زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

دو به شک ...


بین کلاه قرمزی درونم و پسر عمه زای درونم جر و بحث است،

کلاه قرمزی بهم میگه: اکشال نداره
پسر عمه زا بر گشته میگه: چی چی رو اکشال نداره؟ قاشق بیار تا در بریم
کلاه قرمزی میگی: کجا بریم؟ اینجا خوفه، عقش ،محبت، صفا، دوستی، نازدار دلم باش
پسر عمه زا میگه: هوووووووووو کلاه قرمزیووووووووو، بوی طبیعت ، زندگی، آش خشتک
موندم به حرف کدومشون گوش کنم هر دوشون راس میگن
میتونم مث کلاه قرمزی همه رو خوب و عالی ببینم و بگذرم از خطاهاشون یا میتونم مث پسر عمه زا تخس بازی دربیارم و همه رو ول کنم و برم به سمت طبیعت و دیوونگی خودم ...
موندم با این دو چیکار کنم؟ :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد