زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

قرمز ...



یه وقتهایی یعنی همیشه که خلوتت رو با صدای امید و معین و داریوش پر میکنی و بهشون خو میگیری ...
باهاشون زندگی میکنی عاشقیت میکنی و زندگی رو پیش میبری اما یه جایی از زندگی میرسی که دیگه اینا جوابگو نیستن باس بذاری شهرام و اندی و سندی گوش کنی و خلوتت رو با اینا پر کنی و یادت بیاد که با اینا میتونستی شاد باشی اما نه تنها شاد نیستی بلکه گوله گوله اشکات سرازیر میشه واسه حسرت زندگی که هیچوقت نکردی ...
یه روزایی عادت میکنی که همیشه مشکی پوش باشی به تیپت میاد خاکستری و قهوه ای پوش میشی به چهره ات میشینه اما یه روزی میرسه که وقتی حتی پلیور صورتی هم میپوشی همه تو رو به همون مشکی پوش بودن میبینند ...
آره این روزا که میرسی باس بمونی و بجنگی با چیزی که اصن نمیدونی از کجا داره تورو میزنه ...
شهره به عاشقی میشی اما یادت میاد که هیشکی رو از ته دل دوست نداشتی ...
هر دوستت دارمی که گفته یا برای تور کردن بودن یا اینکه خودت رو گول زدی که میخوای تنها نباشی و وقتی به اینجا میرسی که یکی رو از ته دل دوست داشته باشی دیگه زبونت نمیچرخه بهش بگی دیگه انگشتات رو کی برد میرقصند و نامش آفریده میشه و دوستش میداری ...
منتظری که یه روز پیشت برمیگرده اما همون روز که میرسه وقتی بهت میگه منم دوستت دارم میبینی که پشت یه مانیتور نشستی و داری به خودت میگی ناگهان چه زود دیر میشود و این تو هستی که داری حسرت گذشته رو میخوری و باهاش خاطره سازی میکنی والا اون دوباره میره سراغ زندگیش و تو سعی میکنی بدون بغض از فاصله هزاران کیلومتر بهش بگی امیدوارم خوشبخت بشی و اسکایپت یا چت باکست یا هر کوفت و زرماری رو خاموش میکنی و یادت میاد ...
لحظه آخر که میخواستی بری تو درافت گوشیت براش نوشتی خداحافظ همین حالا و بعد پشیمون شدی و سیمکارتت رو انداختی تو باند فرودگام امام و برای همیشه بی سر و صدا رفتی و دیگه هیچوقت دلخوش به هیچ کامنت و لایک و پلاس و فیویی نخواهی بود و اونجاست که به خودت میگی چه زود امیدوارم میشوم، زودتر ناامید میشوم، به آسمانم نگاه کن چگونه ندید میشوم ...
اسکایپت رو خاموش کردی و رفتی تو غربتت خودت گم شدی سیگار برایت ضرر دارد و مستی هم دردت رو دوا نمیکنه و گیتارت رو دستت میگیری و بی هوا میزنی بدون رعایت هیچ اصلی و آکوردی و آرپژی و هر کوفت و زرماری که مربوط به تئوری موسیقی میشه آخه تئوری دل که این حرفا حالیش نیست این حرفا حالیش نیست که دولا چنگ رو نوت سیاه میزنی یا نوت سفید یا سکوت میکنی مهم اینه که صداش دلت رو میلرزونه و میگی همیشه عمر دیر میرسم حتی به تو ...

وقتی به انتهای این نوشته میرسی میبینی که همش خواب و خیاله و اینا چیزی نیست جز اینکه برادر من قرمز بود و تو رد کردی و همین ...

نظرات 2 + ارسال نظر
گیس بریده 24 بهمن 1391 ساعت 15:23

فکر کنم تو الان باید تو نقطه ای باشی که فقط ظهرام شهپره گوش کنی

والا الان اندی و سندی رو هم با شهرام باهم گوش میدم

دوست قدیمی 26 بهمن 1391 ساعت 17:31

سلام همشهری
اومدم سلامی کنمو برم
مطالبتو خوندم
خسته نباشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد