ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اگه می دونستم کی سر نوشته آدما رو می بافه ... بهش می گفتم ماله من و بشکافه*
دنیای این روزای من یه دنیایی دسوت داشتنی است که فقط خودم میدونم که لذت چیه. یه چند روزی پدر و مادرم مهمونم بودند هیچگاه فکر نمیکردم مستقل شدنم و تنهائیم باعث بشه که بابا و مامان مهمونم بشن انگار همین دیروز بود که سر دیر اومدن به خونه دلواپسم میشدن. عجب دنیایی شده.
هیچوقت رضایت نداشتم و ندارم نیمدونم دلیلش چیه اما شاید دلیلش اینه که شصت و یکی هستم و اردیبهشتی. مغرور و از خود راضی و خودخواه.
بیشتر وقتها تو فیس بوک پلاسم و می چرخم. یه زمونی بانک اس ام اس بچه ها من بودم همیشه یه چیزهایی تو چنته داشتم واسه رو کردن تو مناسبتها بعضی از دوستانم منتظر من بودند تا من اس ام اسی بزنم تا اونا هم برای بقیه فوروارد کنند اما این روزها اس ام اس هایم رو تو wall فیس بوکم می نویسم تا شاید یه عده بهش like بزنند اما دوستان صمیمیم زیاد با این محیط آشنا نیستند و همیشه میگن ها این فیس بوکی که وگفتی یعنی چه؟؟
دیشب داشتم یه شعر از عمران میخوندم که میخواستم بریا دوستان اس ام اس کنم اما دیدم خیلی وقته که از دوستان خبری ندارم واسه دل خودم خوندم و بعدش هم نعشه اون شعر دلنشین بودم که شامم سوخته و جزغاله شد. مجردی خیلی خوبه اما این قسمت آشپزیش مصیبه اعظمه.
آدم به جرم خوردن گندم
با حوا
شد رانده از بهشت
اما
چه غم
حوا خودش بهشت است**
بعدش هم پیش خودم زدم زیر آواز و به سبک گلپای عزیز خوندم:
پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیست
حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است
عشق آتش بود و خانه خرابی دارد
پیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست***
آره تو فیس بوک میگردم و خاطراتم رو خط خطی میکنم و ترانه هامو آتیش میزنم. انگار دوباره دارم شاعر میشم. دلم یه گیتار میخواد. اولین پولی که دستم بیاد گیتار میگیرم تا حالم خوب بشه.
بعضا تو فیس بوک عکسهایی رو میبینم که دلم رو هوائی میکنه. مثل عکسهایی که ..... ای بابا بی خیال دست رو دل بی صاحابمون نذارید که خونه و واسش روضه خونی نیس.
این روزهای گرم هم حسابی دمار از روزگارمون درآورده. هر کاری کنیم باز گرما است. بخصوص تو محیط کارگاهی ما که دیگه وحشتناکه.
* دیالوگی از خانه ای روی آب ساخته بهمن فرمان آرا
** عمران صلاحی
*** عماد خراسانی
راستی این تصویر نیز از استاد کاتوزیان می باشد
سلام
۱- خوشحال باش فردا و پس فردا ادارات دولتی به جز بانک و بیمارستان به خاطر گرمی هوا تعطیله یعنی عملا مملکت تعطیل و کارها همه خوابیده
۲- امیدوارم آلمان امشب ببازه و چهارم شه چون به آرژانتین ۴ تا گل و به انگلیس ۳ تا گل زد.
۳- اینم واسه دل شما:
دلم تنگ است
دلم تنگ است
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است....
{گل}
درود
نه بابا ما همیشه سرکاریم
کار ما طوریه که تعطیلی ور نمیداره
دل ما از آلمان پر خونه
خیلی ممنون از لطفت.
فعلا
اول سلام
دوم :این فیس بوکی که میگی یعنی چه؟
سوم:این تصویره خیلی باحاله من عاشق روستا هستم مخصوصا نهر های خنک باغ تو این گرما چه حالی میده
چهارم :اها محیط کار شما گرمه بمیرم الهی !!!!
پنجم :خدا عمران رو هم بیامرزه
درود
این فیس بوک چیز بسیار خوبی است
آره
پس چی فکر کردی؟
آره خدا بیامرزدش
حیف آلمان سوم شد
چرا خدا هیچوقت حرف دل ما رو نمیشنوه؟
ان شالله می شنوه
شاید آلمانیها خوب نشنیدن
البته میگن این اختاپوسه نذاشت بشنون