زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

دوباره محشر میکنم


امید رو خیلی زیاد دوس دارم اولین کاری که از امید شنیدم کوچه وفا بود وقتی که اول راهنمائی بودم و بعدش دو سال بعد قلندر و حضرت عشق رو شنیدم که هنوزم هنوزه قلندر رو از همه بیشتر دوس دارم اما دلبستگی من به امید با تکیه گاه و باران بود که بی نهایت دوستش می دارم.


بذار رو سینه ام سرت رو چشم های خیس و ترت رو
بذار تا سیر نگات کنم بو بکشم پیرهنت رو
بغل کن و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم
جز تو کسی رو ندارم نزدیک تر از نفس بهم
سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریه ام می گیره


امید برایم همیشه عزیز بود و همیشه آلبومهایش را در اولین فرصت گرفتم هیچوقت یادم نمیره که با تو محشری که روزگار زیبا و دلشادی داشتم یا زمانی که انتظار به بازار اومد هیچوقت یادم نمیره دو هفته بعدش قرار بود به آموزشی برم و تند تند گوش میدادم و حتی ترانه انتظارش رو به خاطر یه عزیزی خیلی دوس داشتم و تو اولین دیدارمون هم همین ترانه جاری بود و لذتبخش.


لحظه لحظه های خاطرات من
با تو بود ای چشمه حیات من
گر چه ما افتاده ایم از هم جدا
هر زمان یاد توام ای آشنا
دل من خیلی برات دلواپسه
انتظار عزیز من دیگه بسه


به خاطر صدای عشق هیچگاه نفرت رو به دلم راه ندادم و کسانی که در گذشته ترکم کردند رو هیچگاه به بدی یاد نکردم و هنوز هم ببینمشون سلامشان خواهم داد هر چند که آنان ترکم کردند و هیچگاه مرا به خاطر نسپاردند و خیلی راحت برایشان تموم شدم و جالب اینجاست که به خاطر بسپار را برای خودم بیشتر می پسندم که حکایت خودم است به خاطر اینکه هیچگاه به خاطر سپرده نشدم. این روزگار هم صمیمیتی با دوستان عزیزم دارم از این می ترسم که برم و باز به خاطر سپرده نشوم.


دو چشم عاشقت دردیست که بر جان من افتاده است
بنازم این قلندر را هنوز از پا نیافتاده است
اگر عاشق کشی رسم و مرامه خوب رویان است
بکش مارا بکش مارا که دایم عید قربان است
پریشان خاطرآن آواره در صحرای گیسویت
هزاران شب خراب افتاده در کنج سر مویت
من از سمت سپاه عشق بازان آمدم سویت
که بنویسم خجالت می کشد ماه از گل رویت


اما آهنگهای امید بخصوص تازگیها لذتبخش تر شده اند بخصوص این ترانه جدیدش به نام دوباره محشر میکنم که الان تو تیزر کنسرتش پخش میشه خیلی دوس دارم اتفاقا هم خیلی دوس دارم کاملا رو بشنوم اما نشنیده دوسش دارم. من به ندرت از ترانه های شاد خوشم میاد اما اکثر ترانه های شاد امید رو دوس دارم.


باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره میسپارد امشب
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم
کی رود از خاطر من آخرین بوسه شبی در زیر باران
رفتی و کردم صدایت اما در آغوش شب گشتی تو پنهان


روزگار خوبی می گذرونم با اینکه کم سراغ ترانه و ساز میرم اما ازشون دور نیستم یه آهنگ خوب دلشادم میکنه. به این نتیجه رسیدم که منی که با این چیزها دلشاد میشم شاید هیچوقت به درد زندگی مشترک با کسی نخورم آخه اهل حساب کتاب نیستم شرمنده که میگم ولی زندگی این چیزی نیست که خیلیا دنبالش.


حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست

سرعقل آمده هر بنده که دیوانه توست

دل من اگر که از عشق نصیبی دارد
حضرت عشق به من لطف عجیبی دارد
بگذارید بگذارید که بیمار بماند این دل
با تب عشق دلم حال غریبی دارد
لحظه میمیرد ومن آخر سر میپوسم
عشق ای ناجی من دست تو را میبوسم
بی وجود تو سعادت نشود حاصل من
تا نفس هست توای عشق بمان دردل من


میگم یه آهنگ امید ما رو به کجاها کشوند گنج سلیمونُ میدادی اینقدر کیفور نمیشدم. با این همه امید را برای تمامی لحظات عاشقانه ای که با آهنگاش سر کردم دوس دارم و دوسش دارم.


اگه بخوام تورو تشبیه کنم

به فضای آبی عشق

به لطافت بهاران میمونی
اگه بخوام تورو تشبیه کنم
به تن تشنه جنگل
مثه قطره های باران میمونی
تو خودت جلوه ی عشقی که پر از بشارتی
فصل سبز آرزویی مظهر لطافتی
اینقدر مقدسی که لایق زیارتی
بگو چی صدات کنم نرو بذار نگات کنم
دلم میخواد دلم میخواد جونمو فدات کنم
بیا تا از حریر دل فرش زیر پات کنم
تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری
آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری


خیلی دوست داشتم روزی یکی از مطالب وبلاگم رو به کسی اختصاص بدهم که دوست داشتن را در خاطرم ترانه کرد و هیچگاه نیاموختم که متنفر بشم و همیشه در رگهایم عشق جاری بوده و خوشحالم که هنوز در مقابل هر رفتنی با صدای عشق میاموزم که رفتنی ها رفتند این من هستم که ماندم و باید هم بمانم و عاشق این ماندم اما نمیدونم چرا این بار می خواهم من برم شاید برای این است که در جایی دیگر باید ماندگار شوم و باز رفتنی ها خواهند رفت اما مطمئنم که دوباره محشر خواهم کرد و با همین نیت زیر لب زمزمه میکنم:


دوباره محشر میکنم زندگی از سر میکنم

به آسمون عاشقی پرواز دیگر می کنم
نوید پیک عشق رو نگفته باور می کنم

نظرات 5 + ارسال نظر
کمال 19 آبان 1388 ساعت 00:11 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام اکبر جان
امید رو هستم
بد جوری هم هستم
باران و مهتاب رو خیلی دوس دارم

آهای مهتاب پاورچی
پاورچی سایه برچی
در گلخونه بازه
عزیزم خوابه نازه

سلام کمال جان
ممنن از اظهار لطفت
ولی پاورچین و برچین درسته

سلام
کیفین نئجه دیر جوان؟؟؟

سلام
ای اوضاع بد نیست
خوب میگذره
فعلا که از ارومیه دورم

حسن حساس 19 آبان 1388 ساعت 20:35 http://www.watersky.blogsky.com

سلام اکبر جان حسنم.بابا من دیگه آهنگ بم حال نمیده.ساز حال نمیده.خاطره حال نمیده کلا خرابم .باز گلی به جمال تو و لعنت به کار! البته نه از نوع دلخواهش

سلام حسن جان
ولی من از هر چی تو دنیا خسته شده باشم باز موسیقی در زندگیم جریان داره و خیلی دوسش دارم
منم از کارم رضایت ندارم
اما مجبورم برای بدست آوردن یه حداقلهایی تلاش کنم
واسه همین هیچوقت از کارم نمینویسم

سلام اکبر جان
خیلی وقته از اقایان افشین سرفراز و اکبر ازاد خبری نیست ترانه سرایی رو کنار گذاشتن یا باند مافیایه ترانه سرایی اونارو حذف کرده؟
واقعا جاشون خالیه .نکنه اصلا تمایلی به حضور ندارن وگوشه نشینی رو تعمدا اختیار کردن.واقعا ترانه هایی رو که برای اقای زمان گفتن هنوز شنیدنیه.اسیمه سر اکبر ازاد که برای اقای اصفهانی گفته هم قشنگه
کارهای ترانه سرایان جوان و پر کار رو دنبال میکنی؟
مثله روزبه بمانی یا مونا برزویی
موفقث باشی.

سلام
چرا با آقای سرفراز در تماسم. ولی خب یه کم کم کار شدن که دلایلش بماند.
آقای آزاد هم یه کار برای امید داده است که به زودی در آلبوم جدید امید می شنویم
کارهای ترانه رو الان زیاد پیگیر نیستم چون دیگه بچه های ترانه کمتر کار میکنند و متاسفانه هشتاد درصد کارها کپی از رو دست هم شده
اما کارهای بمانی رو در آلبوم هلن خیلی دوس دارم ساده و روون و خوب می نویسه
از خانم برزویی هم کار تقدیرش رو بیشتر می پسندم

سلام اکبرجان
چقدر به خودمن شما نزدیکی....
خیلی عایه...
حالا بیا یه شیرینی درست وحسابی بابت این آپ قشنگت دارم.
من ترانه سرا -نویسنده وشاعر هستم وهمه اینا رو مدئون امیدم.امید خدای من روی زمینه.
امید به من شخصیت داد و....
منتظرم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد