زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

باران شهریار



این غزل زیبا را در سالگرد درگذشت شاعر (میخواستم یه لقب دیگه ای هم بدم اما دیدم فقط لیاقت اسم شاعر همین جاست) محمد حسین شهریار را تقدیم به باران کوثری میکنم که این روزها به یک باره بذر امید را دوباره آب داد و تقدیم به رخشان بنی اعتمادی که اینگونه هنرمند بودن را به هنربندان یادآوری کرد:


قــمار عاشـــــقان بردی نـــــدارد از نـــداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

جوانی‌ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی اســـــت
شب بدمستی و صبح خمار از میگساران پرس

تو کز چشـم و دل مــردم گریزانی چه میـــدانی
حدیث اشــک و آه من برو از باد و باران پرس

جهان ویران کند گر خود بنای تخت جمشید است
بــرو تاریـخ این دیر کهن از یـــادگـــاران پرس

سـلامــت آنسـوی قافســت و آزادی در آن وادی
شان منزل سیمرغ از شاهین شکاران پرس

به چشم مدعی جانان جمال خویــش ننماید
چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس


استاد شهریار


باران جان، رخشان عزیز وقتی که نمیشود نوشت وقتی که نمیشود خواند از شما سپاسگزارم که هنوز یادآوری کردید که امید یعنی چه.

همیشه سبز و سرفراز باشید

نظرات 3 + ارسال نظر
.... 27 شهریور 1389 ساعت 20:56

میخواستم یه لقب دیگه ای هم بدم اما دیدم فقط لیاقت اسم شاعر همین جاست

این تعریف بود یا...؟؟؟؟؟؟؟

کاملا یک تعریف بجا بود
چون معتقدم وقتی شهریار شاعر است یعنی به معنای واقعی کلمه شاعر است و بس

الناز 28 شهریور 1389 ساعت 13:49

ایمان امید را بارور می کند و امید به آرزویت می نشاند

{گل}

بسیار امیدوارم

کمال 29 شهریور 1389 ساعت 14:47 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام اکبر جان
مدت زیادیه که بهتون سر نمی زنم
آقا ای که گفتی یعنی چه؟
باران کوثری چی کار کرده؟
یه چیزای اندکی میشه از این عکس فهمید ولی اگه میشه دقیق تر توضیح بده
خوش باشی

درود کمال جان
خب تو جشن سینما باران و مادرش نشان دادند که هنوز هنرمند در این کشور است و دلشان با این خس و خاشاک است.
همین کافیه فکر کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد