زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

حساب و کتاب ...


یه روزهایی با خودت میشینی و حساب کتاب میکنی که کجا قرار داری چیکارا کردی و چه حرفهایی زدی و چیا نگفتی ...

مهم این نیست که بازنده ای یا برنده ای مهم اینه که به جایی رسیدی که خودت حساب خودت رو میکنی ...

یه روز یه رفیقی بهم گفت "ته چیزی رو نبند" ... یکی رو دوست داشتم نمیدونم چرا بهش گفتم که دوسش دارم به آخرش فکر نکردم ... هنوزم نمیکنم که آخرش چی میشد ... ولی از این راضی ام که اونجا حساب کتاب نکردم که آخرش چی میشه ...

این روزا دارم به این فکر میکنم کجای کار اشتباه بود اما به خودم میگم مگه باز تو چنین موقعیتی قرار میگیری که باز حساب کتاب کنی؟؟؟ ...

واسه همینه که یه جوری دوسش دارم که بقیه به چشمم نمیاد ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد