خب چیکار کنم؟ دست خودم نبود لامصب این دل بی صاحبم بود که یهویی سُر خورد، تا کی باید تاوانش رو بدم ...
واسه همینه که دیگه نمیذارم سرسره بازی کنه ...
بهش یاد دادم که هر وقت سُر بخورده تهش به یه قلب سنگی میخوره که اونو میشکنه و گوشه گیرش میکنه ...
یاد گرفته دیگه سُر نخورده این لامصب بی صاحب ...
واسه همینه که دیگه نمیذارم سرسره بازی کنه ...
بهش یاد دادم که هر وقت سُر بخورده تهش به یه قلب سنگی میخوره که اونو میشکنه و گوشه گیرش میکنه ...
یاد گرفته دیگه سُر نخورده این لامصب بی صاحب ...