاعر...
-
یادتون میاد؟
24 فروردین 1390 21:37
یکی میگه شماها که یادتون نمیاد اما ماها هنوز یادمون مونده که این مسعود ده نمکی چیکاره بود؟ شما یادتون نمیاد که تو ختم سیاوش کسرایی چه کارا کرد؟ فقط محض یاد آوری بگم که: در ختم "سیاوش کسرایی" مسعود ده نمکی:دستی به ریشش می کشد و به همان بروبکس ده بیست نفره می گوید در را ببندید مبادا کسی از دستمان در برود ! مثل...
-
عشق چیست؟!
23 فروردین 1390 00:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 این متن رو شش سال پیش یه دوستی از یه ورقه که دستخط دکتر شریعتی بود برام آورد من اون سالها خیلی به نوشته های دکتر علاقه مند و دیوانه وار هر متنی ازش بدستم میرسید میخوندمش. امروز هم این متن رو دوباره اینجا فقط و فقط برای یادآوری به خودم میارمش....
-
خون ایرانی
15 فروردین 1390 23:32
خون سیاوش با صدای معین وای اگه خون سیاوش دامن شبو بگیره اگه باز به زخم رستم سهراب قصه بمیره وای اگه درفش کاوه بشه باز خنجرضحاک اگه باز از تخت جمشید خسرویی بی افته رو خاک وای اگه کمون آرش بشکنه به دست کینه وای اگه دوباره شیرین مرگ فرهاد و ببینه دیگه از غرور این خاک چی میمونه چی میمونه واسه بچه های البرز چه کسی قصه...
-
نقد و نسیه
14 فروردین 1390 01:51
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 گویند بهشت و حور و کوثر باشد جوی می و شیر و شهد و شکر باشد پر کن قدح باده و بر دستم نه نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد خوبه که وقتی از خیلی چیزها خسته میشی خیامی هم است که حالت را خوش کند این رباعی زیبایش از صبح که بیدار شدم حالم را خوش کرده است در...
-
... و اما کلاه قرمزی
5 فروردین 1390 00:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 اصولا من آدمی هستم که در مقابل بعضی چیزها تاب و تحمل زیادی ندارم و زود عنان از کف میدهم و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم به عنوان مثال دیدن کوکا کولا و شکلات و شرلوک هلمز و تام و جری و کلاه قرمزی و استقلال. خب با دیدن اینان به راحتی دین و ایمانم را...
-
یک دهه گذشت
28 اسفند 1389 19:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 دهه هشتاد هم داره نفسهای آخرش رو میکشه و همچنان که سنه 89 بار و بندیلش رو جمع کرده و آماده تحویل دادن به 90و دهه آخر قرن چهاردهم است. هر سال آخرین مطلب این وبلاگ رو به جمع بندی و مرور اون سال اختصاص میدهم اما اینبار تصمیم گرفتم خیلی کوتاه و با...
-
حکم؛عشق
12 اسفند 1389 04:55
به چشماش زل می زنم نمیتونم زیاد نگاش کنم. این حس لعنتی که سالها توی نوجوانیم و دوران دبیرستانم تو یه کوچه بن بست گم کرده بودم دوباره گریبانم رو گرفته. همون حسی که یا بار سالها پیش که خیلی جوون تر بودم و پر از شر و شور سر کلاس ریاضی تو دانشکده ریاضی گیرم انداخته بود بازم انگار میخواد احساسمو شکار کنه. میگن واسه اونی...
-
جواب دندان شکن
7 اسفند 1389 16:49
این روزها نمیشود از هر چیزی نوشت شاید من نمیتوانم آنگونه که هست بنویسم و به همین خاطر ترجیح میدهم سری به تاریخ بزنم و حکایاتش را دوباره بخوانم و بیاموزم. چند صباحی است که دارم دفاعیات دکتر مصدق رو میخونم و این حکایت پائین رو هم چند روز پیش توسط ایمیل برات فرستاده شده بود رو برای امروز مناسب دیدم. بهرحال اسفند ماه ماه...
-
یه روز خاص
5 اسفند 1389 18:55
روز 5 اسفند همیشه برای من خاص بوده است از زمانی که همین روز تولد تنها خواهر عزیز و نازنینم بوده تا این اواخر که برایم جایگزین روز ولنتاین شده است و از چند سال پیش که سازمان نظام مهندسی به عنوان روز مهندس برایمان پیامک تبریک می فرستاد اما خوشبختانه امسال هیچکدوم از این وقایع برایم نبود. همین که تونستم به خواهرم تبریک...
-
تقویم دل ما
24 بهمن 1389 19:28
سلام من به تو یار قدیمی منم همون هوادار قدیمی هنوز همون خراباتی و مستم ولی بی تو سبوی می شکستم همه نشسته ایم ساقی کجایی گرفتار شبیم ساقی کجایی اگه سبوی می شکست عمر تو باقی که اعتبار می تویی تو ساقی اگه میکده امروز شده خونه ی تزویر تو محراب دل ما ، تویی تو مرشد و پیر همه به جرم مستی سر دار ملامت می میریم ومی جوییم سر...