زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

یاشاسین تورکین غیرتلی قیزلاری


زنده باد دختران با غیرت آذربایجان

ستارخان در فتح تهران در میان قشونش یک زخمی را دید که خون زیادی از او رفته بود، ولی در برابر بسته شدن زخمش مقاومت می کرد و اصرار داشت به حال مرگ رهایش کنند

ستارخان به روی سرش آمد و علت را جویا شد. جوان گفت: ستارخان بیر قیزام سنین قوشونوندا. روا بیلمیرم لباسیم چیخا نامحرم قاباغیندا درمان اوچون( من دختری هستم در قشون شما، روا نمی بینم لباسم را برای مداوا دربیاورند)

ستارخان در حالی که چشمانش پر از اشک شده بود گفت : قیزیم من اولا اولا سی نیه گئلیبسن میدانا(دخترم من که زنده ام، تو چرا برای جنگ آمده ای)

دختر جواب داد: بو توپراق منیم ده یوردوم دور( این خاک، وطن من هم هست)


پی نوشت: با شنیدن این روایت نمیتوانم مانع از جاری شدن اشکام شوم. همیشه زنان و دختران آذربایجان این دیار مادریم برایم قابل احترام بودند و هستند. یاشاسین تورکین غیرتلی قیزلاری

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 11 شهریور 1390 ساعت 22:19

سلام
1- تورکون دیلی تک سئوگیلی ایستکلی دیل اولماز
2- یاشاسین تورک ائللرینین قیزلاری و اوغلانلاری
3- زخمه تای تانیث داره پس دختره

با درود
خیلی ممنون از لطفتون
تای تانیث مربوط به زبان عربی است و در زبان فارسی مذکر مونث نداریم. از نظر من زخمه پسر است

الناز 19 شهریور 1390 ساعت 08:30

سلام

حکایت قشنگیه - از خودگذشتگی و میهن پرستی ولی میتونه متعلق به هر قومی باشه... در ضمن زخمه یعنی ضربه ای که به ساز زهی وارد می کنی تا نواخته بشه و ه جز خود کلمه است و اصلا" مال تانیث نیست.

درود
آره باهات موافقم اما زخمه برای من بیشتر شبیه پسر نداشته ام است

دوست قدیمی 24 شهریور 1390 ساعت 01:40

سلام تورک اوغلان
نه دئیم
سن دوز دئیرسن.......!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد