زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

باید برم


بعضی وقتها دلم برای خودم میسوزد برای کسی که همیشه در محاکمه بوده است و بیشتر این دادگاهها آخر شبی برگزار می شود که متهمش وکیل مدافعی ندارد و مجبور است زیر بار شماتتهای دادستان وجدانش آرام بخوابد.

دلم برای این دل می سوزه دلی که همش بی قراره دلی که فقط میخواد پر بزنه اما نمیدونه کجا. همش داره فرار میکنه نمی دونه از کی و از کجا. یه روز از شهرش میره یه روز دیگه از وطنش مقصدش نمیدونه کجاس فقط همینقدر میدونه که شعر رفتنش رو خیلی وقته سروده و منتظره تا آروم آروم زمزمه کنه.


برو

اگه زخمیم تو درمونم نباش
رو زخم تنم دیگه نمک نپاش

رویای خوابمو، تو تعبیر نکن
دیگه دل زخمیمو اسیر نکن

با تو ام که باز بغض شقایقی
تو لحظه های بی کسی عاشقی

بدون که هنوزم تنهای تنهام
هنوز تو شب نگات چه  بی صدام

بودنمو  باور نکن عزیزم
ترانه مو ازبر نکن عزیزم

من میمیرم تو این شب ناتموم
عزیزم پر بکش از سر این بوم

دل نبند به اونی  که باز مسافره
بی قرار مث  مرغی مهاجره

برو که آسمونم بی ستاره اس
شاهزاده تو چه بی سواره اش


این شعری که واسه هجرتش سروده و دلش براش تنگ میشه وقتی خودش میره. چه دل بی رحمی دارم که اینقدر راحت می سوزونه و آروم و بی صدا میره و صداش در نمیاد. وای از کجای این شب تار بگویم که باید برم.


خیلی وقته که دلم میخواد شخصی بنویسم اما نمیدونم چرا انتظار دل نوشته هام دیگه برام سخت شده. نمیدونم چرا دلتنگی یادم رفته شاید ... بی خیال بابا. این یه تیکه شخصی است و شخصی حسابش کنید... آره بابا بی خیال
نظرات 6 + ارسال نظر

سلام اکبر جان
این شعر خیلی قشنگ بود
خودت گفتی؟
امیدوارم یه روزی اینو یه نفر که که از صداش خوشت میاد بخونه
در مورد تراختور عرض کنم به خاطر امتحان نود رو ندیدم
در این که تراختور یه قطب شده تو لیگ برتر شکی نیست اما طرفداراش تو کل آذربایجان و تهران هستن اکثرا
چون تهران خیلی ترک داره تو خودش
اما استقلال و پرسپولیس تو کل ایران و حتی تو آذربایجان طرفدار دارن
نمی دونم منظورت این بود که خود فردوسی پور تو درصد ها دست می بره یا این که مخابرات محدودیت ایجاد می کنه
در کل من به عادل فردوسی پور خیلی علاقه دارم و به نظرم آدمی نیست که به حق پشت کنه
یا حق

سلام کمال جان
اون مطلب رو که دیگه بی خیال شدیم.
آره شعر خودم است.
همیشه موفق باشی

exgee 30 دی 1388 ساعت 20:20 http://1explorer.wordpress.com

برادر اگر هنوز دعوتنامه گوگل ویو داری ، ما رو هم مستفیض کن ، حالش رو ببریم.

برادر براتون ارسال کردم ایمدوارم بتونین استفاده کنین

ExGee 30 دی 1388 ساعت 21:30 http://1explorer.wordpress.com

برادر خیلی لطف کردی . رسید و عضو شدم. از لطفتون ممنون.

قابلی نداشت

ندا 30 دی 1388 ساعت 22:31 http://nedaiefarda.blogfa.com

عالی بود! اما یه توصیه دوستانه
برو تو دل یه کوه خلوت یا یه دشت قشنگ و ساکت
حرفاتو به آب بگو به کوه بگو به دشت اگه آروم نشدی... یا هم برو رو پشت بوم خونه پدری ات شب باشه بهتره و به آسمون بگو. اینها شعر نیست امتحان کن

فعلا که به غیر از زخمه به هیچکدوم از اینها دسترسی ندارم.

محسن 1 بهمن 1388 ساعت 13:42 http://mohsendinarvand.blogfa.com/

سلام اکبر جان .
از حذف مطلب قبلی تان باید بسیار تشکر کنم و بهتون بگم این نشوندهنده انتقاد پذیری و روحیه والای شما بوده و بهتون تبریک می گم به خاطر شهامتتون . دمت گرم .... در مورد نظرتون تو وبم جوابی دادم....

سلام محسن
مرسی از نظر لطفت.

ندا 1 بهمن 1388 ساعت 14:59 http://nedaiefarda.blogfa.com

بنده نوازی فرمودید لینک فرمودید رئیس
موفق باشید

سلام
ممنون از لطفتون
من از وبلاگهایی که خوشم میاد و میخونمشون لینک میکنم
قابلی نداشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد