دو سال و نیم پیش این ترانه را در اینجا گذاشته بودم و الان بعد از مدتها یادش افتادم. جزو اون ترانه هایی است که هنوز دوسش دارم و خیلی شبیه این ترانه شدم.
این بار خودم یه زائرم نمیدونم به کدامین سو می روم و به زیارت کی می روم اما میدونم که تاب موندن رو ندارم بیقرار رفتنم و در پی راهی برای عزیمت:
زائر
دیگه حتی از تو و اون چشات گله ای ندارم
واســـــه لعنت این روزگار حوصله ای ندارم
برو که دیگه رفتنت برا من یـه عادت شده
بدون فردای بی تو بودن برام قیامت شده
به اونــــا که زائرن بگین هنــــوز یکی هوای حرم داره
تو خلوت ساز تنهائیاش واسه روضه اش بابا کرم داره
غریبه چشمای تو بود دیگه منو عاشق ندید
کبـــوتر نگات ســـــاده از بــوم دلم پر کشید
با یه بوسه رو پیشونیم نوشتی که مسافرم
چه بی ریا بهــم گفتی : دیگه نمون منتظرم
به اونــــا که زائرن بگین هنــــوز یکی هوای حرم داره
تو خلوت ساز تنهائیاش واسه روضه اش بابا کرم داره
دلخوشم به عکست که مونده تو چشام به یادگار
تـــا زنده ام پشـــــــت سرت نمیگم خــــدانگهدار
برو عزیز رفتنی که سفرت به سلامت
الهــی وعده دیــدارمون نمـونه قیامت
به اونــــا که زائرن بگین هنــــوز یکی هوای حرم داره
تو خلوت ساز تنهائیاش واسه روضه اش بابا کرم داره
«اکبر یارمحمدی»