زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

دو دلدار یا دو شلوار!؟

زیاد در مورد مطلب امروز توضیحی ندارم از اونجایی که چند روزی گرفتاریهای خاص زندگی منو درگیر کرده زیاد وقت نمیکنم که نت بیام و یه دست به سر و گوشه این وبلاگ بکشم به همین خاطر دوست خوب و نازنینم ارس آزادی این مطلب رو برام نوشت که جا داره ازش تشکر کنم. قابل توجه جناب داش قیصر که هنوز از یاس فلسفی در نیومده و همش میگه چرا کسی منو درک نمیکنه و از این چرندیات. اوهوی مث بچه آدم پاشو بیا تا باهم بگیم و بخندیم حالت خوب میشه. البته تصمیم داشتیم آهنگ این مطلب رو هم برای دانلود بذاریم که به دلیل مشکلاتی که واسه آپلود پیش اومد نشد سعی میکنم به زودی لینک دانلودش رو هم براتون میذارم. باز هم از ارس عزیز بابت این نوشته خوبش سپاسگزارم.در ضمن عکس پائین نیز کاور آلبوم آتش آقای شهرام شب پره است که این ترانه «دو دلدار» در همین آلبوم قرار دارد.



دو دلدار یا دو شلوار؟!

ارس آزادی


یکی از مقولاتی که در جامعه ما دچار خلط مبحث شده است وجود مقوله دو تائی شدن شلوار مرداهاست. این مساله که وقتی تنبون آقایان دو تا می شود زود به فکر تجدید فراش میفتند بعضا این اتفاق یا دائمی است یا موقتی یا خیابانی (خواهشا این را با فردوسی پور و مزدک خلط مبحث نکنید، خیابانی یعنی اینکه مقوله تنبون در خیابان به جنبش در آمده و با دیدن اولین کیس و طی کردن مقولاتی نظیر بلند کردن و مکان و خونه خالی سریعا رفع و رجوع می گردد).

اما الان بحثی که وجود دارد نقش این مساله در زمینه هنر و موسیقی ما است که چقدر این مقوله در موسیقی ما تاثیر گذاشته است، یک زمانی بعضی از هنرمندان عزیز دل برادر ما که یعنی جناب هومن و کامران (براساس شنیده ها هموطنان قزوینی ما از طرفداران بسیار پر و پا قرص این دو عزیز هستند و هلاکشان هستند) مقوله ای تحت عنوان غیرت را با آهنگ بسیار زیبای «لیلی مال من، لیلی مال تو» به چالشی عجیب کشاندند که به دلیل طولانی بودن این مبحث، جا دارد بعدا بیشتر در موردش بحث کنیم. اما فعلا بحث ما بر روی مقوله دو تا تنبون است که به قول هموطنان اصفهانی:«یکیش کمس، دو تاش غمس، سه تاش خاطر جمس».

خب به لحاظ هنری من تابحال اشعار و آهنگهای زیادی در این زمینه شنیده ایم که شروع کننده این جریان فردی معلوم الحال به نام شاهکار بینش پژوه بود که با ترانه هایی نظیر «خیال نکن»و«خیالی نیست» و «یکی از ما» راه را برای سایر دوستان نظیر حامد هاکان و محسن یگانه و محسن چاووشی باز کردند و این دوستان با خلط مبحث این جریان دو تا تنبون با خیانت سعی در توجیه حماقت عاشقان کردند که به هیچ عنوان این مقوله قابل توجیه نیست.

اما بهترین اثری که در این زمینه خلق شده است آهنگ بسیار زیبا و وزین و باوقار «دو دلدار» با صدای جاودانه جناب شهرام شپهره می باشد. من که ارادت عجیبی به این هنرمند مردمی دارم که با حضورش انرژی خاصی را به همراه می آورد. (خدا قسمت شما هم بکند که ما چند سال پیش در آنتالیا به حضور ایشان رسیدیم و از کنسرت بی نظیرشان لذت فراوان بردیم و تا چند روز این کمر ما همین جوری وول می خورد و از جنب و جوش نمی افتاد)

