زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

اگر چه ...

اگر چه ...
اگر چه ...
ما رنج برده ایم
ما زخم خورده ایم
ما تا رسیدن بی مرگیِ امید
هر روز مرده ایم .

ما با چراغ کینه
شب را شناختیم
با اسبِ سرخِ حادثه
تا قلبِ بی تپشِ مرگ تاختیم .

ما تا شکفتنِ انسان
ما تا دمیدنِ فریاد
ما تا رسیدنِ خورشید
- زنده ایم .

باری ،
اگر چه ...
اگر چه ...

ایرج جنتی عطائی
نظرات 2 + ارسال نظر
ناصر 13 شهریور 1388 ساعت 11:59 http://shahireshab.blogsky.com

سلام بر اکبر عزیز
احوالاتت
شعر زیبائی از ایرج جنتی انتخاب کردی....
من هم بالاخره اومدم...!!!

سلام
ممنون از اینکه بعد از مدتها به دیدنم اومدی
اما من همیشه به دیدنت میومدم اما کامنت نمی ذاشتم آخه خودت ازم اینطوری خواسته بودی یعنی کلا ازم خواستی دیگه به وبلاگت نیام..البته نمی دونم خاطرت هست یا نه...بگذریم...به هر حال خوشحال شدم سر زدی
بازم به دیدنم بیا
غمهات کوتاه
دلت شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد