اگر چه ...
اگر چه ...
ما رنج برده ایم
ما زخم خورده ایم
ما تا رسیدن بی مرگیِ امید
هر روز مرده ایم .
ما با چراغ کینه
شب را شناختیم
با اسبِ سرخِ حادثه
تا قلبِ بی تپشِ مرگ تاختیم .
ما تا شکفتنِ انسان
ما تا دمیدنِ فریاد
ما تا رسیدنِ خورشید
- زنده ایم .
باری ،
اگر چه ...
اگر چه ...
ایرج جنتی عطائی
سلام بر اکبر عزیز
احوالاتت
شعر زیبائی از ایرج جنتی انتخاب کردی....
من هم بالاخره اومدم...!!!
سلام
ممنون از اینکه بعد از مدتها به دیدنم اومدی
اما من همیشه به دیدنت میومدم اما کامنت نمی ذاشتم آخه خودت ازم اینطوری خواسته بودی یعنی کلا ازم خواستی دیگه به وبلاگت نیام..البته نمی دونم خاطرت هست یا نه...بگذریم...به هر حال خوشحال شدم سر زدی
بازم به دیدنم بیا
غمهات کوتاه
دلت شاد