زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

ترانه بانو

 

روشن ترین آیینه ام ای بهترین ترانه ام

ای تکیه گاه گریه ام گریه بی بهانه ام

ابریشم نوازشی، باران خوب قصه ها

ای از تبار عاطفه، دریای تلخ غصه ها

 

روشن تر از ستاره ای  در شام تار بی کسی

گل می دهد در دست تو  شاخه ی سبز اطلسی

من از حضور سبز تو  با بوی گل همخانه ام

با من بگو از غصه ات  بگذار سر بر شانه ام


ای مادرم آیینه ام  سر تا به پا می خواهمت

در هر شکفتن هر خزان چون یک غزل می خوانمت

بانوی خوب شعر من  ای بهترین الماس ها

ای خنده های روشنت  آواز خوب یاس ها


ای کوه ساکت و صبور  ای گریه ات بغض زمین

از پشت اشک آینه  باغ بهارم را ببین

ای مادرم آیینه ام  سر تا به پا می خواهمت

در هر شکفتن هر خزان  چون یک غزل می خوانمت

 

افشین سرفراز

 

این ترانه زیبا رو با صدای حسین زمان از اینجا دانلود کنید

 

 

امسال دومین سالی است که روز مادر کنار مادرم نیستم، بعد از ماهها بالاخره عادت کردم که چند ماه یک بار ببینمش. روز مادر یه روز خاصی است برای مادرا. دوس دارن بچه هاشون کنارشون باشن. اما انگار مامان من امسال چنین چیزی رو نمیتونه انتظار بکشه.

میخواستم ازش گله کنم، اما دلم نمیاد، با اینکه همیشه پرروئی خاصی داشتم اما در مقابل مادرم خجالتی هستم و چیزی نمیتونم بگم. هر روز زنگ میزنه و می پرسه که چیکار میکنی. هر وقت که قراره برم پیشش بدون اطلاع قبلی میرم میدونم که دلواپسم میشه. حالم خوب نباشه چیزی بهش نمیگم چون اگه یه بار بپرسه چته نمیتونم بهش دروغ بگم.

همیشه دلواپسمونه. همیشه نگران حالمونه. نمیدونم، ولی مطمئنم که مادر بودن آسون نیست. مادرا همیشه عاشقن با همه دلواپسی هایشون.

روز مادر روز بهونه هاست روزیه که فقط مال مادراست و میشه در آغوششون گرفت و با خیال راحت گفت دوستتون دارم.

هر چقدر از مادرم دلگیرم باشم دلگیریم به همون لحظه است و تموم میشه. هر قدر به لحاظ فکر باهم اختلاف داشته باشیم و از هم فاصله گرفته باشیم اما باز دوسش دارم. مادر یه نعمتی است بیکران.

دلم برای بابا گرفته است امسال روز مادر باید بره سر خاک، این یعنی تنهائی و حسرت. منم تنهام اما جنس تنهائیم فرق میکنه دلم بگیره زنگ میزنم و با مامان حرف میزنم تا آروم بشم. شاید خیلی از حرفا رو نتونم به مامان بگم اما راحت میتونم بگم دوست دارم. امسال بین تولد مامان و روز زن فقط سه روز فاصله بود و چقدر خوشحالم که امسال اینطوری شده.

خدا کنه این دوری باعث نشه که دلامون از هم دور بشه، میدونم که همیشه به فکرمه اما کاش باورش بشه که دیگه بچه نیستیم .... میدونم حتی 100 ساله هم بشیم از چشم مادر بچه ها هنوز بچه اند و باید مراقبشون بود...

باور کنید سخت نیست. میشه زنگ زد و گفت مامان دوست دارم. از اس ام اس بدم میاد هیچی جای صدا رو نمیده و باید تن صدات بلرزه و بگی دوستت دارم. لذتی که این لحظه داره مطمئنم که حضور در بهشت نداره.

مادرا از همه چی مقدسترن، دعای خیر مادر یه چیز دیگه است. هر کی این دعا رو پشت سرش داشته باشه اون سر دنیا هم بره باز موفقه.

خوشحالم که چنین مادری دارم.

مامان خوبم خیلی خیلی خیلی دوست دارم همیشه سبز سبز سبز باشی عزیز دلم.

 

نکته: میلاد زیبای مادر پاک و سزاوار عالم هستی «فاطمه زهرا (س)» رو به تمامی عزیزان تبریک میگویم. روز زن رو به همه خانمهای عزیز اعم از دوستان و  همکاران و وبلاگ نویس که در اینجا به من هم خیلی لطف دارند تبریک میگویم و امیدوارم که همه این عزیزان همیشه سبز و سرفراز باشند.

نظرات 3 + ارسال نظر
maryam* 13 خرداد 1389 ساعت 11:54

امیدوارم منم یه روز این حس رو تجربه کنم گرچه میترسم از عهده ی دلواپسی ها بر نیام

امیدوارم از پسش بر بیای

سلام اکبرجان
من که اخرش نفهمیدم روز زن همون روز مادر هست یا نه!!؟
این ترانه رو هم دوس دارم ول چرا اسمش رو نوشتی ترانه بانو
راستی امشب voa داریوش اقبالی رو میاره .فکر کنم ساعت 10 شب پخش بشه.
موفق باشی.

درود مهرداد جان
اسم ترانه رو عوض نکردم بلکه اسم این نوشته ام ترانه بانو است.
متاسفانه به وعا دسترسی ندارم اما مطلب امروزم در مورد یکی از آهنگهای داریوش است.
حتما بخونش

داش آکل 21 خرداد 1389 ساعت 21:27 http://dashakol.blogsky.com/

میتونم بدونم اسم نقاش چیه؟
اثر فوق العاده ایه! حس خوبی به آدم میده!

نمیدونم
من تو سرچ گوگل پیدا کردمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد