امروز دلم میخواست سر کوچه ای بودم که داخلش مردی بود که "تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نشد" و میزدم زیر آواز و براش میخوندم:
کوچه لره سو سپمیشم
یار گلنده توز اولماسین
ائله گلسین بئله گئتسین
آرامیزدا سؤز اولماسین
ساماوارا اوت سالمیشام
ایستکنه قت سالمیشام
یاریم گئدیپ تک قالمیشام
نه عزیزدیر یارین جانی
نه شیرین دیر یارین جانی
تسلیت باد این روزگار بر همه حسینیان و همه زینبیان. حسین فارغ از گریه و تسلیت ماست. خودمون..... بی خیال. من یه اشارت کردم و جمله عالم را بخوان
بخوان این حکایت درد را
بخوان
به قول معلم شهیدمون دکتر شریعتی:
"در عجب ام از مردمی که،خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند،
و بر حسینی میگریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد"