هفت سال پیش دقیقا تو 25 بهمن 84 این ترانه رو نوشتم ... چند سال بعد برام تعبیر شد امشب از خواب پریدم و خوابش رو دیدم چند وقت پیش از سر بیکاری با صدای اینو ضبط کرده بودم و شعرخوانی کرده بودم و دکلمه اش کردم ...
امیدوارم از گوش دادن بهش لذت ببرید... میدونم که باز این ترانه برام تعبیر خواهد شد ... میدونم که موندنی نیستم ...
نه، دیگه موندنی نیستم تو این هوای عاشق سوز
خسته ام خسته از این شبای سرد شقایق سوز
تو این هوای بهاری هنوز خزون پائیزم
تنگ غروب دلم یه جایی می خواد که اشک بریزم
جایی که دیگه کسی ازم عشق و رفاقت نخواد
برم به کنج خاموشی و دنیا به یادم نیاد
تو حریم دلم، نمیخوام کسی پرسه بزنه
بسه دل شکستن، تا کی این دل باید بشکنه
همه ترانه هامو قربونی آتیش میکنم
میذارم پس چشات، فدای دل خویش میکنم
عمریه عشقُ غزلواره ترانه هام کردم
اینه ختم کلام، به همین عشق همسفر دردم
نه، تُ بذار بمیرم تو غربت نرسیدنت
همین ترانه بسه واسه همیشه ندیدنت
نه، دیگه موندنی نیستم تو این شهر ترانه سوز
با خستگیام میرم به یه سفر بهانه سوز
هم از این پلیر پائین میشه گوش داد و هم از اینجا دانلودش کرد حجمش 911 کیلوبایت است :)
پ ن: تو فکر ساختن یه پادکست هستم یه پادکست نیم ساعته از چیزهایی که خودم علاقه دارم و همراه با موسیقی و ترانه و کلا حرفهای خوب ... تو فکرشم... اگه حالم خوب باشه شاید چند وقته دیگه اینکار رو بکنم ... میخوام به زخمه یه رونقی بدم اساسی ...