این آهنگ که از ساخته های خود جناب  شهرام میباشد اینگونه آغاز می شود « واسه یک دل یه دلبر بسه اگه این دوتا بشه/یکیش هوسه/اگه دو سه بشه دنیا قفسه/ یه دل دارم/دو دلدار/گرفتارم و گرفتار». خب اینجا شاعر که خود جناب شهرام خان هستند اعتراف می کنند که یک مرد تو داشتن یک دلبر هم مثل خر تو گل مانده است و نیازی نیست که بخواهد شلوارش را دو تا کند اما از آنجایی که به آن مثل اصفهانی پایبند است اعتراف میکند که دل لامذهبش دو تا  دلبر دارد و در انتخابش هم مثل نگهداری یکیش که در جمله بالا وصفش رفته وامانده است. شما اگر به این بیت از مقوله جامعه شناختی نگاه کنید ملاحظه می فرمائید که در این واژگان بسیار ساده دنیایی از معانی نهفته است. تجربیات جامعه شناسی می گوید که یک مرد باید به همسرش یا دوست دخترش وفادار باشد والا چنان بلائی سرش می آورند که روزی ده بار بیاید در فیس بوک استیتوس بنویسد که به جان خودم غلط کردم. خب بهرحال شما میدانید که نوشتن غلط کردم در فیس بوک تبعات بسیار ناجوری دارد و ممکن است سوژه های بالقوه ای را که در  your friend listوجود دارد از بین برود و شما به همین عذاب الهی که دچارش کنید باید اکتفا کنید.

در ادامه این ترانه بسیار زیبا ما میشنویم که جناب شهرام خان می فرمایند:« یه دل دارم و دو دلبر یکی از یکی قشنگتر/از این دو دلدار من هیچکی نداره بهتر/یکیشون خوشگله مو کوتاهه/یکی مو بلند عین ماهه/اولی سرخ و سفید و بوره/دومی سبزه ی پر غروره/هر دو تا همسایه ی دیوار به دیوارمن/هر دوتا رو دوست دارم هر دوتا دلدارمن»

خب باز هم میبینید که شاعر به وجود دو تا نتبون اشاره دارد و از ابرازش ابائی نداره(ای روتو برم سنگ پای قزوین پشت سر این نماز می خونه) و اعتراف می کنند که از بس زیبا و دل پسند هستند که به هیچ عنوان نمیشود از آنها گذشت کرد و بی خیالشان شد. در وصف یکیش می فرماید که موهایش مدل گوگوشی است و بوره و سفید مثل ماه میماند که خب انصافا کیس بسیار مناسبی می باشد و نمیتوان از چنین چیزی در گذشت و بی خیالش شد اما در وصف دومی می فرماید گیسو کمند و سبزه (اوففففف) و پر غرور می باشد که این مورد هم دهن هر مردی را آب می اندازد و گذشتن از آن کار حضرت فیل می باشد، خب بدبختی شاعر اینجاست که هر دو تا اینها همسایه دیوار به دیوار هستند و هر روز چشمشان تو چشم همدیگر است و بالاخره خوبیت ندارد، هر جور شما حساب کنید همسایه جزو اموال یک فرد محسوب میشود و نباید اجازه داد که دست غریبه های به این دو تا سیب سرخ رسید و طبق همان مثل قدیمی که می فرماید «هلو در همسایگی و تو غلط میکنی میری کوچه های دیگه الدنگ» این از اصطلاحات خیابانی رفقا میباشد که در زمان خریت افراد و با دیدن دختران همسایه همان فرد نثار وجودش میکنند تا رفیقشان آدم شود. خب در این بند هم مشخص است که کار شهرام خان خیلی سخت است و اصولا بنده هم یواش یواش به این نتیجه میروم که :«خدا یکی یار یکی همسر یکی و دوست دختر یکی» این تنها راه حل مناسبی است که به ذهن این حقیر میرسد و الا «کی زنش رو به ما میده» البته این شعر یه بندی به انگلیسی دارد که فردی به نام پیروز بلغور میکند که تو همین مایه ها است که تو خیلی باحالی و منم تو را میخوام و نمیشود و این حرفها بی خیالش بابا به همین شهرام خان خودمان بچسبیم که فردی بسیار سست عنصر و ضعیف النفس می باشد و پای حرفی که خودش میزند نمیماند شما به این بند آخر ترانه توجه بنمائید که تا به سست عنصر بودن این آدم پی ببرید:« واسه یک دل یه دلبر بسه اگه این دوتا بشه/یکیش هوسه/اگه دو سه بشه دنیا قفسه/اگه سه چار بشه که دیگه هوا پسه/ راس میگه واسه یک دل یه دلبر بسه»

آخه مرد حسابی خودت رو مسخره کردی یا مارو، یه ساعته داری از دافهای همسایه است تعریف میکنی و دهن ملت رو آب میندازی و آخر سرش بر میگردی میگی که واسه یه دل یه دلبر بسه؟ خجالت نمیکشی؟ حیا کن این کارا چیه که میکنی؟ مگه من مسخره تو هستم داشتم مقوله دو همسری رو در موسیقی ایران بررسی می کردم که این خوبه یا بده؟ که جناب عالی تِر زدی به همه نظریات گهربار من.

 

این پاراگراف بالا را شما نشنیده بگیرید بهرحال آدم باید تکلیفش را با همچین هنرمندانی روشن بکند که بیخود و بیجهت مردمی را سر کار نگذارند. این مقوله دو شلواره شدن آقایان مقوله است که به قدمت تاریخ میشود و هیچ کاری هم نمیشود کرد وقتی که قابیل به خاطر یک زن میزند داداشش را از دنیا ساقط میکند یا همین چند وقت پیش یک مردی در میدان کاج به خاطر یک زن یه نفر دیگر را جلوی چشم مردم سلاخی کرد منم به نتیجه ای که جناب شهرام خان رسیدند می رسم بهتر است در این دوره زمانه مواظب زیپ شلوارمان باشیم که به نظر بنده جزو خطرناک ترین مکانهای رو زمین میباشد که به تنهایی باعث کشت و کشتار خیل عظیمی از انسانها شده است (جنگ جهانی اول هم سر همین رقیب عشقی همین طور الکی الکی شروع شد، یک بدبختی در صربستان یک دختری را دوست داشت بعد این دختره تو کاسه اش گذاشته بود و رفته و نامزد شاهزاده اطریش شده بود که بهرحال اون بدبخت هم اومد حق شاهزاده ر. کف دستش بذاره که یهو باعث و بانی جنگ جهانی اول شد، به قول معروف همیشه پای یک زن در میان است).

خب امیدوارم از این بحث آسیب شناسی این ترانه رضایت کامل داشته باشید و اگر باز مشتاق ادامه این بحثها هستید در همین وبلاگ کامنت بگذارید بالاخره مدیر وبلاگ خبرش را بهم می رساند. از اکبر هم ممنونم که همه بهانه های تنبل بازی را از من گرفته است و من هر از گاهی اینجا مطلبی می نویسم البته من بسیار مشتاقم که دوست خوبمان جناب داش قیصر هم با نظراتش ما را منور بنمایند بهرحال در زمینه مقولات شلوار ایشان ید طولانی دارند.


پی نوشت: دوستان شکر خدا هفته نامه چلچراغ هم رفع توقیف شد و از روز شنبه دوباره بر روی دکه های مطبوعاتی قرار میگیرد. این هم عکس رو جلد چلچراغ که برای بزرگتر نشان دادنش رویش کلیک کنید.


 

نظرات 2 + ارسال نظر
الناز 17 دی 1389 ساعت 12:19

سلام

1-خیلی خندیدم.

2-خوبه چندروزی وقت نت اومدن نداشتی اگه داشتی چه می کردی؟

3- نوشتت منو یاد صادق هدات انداخت شاید به خاطر هجوش

4- اون ضرب المثل اصفهانی در مورد تعداد بچه است که میگه: یکی کمه 2 تا غمه 3 تا که شد خاطر جمه

5-واقعا" موافقم همیشه پای یک زن در میان است: کلوپاترا-عایشه- مهدعلیا...

6- همون خبر خوش چلچراغ بهت رسیده که شاد شدی و شاد نوشتی

امیدوارم همیشه شاد باشی

درود
۱. نوش جونتون
۲.خب نداشتم و گفتم رفقا واسم مطلب نوشتن
۳.ارس و صادق هدایت؟ نه بابا از شوخی خا نداشتیم.
۴. من تا اونجایی که میدونم در مورد عیال هم به کار می برن و در این زمینه با ارس هم رای هستم.
۵. بله همین وطره
۶. مرسی
۷ . در ضمن خانوم این مطلب رو ارس نوشته است نه من.
همیشه سبز باشی و شاد

ناصر 18 دی 1389 ساعت 19:00 http://shahireshab.blogsky.com

سلام
هی اکبر
اینا چیه مینویسی
معلومه حالت اصلا خوب نیست

بخاطر ۴۰ چراغ خوشحالم
خیلی

درود ناصریا
ببین من که ننوشتم جناب ارس خان نوشته است
هر چی فحش میخوای بدی به اون بده
از بابت چلچراغ هم ممنون
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد