-
عکسهای حمله ناو آمریکایی به هواپیمای ایرباس سال ۶۷
12 تیر 1387 16:49
فقط میگم اینارو ببینید. اشک و بغضتون پای خودتون. من بیست ساله که ۱۲ تیر گوشه چشمم تر میشه شما رو نمیدونم. یادشان گرامی و روحشان شاد
-
اما اگر بهار نیاید، شعری از منوچهر نیستانی
9 تیر 1387 12:07
این شعر زنده یاد منوچهر نیستانی رو فوق العاده دوس دارم: اما اگر بهار نیاید ... با آن که حرفهای مرا باد با ابرهای سوخته پرواز می دهد با لحظه های من همه مغموم در شهرتان غریب رها میکنم هنوز این حسرت این ترانه معصوم ای با شبم نشسته چو مهتاب با من سخن بگوی نه با ابر در اشک من نگر نه به مرداب با خود به دوردست غروبم ببر که...
-
زیر آب
8 تیر 1387 10:56
این روزها همه زیرآب می زنند، شما چطور؟
-
برای سربازان خاک میهنم
6 تیر 1387 11:27
الان به شدت عصبانی هستم، دیگه تحمل ندارم، داشتم صبح به شرکت میومدم که سر راهم دیدم که مراسم تشییع پیکر دو تن از سربازان این خاک و بوم هست. ایستادم تا ببینم و فاتحهای نثار کنم اما بیشتر از دو دقیقه نتونستم تحمل کنم یکی یه سرباز وظیفه 19 ساله بود و اون یکی هم کادر رسمی جوانی بود. نتونستم ببینم نتونستم اشکهای پدرانشون...
-
انکار
5 تیر 1387 16:23
انکار از تمام رمز و رازهای عشق جز همین سه حرف جز همین سه حرف ساده میان تهی چیز دیگری سرم نمیشود من سرم نمیشود ولی ... راستی دلم که میشود! «زنده یاد دکتر قیصر امینپور»
-
دوباره می سازمت وطن با حضور داریوش و سیمین بهبهانی
5 تیر 1387 10:17
-
به خاطر مادرم
4 تیر 1387 10:29
واسه امروز چی بنویسم. هر چی از مادرم بگم کم گفتم وقتی یه ماه پیش با کارت پایان خدمت به خونه برگشتم اون از خود من خوشحالتر بود و تو این همه مدت هیشوقت نتونستم اون جور که باید و شاید از شرمندگی محبتهای بی دریغ مادر عزیز تر از جانم دربیام. امروز هم هر چی زور زدم که یه چیز درست و حسابی برایش بنویسم نتونستم و این شعر دکتر...
-
به یاد دکتر علی شریعتی
29 خرداد 1387 12:56
سالها پیش تو گرماگرم و مستی پیروزی دوم خرداد و با اومدن جامعه و توس و نشاط و عصر آزادگان و خرداد و صبح امروز و آفتاب امروز و فتح، میخواستم بخوانم و یاد بگیرم و باز تشنه بودم از گنجی و باقی و حجاریان و عبدالله نوری به عبدالکریم سروش رسیدم اما باز تشنه بودم تا اینکه اواسط 78 تو خونه دوست نازنینم هادی مرتاض که اون روزا...
-
«بغض بازی» یا «با چه چیزی دلت لرزیده؟»
21 خرداد 1387 08:39
به توصیه یکی از دوستان هنرمند تعدادی فیلم قدیمی ایرانی گرفتم و چند وقتی هست که تفریح آخر شبم به جای وبگردی دیدن یک به یک این فیلمهاست و جالب اینجاست که هر شب فقط یکی رو میبینم. اما چیزی که باعث شد امروز فکر یه بازی جدید در وبلاگستان به سرم بزنه شنیدن قطعه آوازی بود که باعث شد قلبم بلرزه و برای لحظاتی اشک رو گونههام...
-
عسل
17 خرداد 1387 12:30
صبح اول وقت با این ترانه از خواب پا شدم دیشب موبایلم رو واکمن بود و یه ریز تا صبح می خوند یهو که از خواب پا شدم این ترانه رو با صدای ستار که خیلی دوسش دارم شنیدم و کلی کیفور شدم. واقعا که آقای اردلان سرفراز گل گفته و فرید زولاند هم عالی آهنگش رو ساخته، من صدای ستار رو به ابی بیشتر ترجیح میدم، واقعا ستار اینو محشر...
-
آقای زمان شما متهمید!!! (به بهانه کنسرت کریس دی برگ)
14 خرداد 1387 00:22
خیلی از دوستان شاید منو به طرفداری متعصبانه از آقای زمان متهم خواهند کرد اما این چیزی که امروز برای نوشتن انتخاب کردم فقط حرفهایی هست که بعضا نمیشد راحت گفت و فقط این صحبتها مربوط به دید من میشود والا میتونستم در وبلاگ قصه گوی شب و یا به عنوان یه کامنت در وبلاگ شخصی آقای زمان نیز قرار دهم اما به دلیل اینکه تماما...
-
امون از سر درد
9 خرداد 1387 13:17
از دیشب بابت یه مساله ای سر درد عجیبی داشتم که خدا رو شکر امروز این مساله رفع و رجوع شد. نمیدونم یه عده آدم غرض ورز چرا حاضرن با حیثیت و آبروی افراد به این راحتی بازی کنند؟ فعلا یه چند وقتی میخوام کمتر این حوالی آفتابی بشم و شاید حتی در سایر وبلاگها هم کامنت نخواهم گذاشت تا کمی آرامش داشته باشم. عذر مرا پیشاپیش بپذرید...
-
همه عمر دیر رسیدم
30 اردیبهشت 1387 01:32
نمیدونم حکایت این سه کارت چیه؟ اولی رو که گرفتم حس کردم بزرگ شدم کلی بالا و پائین پریدم دومی رو گرفتم از اون شادی خبری نبود غمی بود که می گفت بزرگتر شدی و این سومی که میگه پیر شدی پسر!!!! سر هر کدوم از این کارتها یکی دو ماه قبلش یه اتفاقی برام افتاده سر اولی دست خودم نبود احساسی بود که هیچوقت بهش محل نذاشتم و وقتی هم...
-
به همه گفتیم زدیم شما هم بگید زده
27 اردیبهشت 1387 20:20
خیلیا منو به این محکوم میکنند که آدم نوستالژیکی هستم و به عتیقه جات علاقه دارم واقعا هم همین طوره فیلم قیصر رو فوق العاده دوس و این تیکه رو با بازی بهمن مفید به نظرم جزو سکانسهای تکرار نشده تاریخ سینمای ایران هستش. واسه اینکه بقیه دوستان هم گوشی دستشون بیاد متنش رو هم اینجا میارم: من بودم حاجی نصرت رضا فرصت علی پونصد...
-
حکایت چند عکس دوست داشتنی
25 اردیبهشت 1387 09:51
چند تا نوشته جالب واسه روزای آینده آماده کردم که آروم آروم اینجا می ذارمشون. اما عجالتا واسه امروز چند تا عکس جالب با یه توضیحاتی میذارم که شاید دیدنشون جالب باشه: تاج سرم در مورد این عکس چیزی نمیگم یعنی وقتی صحبت از بابا و مامان میاد زبونم بند میاد دست خودم نیست بذار بگن بچه ننه است بذار خیلی حرفهای دیگه رو بگن اما...
-
هیچ وقت خداحافظی رو دوست نداشتم
17 اردیبهشت 1387 03:00
چند وقت پیش یه دوستی ازم یه ترانهای واسه خداحافظی خواست من طبق یه عادت قدیمی همیشه از خداحافظی کردن خوشم نمیاد و سعی میکنم بیشتر با جملاتی نظیر «فعلا» ،«به امید دیدار» ،«تا بعد» و یا «تا یه سلام دیگه» به دیدار بعدی امیدوار باشم واسه همین از نوشتن چنین کاری طفره رفتم. اما امروز بنا به دلایلی که هنوز برام خیلی مبهمه...
-
نبود ۱۳ روز دیگه
15 اردیبهشت 1387 12:17
اوهووووووووووووو نبود ۱۳ روز دیگه !!!!!!!
-
فیلم شعرخوانی زنده یاد دکتر قیصر امین پور
14 اردیبهشت 1387 11:25
خدا این یوتیوب رو از ما نگیره باور کنید هر از گاهی چیزهایی اینجا پیدا میشه که از شعف انسان نمیدونه چیکار کنه. دیدن این ویدئو باعث شد تا بازم به یاد قیصر اشکام جاری بشن واقعا فوق العاده است دوستان حتما این شعرخوانی قیصر امین پور ببینید و لذت ببرید.
-
از تو خوندن
11 اردیبهشت 1387 00:20
بعضی وقتها از شدت عصبانیت میخوام هر چی دور و برم هست رو بزنم داغون کنم دیروز خیلی جلوی خودم رو گرفتم که با کسی درگیر نشم، تو شرکت هم به شوخی همکاران گذشت و فرصت نذاشت که عصبیتر از اینی که هستم بشم. نمیدونم چی بگم؟ من به ندرت عصبانی میشم ولی اعصابم بهم بریزه خدا رو هم بنده نمیشم و هر چی از دهنم دربیاد میگم و هر کاری...
-
یاکاموز «Yakamoz»
7 اردیبهشت 1387 22:12
این ترانه «یاکاموز» احمد کایا رو خیلی دوس دارم امروز هم متنش رو و هم ترجمه اش و هم ویدئوش رو واسه همگی گذاشتم تا شما هم از این ترانه زیبا لذا ببرید. یاکاموز یعنی نوری هست که پس از بازتاب مهتاب روی موج به چشم آدم میخوره. در ضمن این واژه سال گذشته زیباترین واژه جهان انتخاب شده بود. Yakamoz Yağmur yağar ıslanırsın vay...
-
به وقت بهار
6 اردیبهشت 1387 16:48
بالاخره اون تغییراتی رو که میگفتم رو «زخمه» انجامش دادم. با اینکه هیچوقت حال و حوصله طراحی قالب رو نداشتم و سعی میکردم که از یه چیز سادهای استفاده کنم ولی اینبار برای طراحی این قالب کلی وقت گذاشتم تا هم راحتتر لود بشه و هم زیبا باشه و مهمتر از همه ساده باشه و زیاد شلوغ نشه، که این اتفاق افتاد. تصمیم داشتم تو سالگرد...
-
«به یاد قیصر»
1 اردیبهشت 1387 21:26
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه باید ها... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم : باشد برای روز مبادا ! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه...
-
کلیپ تصویری «giderim» با صدای احمد کایا
21 فروردین 1387 17:06
قبل متن و ترجمه این ترانه رو اینجا گذاشته بودم و حالا هم کلیپش رو ببینید. فوق العاده زیباست.
-
می خواستیم نباشیم اما نشد!!!!!
20 فروردین 1387 11:46
تصمیم داشتم بعد از پنج سال (بنا به دلایلی تمامی آرشیو قبل از اردیبهشت 83 رو پاک کردم) از اینجا بار و بندیلم رو جمع کنم و به وردپرس نقل مکان کنم یه مدتی هم اونجا نوشتم اما نتونستم اینجا رو ترک کنم بدجوری دلبسته این محیط شدم، زخمه رو یه جور خاصی دوست دارم با اینکه خیلی وقتها اعصابم رو بهم ریخته و یا باعث شده که خیلیا از...
-
ها این مرد هزار چهره که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!
16 فروردین 1387 22:58
یکی از خوش شانسی های من امسال این بود که از 29 اسفند تا پنجم فروردین رو تو مسافرت بودم و از دیدن شاهکارهای بی بدیل و بی مثال سیمای جمهوری اسلامی بی نصیب بودم و چقدر هم از بابت این اتفاق فرخنده شاد بودم. اما این خرسندی دوامی چندانی نداشت. تو این مدت مجبور شدم بیشتر خودم رو با تلویزیون مشغول کنم و بیشتر برنامه های اونو...
-
من تو را آسان نیاوردم به دست «فیلم کنسرت گلپا»
11 فروردین 1387 18:20
استاد گلپا رو بی نهایت دوست دارم و این ترانه «من تو را آسان نیاورم به دست» رو فوق العاده دوست دارم. به نظرم استاد گلپا از هنرمندان تکرار نشدنی این سرزمین هستند. در روزگاری که تو دانشگاه همه به جناب م.ر.ش مفتخر بودند و گوش میدادن من خوشحالم بودم که با صدای مرد حنجره طلایی از خود بیخود میشم. گلپا هر چی که هست از اول...
-
بالاخره ۸۷ هم شروع شد!!!!!
10 فروردین 1387 12:41
خب به سلامتی 87 هم شروع شد. من امسال به شکمم صابون زده بودم که واسه سال تحویل میریم جمال آباد و بعدش هم کلی شور و حال و آب بازی. تازه از بند و بساط ساز و دهل و پایکوبی و رقص هم که نپرسید که دلم خونه. ولی تقدیر و برنامه ریزی مامان جان باعث شد که موقع سال تحویل دوربین به دست، پای الوند و در گنجنامه و کنار یادگار داریوش...
-
پرنده
7 فروردین 1387 16:31
این ترانه رو شدیدا دوس دارم.
-
خاطره
28 اسفند 1386 19:31
همین الان که دارم تایپ می کنم تو شهر صدای ترقه میاد اساسی. دیشب یه نوشته پر از گلایه و بدشانسی از ۸۶ نوشته بودم ولی به دلیل اینکه آخرای کار ویندوز کامپیوترم پرید نتونستم اونو بیارم بهرحال با این اتفاق بد شانسی های من تو ۸۶ تکمیل شد اعتراف می کنم که به شدت از این سال متنفرم و ازش نفرت دارم. بد شانسی پشت سر هم. خدا رو...
-
محض خنده، همینطوری!!!!!
9 اسفند 1386 23:20
فقط محض خنده این تفاوت پنج سال رو مقایسه کنید. پنج سال قبل فقط «اکبر یارمحمدی» بودم ولی الان «مهندس اکبر یارمحمدی» هستم. راستی موهای سپیدم زیادتر شده یعنی پیرتر شدم؟!!!! شاید..... اکبر زندگی همینه دیگه، میایی و میری. ولی من هنوز خیلی کار نکرده و آرزوی نرسیده دارم. خب دیگه عزیزم وقتشه آماده شو باید بری. آخه کجا برم؟...