زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

بگم؟بگم؟

گیتارم در گوشم میگه: داداش یادته دوسال پیش تو چنین روزی اومد با یکی دیگه که چهار سال میگفت:«بگم؟ بگم؟ مدارکشم هم موجوده» مناظره داشت و در جواب بی حرمتی به همسرش چنین گفت:«شما عکس همسر بنده را در برابر من نشان می‌دهید و مسائلی را مطرح می‌کنید؛ ایشان به عنوان مهمترین روشنفکر زن این کشور مطرح است و ده سال برای دکترای خود در رشته علوم سیاسی تلاش کرده است، ایشان قرآن پژوه است و افتخارش این است که فوق‌لیسانس علوم سیاسی دارد و هم دکتری علوم سیاسی خود را با تلاش فراوان دریافت کرده است؛شما بروید آن موقعی که کنکور بوده را بررسی کنید،‌بنده خبر دارم متاسفانه عوض اینکه معاون اجرایی شما در مسیر حل مشکلات مردم باشد به دنبال یافتن پرونده برای این قبیل مسائل است. من آمده آم که این روحیه را عوض بکنم و آن چیزی که در هشت ماده‌ای امام است برخلاف این روحیه است و بنده این حالت پرونده‌سازی و ستاره کردن دانشجویان و سیاه کردن پرونده‌ها را اصلاح می‌کنم.»؟

تسبیح سبزمو دونه دونه میشمارم و میگم: آره عزیزم هنوزم یادمه.

امروز 13 خرداد است روزی که میر ما گفت که آمده است این روحیه دروغگویی رو عوض کنه.

نظرات 4 + ارسال نظر
. سرخط 13 خرداد 1390 ساعت 14:04

بگمممممممم
بگمممممممممم

الناز 14 خرداد 1390 ساعت 00:06

در مملکتی که سایه مردان کوچک بزرگ شد
در آن مملکت آفتاب در حال غروب کردن است...

یه روز خوب میاد...

صبا لهراسبی 18 خرداد 1390 ساعت 08:23



منم یادمه......

بار غم 27 مرداد 1390 ساعت 02:05 http://bidelkhoshi.blogfa.com

میخوام بگم انگار اساسی مریضی،اما میترسم بذاری به حساب این مسایل سیاسی کوفتی
خوب شو بیمار!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد