زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

ابرو گوندش عروس ایران

یکی از خواننده های مورد علاقه من ابرو گوندش است. خب این چه ربطی داره؟ صبر کنید الان میگم. تو فیدهای نخواندم امروز به مطلبی در این وبلاگ برخوردم که من نیز عینا و با اجازه آقای حسنی در  زخمه میارمش:


خواننده موسیقی پاپ و کلاسیک ترکیه سرکار خانوم ابرو گوندش . خواننده سی و چند ساله (دقیقش رو نگم یا بگم ؟! شما رو بین شش و هفت حساب کن ) ابرو گوندش که بالاخره در سال 2010 با رضا ضراب تاجر ثروتمند تبریزی مقیم استانبول ودوست پسر ایرانی اش که از سال 2009 با او آشنا شده بود ازدواج کرد. این ازدواج طی یک مراسم پنهانی و تنها با حضور نزدیکان .

ابرو گوندش درجمع خانواده همسرش در گوهردشت کرج

در استانبول صورت گرفت .ظاهرا بنا به گفته های حاج آقا ضراب بزرگ مخالف این ازدواج بوده و بعد با موافقت و اضرار مادرخانوم آقا رضا بالاخره این وصلت با سفر خانواده داماد از تبریز به استابنول یه جواریی سر می گیره .

 ابرو گوندش در این مدت طولانی که با رضا ضراب بود بالاخره درباره این رابطه صحبت کرد  و خبر ازدواجش با رضا ضراب را شرح داد و گفت من با رضا ضراب یک ساله که هستم و همچنین در بین خانواده مان به رسمیت

ازدواج کردیم و از کسانی که در کنار ما بودند تشکر میکنم . طبق گفته های ابرو او چند هفته پیش بصورت علنی عقد کرده و در روز کنسرتش این خبر را به خبرنگاران اعلام کرده و گفته شاهدین ازدواجشان خانواده شان بوده اند.

عکس هایی که شما تو این صفحه می بینید مربوط به  حضور ابرو در ایران است .ابرو طی سفر چند روز اخیر که به دور از چشم رسانه ها صورت گرفته فعلا در گوهردشت کرج منزل خواهرآقا داماد یعنی رضا ضراب ساکن شده است .

ابرو گوندش با حجاب در رستورانی در تهران


میدونم که از من بعیده این جور خبرا اما خب دیگه در نبود سوژه خوب در مورد چی باید نوشت اما برای خالی نبودن عریضه ترانه ای از ابرو هم با ترجمه اش اینجا میارم:


Çingenem
کولی من

Kapkara gözlerle, yaktın sineden
با آن چشمان سیاهت ، از درون خرابم کردی

Aşkınla tutuşup, yandım çingenem
به عشقت مبتلا ، سوختم کولی من

Ruhumu koparıp, aldın bedenden
روحم را جدا کرده و از من گرفتی

Uğruna sararıp, soldum çingenem
به تو پیچیدم و خشکیدم کولی من

Karanlık gecede, ateşin başında
در شب تاریک و سیاه ، بالای سر آتش تو

Takınır zilleri, oynar çingenem
اخگرها می جهند و می رقصند ،کولی من

Savurur saçlarını, esen rüzgarla
زلفهایت را به باد بسپار

Bir deli sevdaya, salar çingenem
همانهایی که به عشق جنون آمیز می اندازند ، کولی من

Çingenem, çingenem
کولی من ، کولی من

Kara gözlü çingenem
چشم سیاه، کولی من

Aşkınla tutuşup
به عشقت گرفتار شده و

Yandım çingenem
سوختم ، کولی من

Çingenem, çingenem
کولی من، کولی من

Kara gözlü çingenem
سیاه چشم، کولی من

Uğruna sararıp soldum çingenem
به تو پیچیدم و خشکیدم کولی من

نظرات 2 + ارسال نظر
ندا عبدی 19 مرداد 1389 ساعت 22:30

مبارکشون باشه!

صبا لهراسبی 20 مرداد 1389 ساعت 08:53

سلام اکبر عزیزم
امیدوارم خوب باشی.
باورم نمیشه که ابرو گوندز با یه ایرانی عروسی کرده باشه...
چه خبر انلاینی...

شعری از مونا برزویی
الان ایکاش نزدیک ِ تو بودم

تو این راه ِ مه آلود ِ شمالی

با این آهنگ دارم دیوونه میشم !

پر از بغضم .. فقط جای تو خالی..

_



ما با هم تا حالا دریا نرفتیم ...

از اون خونه .... از این دنیای خودخواه.....

تو رو شاید یه روزی قرض کردم !

به اندازه ی یه سفر ِ کوتاه

_



تو مغروری ... نمی ذاری بفهمم

که احساست به من تغییر کرده

دلت از آخرین باری که دیدی م

توی آغوش ِ سردم گیر کرده !

درود صبا جان
خوبی؟ خیلی وقت بود که نبودی
باور کن که این خبر صحت داره.
ترانه زیبایی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد