زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

... و اما کلاه قرمزی


اصولا من آدمی هستم که در مقابل بعضی چیزها تاب و تحمل زیادی ندارم و زود عنان از کف میدهم و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم به عنوان مثال دیدن کوکا کولا و شکلات و شرلوک هلمز و تام و جری و کلاه قرمزی و استقلال. خب با دیدن اینان به راحتی دین و ایمانم را از کف مینهم و با اینکه دکتر گفته تا یک مدتی نوشابه و شکلات نخور و رژیم بگیر اما مگر میشود؟

الان حکایت هم اینگونه است چند روز اول عید را به مسافرت گذراندم و هر جا میرسیدم باید سر ساعت هشت حتما پای تلویزیون می بودم تا کلاه قرمزی را از دست ندهم. کلاه قرمزی برای نسل من نماد است یه کالت است که هنوزم  دوستش داریم و عاشق شیرین زبانی هایش هستیم. همین پسر خاله را مگر میشود با آن قیافه تخس و با مزه اش از یاد برد. دروغ چرا من خودم خیلی شبیه کلاه قرمزی هستم و هنوز هم خیلی از رفتارهایم آنگونه است. عاشق شیطنت هایش هستم. همیشه از دیدن آقای مجری لجم می گرفت و میخواستم اگر دستم بهش رسید خفه اش کنم اما نمیدانم چرا ته دلم همیشه بهش حق میدادم که با کلاه قرمزی دعوا بکند.

یادم است که یازده ساله بودم که کلاه قرمزی را در سینما دوباره دیدم عاشق اون ترانه خواندنش بودم و آخر سر هم وقتی چکمه هایش رو پیکان آقای مجری بود باهاش گریه کردم و بعدش هم با خوشحالی و برگشتنش بالا و پائین پریدم. دروغ چرا از کلاه قرمزی و سروناز زیاد خوشم نمی آید. یک جورایی انگار کلاه قرمزی بزرگ میشود. اما سال 88 که دوباره با پسر عمه زا و گیگیلی برگشتند خیلی خوشحال شدم و باز هم دوباره شیطنتهای کلاه قرمزی باز هم معنی اینکه چقدر کودکی خوب است.

امسال زیاد نتونستم کامل ببینمش چون یا ماشین بودم یا جایی بودم که به تلویزیون دسترسی ندارم اما حتما دی وی دی هایش را تهیه میکنم و کامل میبینمش. چقدر این پسره با اون چشمای ور قلمبیده اش به دل آدم میشینه. من اهل پوستر و یادگاری نگه داشتن نیستم اما مطمئنا اینبار یکی از این عروسکهای کلاه قرمزی را می گیرم و جلوی آینه میذارم که هر شب بهم یادآوری کنه که هنوز کودکی هم وجود دارد و این کودکی است که صداقت را خوب بلدند.

میخواستم این مطلب را برای کلاه قرمزی بنویسم اما بیشتر برای خودم شد. چه کنم که دوست دارم اولین نوشته وبلاگم در سال جدید پر از خوبی و خنده و شادی باشه و چه بهانه ای بهتر از کلاه قرمزی که همیشه سرشار از انرژی و شادی است و حتی اسمش هم بیشترین انرژی مثبت رو داره.

این پسر عمه زا هم خیلی باحاله، این فامیل دور هم اساسی جا افتاده است.راستی پسر خاله رو نباید از یاد برد. نماد کامل صداقت و انسان دوستی است. به همان میزان که در وجودمان شیطنتهای کلاه قرمزی وجود دارد کمی هم پسرخاله قاطیش کنیم. جای دوری نمیرود.

 


چند تا پیشنهاد بی شرمانه نوروزی:

به شدت به دوستان توصیه میکنم که به دیدن اخراجیهای 3 نروند بهرحال تا چند وقته دیگه سی دی هاش به بازار میاد و خیلی راحت تو یه مسافرت بین شهری و تو اتوبوس خواهید دید (حیف نیست آدم پول بابت این چرندیات بده)

«به خاطر سنگفرشی که تو را به من میرساند» یک آلبوم بی کلام فوق العاده زیبا است که ساخته هنرمند خوب کشورمان فردین خلعتبری است به شدت این را توصیه میکنم برای شنیدن و لذت بردن از یک موسیقی خوب.

باز به شدت توصیه میکنم که دی وی دی فروشیهای میدون انقلاب را در بیابید با این چیزی که من از توریست و تلقین و سرخ و مکانیک رو دیدم خوشحالم که اصلش رو قبلا دیده بودم و با این چیزی که رسانه میلی پخش کرد حالمو بهم زد.

راستی میگن تو سوریه خبر مبر هایی است در اندازه های بحرین. خب چرا رسانه میلی لال مونی گرفته؟ چرا زبونش واسه تونس و مصر و بحرین و عربستان و لیبی درازه؟ هر کسی که جواب این سوال را پیدا کرد به من هم خبرش رو برسونه.

آلبوم جدید ابی رو هنوز نشنیدم اما با این تیکه هایی که شنیدم فکر کنم همون کار نوازش هیت آلبوم شود البته تعریف جهانبینی رو هم شنیدم اما میگن بقیه تعریفی نداره. ابی برای من در ستاره های سربی مانده است و اوجش همان است نمیدانم چه اصراری به خراب کردنش خودش دارد.

«همدم» معین هم با ترانه افشین مقدم فوق العاده است از دستش ندهید.غفلت موجب پشیمانی است.

از کران نوروزی تصمیم دارم به دیدن «جدائی نادر از سیمین» برم. من از چهار شنبه سوری و درباره الی اصغر فرهادی رو دوست داشتم و شاید جزو معدود فیلمسازهایی است که فیلمش به شعورت توهین نمیکنه.

نظرات 5 + ارسال نظر
شیما 10 فروردین 1390 ساعت 18:49 http://shima-azar.persianblog.ir

سلام...اینجا هم که کلاه قرمزی...

بیچارمون کردی ....من یه عروسکشو بگیرم شاید دست از سرمون برداری...

درود شیما خانوم
به خدا اگر در دست چپم عروسک کلاه قرمزی و در دست راستم عروسک ببعی و پسرخاله باشد دست از سر اینها بر نخواهم داشت
مرسی از لطفتون.
هنوز فرصت نکردم والا خودم یکیش رو میگیرم حتما.

الناز 13 فروردین 1390 ساعت 23:38

سلیم

تفلد عید شما مبارک

من هم عشق کلاه قرمزی و پسر خالم به شدت
اما خوب نشد که زیاد ببینمش امسال- حیف...

اخراجی های ۳ رو نرفتم ببینم با وجود اصرار فک و فامیل
ولی جدایی رو دیدم فیلم بسیار خوب و اعصاب خورد کنی بود
دکوپاژ ها- گریم و فیلمبرداری عالی بود.

آلبوم جدید ابی را باید بگیرم و بقیه رو
ورژن اصلی اسم من خان است که توی وبم تبلیغشو کرده بودم هم با اونی که امسال از تلویزیون دیدم خیلی فرق داشت . خوب شد که بقیه رو ندیدم.

خوش باشی

درود
سلین درسته خانوم
منم اخراجی های ۳ رو به هیچ عنوان ندیدم و یه کاری کردم که از اطرافیانم کسی ببیند باهاش قطع رابطه میکنم.
اما جدایی نادر از سیمین رو دیدم و دوست دارم تو یه فرصتی مناسب یه مطلب خوبی براش بنویسم.
کلاه قرمزی و ببعی هم که خدا بودند

الناز 16 فروردین 1390 ساعت 02:01

بازم سلام
میگم شما با طغرل ایرادپرور ( بفرمایید شام ) نسبتی نداری؟

ن جز حروفیه که از بینی تلفظ میشه و به خاطر همین در هم نشینی با بعضی حروف دیگر شبیه م شنیده میشه مثل پنبه .

راستی به نظرت انتهای جدایی وقتی دخترشون توی دادگاهه و نادر و سیمین می رن بیرون اون چی میگه به قاضی؟؟؟

بازم درود
خب کلاه قرمزی همش سلین میگه
نه بابا این کانالهای اجنبی را نمیبینم. اصولا خیلی وقته تی وی بین نیستم.
به نظرم دختره مادرش رو انتخاب میکنه و میره خارج از کشور. من که بودم همین رو میکردم بخصوص که بعد از دروغ گفتن به قاضی هم همش گریه میکرد تو ماشین. و فکر کنم از دروغگویی های باباش خسته و ناامید شده بود.

ذوست قدیمی 17 فروردین 1390 ساعت 07:32

سلام و صبح بخیر
اکبر آقا
میگن با ندیدن فیلم اخراجی ها۳
توسط بعضی دوستان این فیلم ورشکست شده کمر سازندشم ایضا
منم ندیدمش چون بقول شما تبش که بخوابه صدبار خواسته وناخواسته می بینیش
جدایی نادر از سیمین رو هم ندیدم ولی قصه اونو شنیدم فکر کنم فیلم بدی نباشه از مشکلات مردم بالا شهری میگه حداقل این مردم پایین شهری میبینن که بالا شهریها با چه مشکلات بزرگی دست وپنجه نرم میکنند
یا حق و میر سبزتان یارتان

با درود
خیلیا حرفهای دیگه ای هم میگن اما من مثل شما با اسم مستعار نمینویسم و امنیت و آزادی آهنین مث شما ندارم و الا حرفهای دیگه رو هم میگفتم.
در ضمن با شنیده ها قضاوت نمیکنند با مدرک و سند قضاوت میکنند. اتفاقا داستان فیلم جدایی نادر از سیمین به این مساله نمی پردازد و تا اونجایی که من دیدم فیلم بالا و پائین شهرب نبود فیلم یه فیلمی بود که جامعه راستین ما را نشون میداد که شامل جنوب و شمالش میشد.
در ضمن یار ما اون خدای بزرگی است که جای حق نشسته است. ما مثل شماها نقش بعضیا را در ماه نمیبینیم. میر ما هم به گفته خودش یکی از ماها است نه مثل صاحب اختیار مطلقه شما که یاورتان است.

نگینツ 23 فروردین 1390 ساعت 00:09 http://www.mininak.blogsky.com

با همش موافقم
از کلاه قرمزیش گرفته تا اخراجی هاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد