زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آینه



می‌بینم صورتمو تو آینه،
با لبی خسته می‌پرسم از خودم:
این غریبه کیه؟ از من چی می‌خواد؟
اون به من یا من به اون خیره شدم؟

باورم نمی‌شه هر چی می‌بینم،
چشامو یه لحظه رو هم می‌ذارم،
به خودم می‌گم که این صورتکه،
می‌تونم از صورت‌ام ورش دارم!

می‌کشم دستم ‌و روی صورت‌ام،
هر چی باید بدونم دست‌ام می‌گه،
من ‌و توی آینه نشون می‌ده،
می‌گه: این تو یی، نه هیچ کس دیگه!

جای پاهای تموم قصه‌ها،
رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها،
مونده روی صورت‌ات تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا!

آینه می‌گه: تو همونی که یه روز
می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری،
ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده،
داری بی‌صدا تو قلبت می‌میری!

می‌شکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه!
آینه می‌شکنه هزار تیکه می‌شه،
اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه!

عکسا با دهن‌کجی بهم می‌گن:
چشم امید و ببُر از آسمون!
روزا با هم دیگه فرقی ندارن،
بوی کهنگی می‌دن تمومشون!


اردلان سرفراز


اردلان سرفراز رو خیلی دوس دارم و این ترانه با صدای فرهاد یعنی نهایت دوست داشتن چقد دنیای این روزهای من شبیه این ترانه زیباست.


نظرات 5 + ارسال نظر

سلام اکبرجان
ترانه زیبایی بود به خصوص با صدای زنده یاد فرهاد مهراد که خیلی وقته گوش ندادم.
موفق باشی.

حتما دوباره بهش گوش بده

[ بدون نام ] 6 خرداد 1389 ساعت 23:37

با تموم کهنگیش زندگی همینه و باید تا تهش رفت...

موافقم

ندا عبدی 7 خرداد 1389 ساعت 11:12 http://nedaiefarda.blogfa.com

تو همونی که یه روز
می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری...
سلام
زیبا بود. من این فرهاد رو که گفتی نمی شناسم و احتمالاً صداشو هم تا حالا نشنیدم.
اما ترانه زیبایی بود.
در ضمن ما برگشتیم

درود
خوش اومدین
این همون فرهادی است که رساله میلی در ایام هفته وحدت ترانه محمد را پخش میکند یا شهیدان شهر
حتما صداش رو شنیدی
بوی عیدی رو نشنیدی تا حالا؟

ندا 7 خرداد 1389 ساعت 20:45 http://nedaiefarda.blogfa.com

جات خالی
بد نبود
اما هیچ جا ایران نمی شه
البته لبنان زیبا بود
اما سوریه غرق در دیکتاتوری بود
ترکیه هم که ... سرمقاله این هفته رو به ناامنی در ترکیه و بلایی که سر اتوبوس ما اومد اختصاص می دم که چطور آماج سنگ شد!
در مورد فرهاد؛ همون که می خونه: بوی عیدی، ماهی دودی وسط سفره نون... با اینا زمستونو سر می کنم؟... اینو که بارها شنیدم
اما تلویزیون رو هم خیلی وقته بجز گاه گاهی نگاه نمی کنم.


مرسی از لطفتون

بهشت 8 خرداد 1389 ساعت 08:33

من همه ترانه هایی را دوست دارم که با لطافت شون بچگی هامو بیادم میاره

خیلی عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد