زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

اردیبهشت خوب من


این دومین باری بود که دور از خانواده تولدم رو جشن میگرفتم. سال گذشته تنها بودم اما امسال اونقدر دور و برم دوستان بودند که واقعا نمیدونم چی بگم. سال گذشته تو فیس بوک دوستان زیادی بهم تبریک نگفتند اما امسال دیگه آمارش از دستم در رفت. دروغ چرا، بیست و نه سالگی برام زیاد سال خوبی نبود. اما وقتی که تموم شد خوب بود. امسال اصلا اردیبهشت یه حال و هوای دیگه ای برام داشت. خوشحالم که دوستان خوبی دارم بهتر از گل. باید زودتر مینوشتم اما از بس درگیر کار و عوض کردن خونه هستم که فرصت نکردم به اینجا یه سری بزنم. این زخمه رو هم مث یه بچه یتیم ول کردم به امون خدا. هفت سال پیش همین جا شروع به نوشتن کردم و از 83 با نام زخمه نوشتم و زخمه من هم هفت ساله شد. واقعا هفت سال باهام بوده خیلیا اومدن و رفتن اما این پسر دوست داشتنی من هنوز است و دوستش دارم.

امسال دو تا کادوی عجیب و زیبا گرفتم که هنوزم ذوق مرگشون شدم و اونم عروسکهای کلاه قرمزی و پسرخاله است. هنوز باور دارم که تو بیست و نه سالگی کودک درونم سرزنده و بازیگوش است .طوری که با دیدن این دو تا از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم. با اینکه شب تولدم یکی تا حدودی ازم حالگیری کرد اما از دوستان خوبم که برام کلی مرام گذاشتن سپاسگزارم که اینگونه شادم کردند. خدایا این اردیبهشت 90 عجب اردیبهشت خوبیه. کاش تا آخر اسفند اردیبهشت بمونه. هنوز کودکیم رو دوست دارم. با اینکه دیگه خیلی وقته زادگاهم رو فراموش کردم و به این غربت عادت کردم و خودم رو جزئی از اون میدونم اما هنوز کودکیم را خاطر است و دوستش دارم.

حالا دیگه گیتارم تنها نیست و تو خونه جدیدم دو تا یار خوب هم بهم اضافه شدن که هنوز دلگرم باشم که اگه تنهام هنوز هم خدا است و هنوزم خود خدا کنارم است و وجود دارد و هوامو داره و اینا همش یه نشانه است که ناشکری نکنم و صبور باشم که در پی هر سختی آسایش و آرامشی هم است.

نظرات 5 + ارسال نظر
داود نورآبادی 8 اردیبهشت 1390 ساعت 18:47

سلام
دوست خوبم تولدت مبارک
یاعلی

درود داود جان
مرسی از تبریکت.

ناظر 8 اردیبهشت 1390 ساعت 23:42

لجن کثافت هنوز اون دستبند سبز یزیدی رو از دستت باز نکردی
لعنت به تو و همه همفکرات

آخی
چقدر دلم خنک میشه وقتی میبینم که تا ته وجودتان آتش میگیرید. فعلا به دکتر ولایتمدارتان برسید که ولایت پذیریش داره خفه تان میکند.
عیبی نداره این سوزشها عادی است. بسوز.

الناز 9 اردیبهشت 1390 ساعت 14:11

سلام

برای سومین بار تبریک میگم. دوستانت واقعا" ایده قشنگی داشتن. انشاالله همیشه زندگیت قشنگ باشه.

اگر تنهاترین تنهای دنیا باشم باز هم خدا با من است. او جانشین همه نداشتن هاست...(چون همه میدونیم از کیه دیگه نمی نویسم)

درود الناز خانوم
مرسی از محبتتون.
آره بخصوص که همراه با غافلگیری خاصی بود.

اسماعیل 10 اردیبهشت 1390 ساعت 02:02

سلام اکبر عزیز تولدت مبارک انشالله تولد خودتوتو توی اردیبهشت سال1490جشن بگیری
دوست عزیز(ناظر) رنگ سبز رنگ اهل بیته اون رنگ قرمز که رنگ دوست داشتنی یزید بود اگه یادت باشه گوی قرمز قبل از انتخابات به اون دکتر احمقتون رسید وانصافا هم حق به حقدار رسید

درود اسماعیل جان
مرسی از تبریکت

بازم منم هم فامیل چرا منم یارمحمدی شما هم یارمحمدی و هم دیگه رو نمیشناسیم اخه همه یارمحمدی ها توی منطقه ی ما یعنی سیستان و بلوچستان همدیگه رو میشناسن......امیدوارم همیشه خوشحال و پیروز باشید با این وضع خوب مملکت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد