زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

دزدی تاریخی توسط جومونگ

این مطلب رو در وبلاگ «یک دختر جوان» مشاهده کردم و بد ندیدم این روزها که همه دارن سریالهای کره ای رو دنبال می کنند از ماوقع جریان مطلع شوند.




جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد.



بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته‌های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم!

سریال افسانه جومونگ (ساخته کشور کره جنوبی) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است. آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین «بویو» گذارده‌اند فرمانروایی ایران را هم سلسله «هان» نامیده‌اند. در تاریخ سلسله (هان) سواره نظام زره‌پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است.

یکی از افسران سپاه آهنین ایران در دوران اشکانی (۱۲۳/۱۲۴ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد) در پایین عکس دیده می‌شود:

وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت می‌شود و بدین خاطر، بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود می‌زند، در واقع زمانی است که فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان (بخاطر آنکه بی طرفی کشورش را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار داد. کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل‌های ایرانی برای خود تاریخ می‌سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد (سزارین) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می‌سازند. باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانه‌های مسئول نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما، آنها را به نام خود نموده و در نهایت ما می‌مانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی!

به قول «ارد»، بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی: سرزمینی که اسطوره‌های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می‌کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند.

برای شناخت بیشتر و بهتر تاریخی که کشور کره جنوبی به یغما برده است نظر شما را به بخش‌های از تاریخ دودمان اشکانیان و پارت‌های ایران جلب می‌کنم:
 

به مهرداد دوم پادشاه ایران زمین گفتند در کشورداری صبوری کنید اردوان پدر شما و همین طور فرهاد پدر بزرگتان خیلی زود کشته شدند. مهرداد گفت در حالی که هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور به جان مردم ایران افتاده و کشتار می‌کنند سکوت و نرمش به چه معناست. کشته شدن در این شرایط بسیار با ارزش تر از زندگی در خفت و ننگ است.

شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که: برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است.
مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان، جنگ‌های نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می‌دادند. گروه‌های سوارکار چالاک و کمانداران قابلی که می‌توانستند در حال سوارکاری، از هر سویی، هر هدفی را نشانه روند. علاوه بر این، تمرینات گروهی پیوسته آنها،در میدان نبرد، الگوهای نامنظم ولی هدفمندی از حرکت اسب‌ها را ایجاد می‌کرد، که به نحوه ای غیر قابل پیشبینی،به هر سمت و سویی می‌تاختند و به طور فردی یا گروهی شلیک می‌کردند. بخش دیگر سپاه مهرداد دوم سواره نظام زره‌پوش ایران که در باختر به آن سوارکاران شوالیه و در خاور به آنها سوارکاران آهنین می‌گفتند تشکیل می‌داد تمام بدن آنها و حتی بدن اسب‌هایشان پوشیده از آهن بوده و بدین شکل هر سپاهی را شکافته و به تسلیم وادار می‌نمودند.


فرمانروای ایران یاغی هان باختر و خاور را مطیع خویش نمود و با ووتی فغفور فرمانروای چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود.
مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند …

نظرات 7 + ارسال نظر

سلام اکبر جان
خوشحالم که هنو ارتباطم رو باهات حفظ کردم
در مورد جومونگ باید بگم حق با توئه
این حرف زمانی ثابت میشه که سریال جومونگ 2 رو دیده باشی ..
که فردی به اسم مو یول بازیگر اصلی اونه
توی اون جنگ بزرگ ترین مشکل س÷اه گوگوریو وجود ارابه هایی بود که راهیواسه شکستش لد نبودن تا ....
و همه می دونن توی اون زمان توی این منطقه فقط ایرانیا از ارابه توی جنگاشون استفاده میکردن ...
راستی چرا کم لطف شدی؟ دیگه سری به ما نمی زنی ؟
منم به یه مشکل ب خوردم که نمی دونم کدوم حرف و راه درسته
دوست دارم کمکم کنی
مثل همیشه
یا علی

کمال 17 مرداد 1388 ساعت 20:45 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام
خیال پردازی کره ای ها که قابل انکار نیست
این خیال پردازی ها رو فقط اونا نمی کنن بلکه هر کشوری برای خودش انجام می ده
ولی جومونگ غیر واقعی نیست در واقع الکی بزرگش کردن و ازش یه فیلم مسخره ساختن
داستان جالبی داره اما کل فیلمش بیشتر به طنز شبیهه
به نظرم این که شما اینارو این طوری به تاریخ ما ربط می دین یه خورده خارج از واقعیته و اگر هم شباهتی هست به نظر اتفاقی میاد
گفتم که اونا خیلی خیال پردازن
اینو از سریال ها و فیلم های ژاپنی هم میشه فهمید
مثلا فوتبالیستا رو که یادتونه الآنم دارن پخشش می کنن
یا حق

سلام کمال جان
خب اولا من چند ماهه که اصلا رسانه به اصطلاح ملی رو رویت نمیکنم.
در ثانی خیال پردازی کنند اما دیگه تاریخ دزدی نکنند.
این هم شباهت نیست عملا دارن تاریخ رو تحریف میکنند.
در ضمن کارتون با سریال فرق میکنه در کارتون حد و مرزی برای خیال پردازی نیست اما وقتی تو یه سریالی تاریخ یه کشور رو نشون میدن نباید از این گافها بدن.

کمال 18 مرداد 1388 ساعت 02:07 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام
نبایدی وجود نداره
اینا همش سلیقه ایه
مثل اون فیلمای مسخره ای که برای جنگ ایران و عراق می ساختن کارگردانای ما
همش یه 3 یا 4 تا ایرانی بودن که 200 تا عراقی رو می کشتن
اگه اونا خالی بستن ما هم کم نبستیم
تاریخ این کشور رو اونایی به یغما بردن که به تخت جمشید بعد از 2000 سال حمله کردن و به پاسارگاد هم همین طور
که اگه خیمنی (ره) نبود الآن قبر کوروش رو تخریب کرده بودن
تاریخ این ملت رو کره ای ها به یغما نبردن اکبر جان
از ماست که بر ماست
یا حق

کمال 18 مرداد 1388 ساعت 14:18 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام اکبر جان
عذر خواهی بنده رو پذیرا باشید
شما از حرف های من بد برداشت کردید و به قولی لعنت بر دهانی که بیهوده باز شود من منظورم اون چیزی نبود که شما بهش فکر کردید
جوابم رو به الناز اصلاح کردم و جواب نظر شمارو هم دادم
یا حق

عکاس 18 مرداد 1388 ساعت 19:10 http://akass9431.persianblog.ir/

سلام دوباره
بازم کپی پست از یه وبلاگ دیگه
قبلا این مطلب مطالعه شده بود
ببخشید خونه خونه خودت هر چی دوست داری انجام بده
ولی دیگه نباید به دیگران ئر این مورد گیر بدی ها
رطب خورده منع رطب نمیکند
موفق باشید

سلام
کپی پیست من با ذکر منبع است و با لینک وبلاگ محترم و با اجازه خانم محسنی بوده است.
هنوز هم میگم من خیلیا نیستم که از سایتهای معروف کپی پیست کنم و تموم بشه حداقل برای همین مطلب هم یه ساعت وقت گذاشتم تا در وبلاگ آورده شود.
در ثانی کپی پیست از یه خبرگزاری و یه سایت معتبر نا پسندیده است نه استفاده از مطلبی که در یه وبلاگ کم بازدید که با اجازه صاحبش بوده باشه.
در ضمن اگه مطالب این وبلاگ رو پیگیری می کنید که از من مچ گیری کنید خب بکنید.یه چیزی رو بگم. من یه اشتباهی رو دو بار تکرار نمیکنم.
اگه به این باشه من نباید هیچ شعری رو از هیچ شاعری اینجا بیارم. چون کپی کردن است.
نه خیر من اگه مطلبی میذارم اینگونه باشه با لینک طرف است و چیزهایی هستند که کمتر کسی بهشون دسترسی داره.
بخصوص مجموع موضوعات مقالات رو از همین گونه استفاده میکنم.

الناز 19 مرداد 1388 ساعت 00:47

سلام
دو سه بار برات کامنت گذاشتم اما نمیدونم چرا تائید نمیکنی؟ مگه من حرف خاصی زدم؟ اکبر به دور و برت نگاه کن. مشکل من یا بقیه نیستم که حذف کردن تموم بشه. به خودت بنگر ببین به کجا می روی؟ هر روز تنهاتر از قبل. از خیلی از بچه ها شنیدم که چه رفتاری تو این چند وقت داشتی تو داری همه رو برای خودت پلکان می کنی تا بری بالا.
کاش می تونستم بعضی حرفها رو بگم تا معلوم بشه کی اشتباه میکنه.
آره من الناز نیستم و میدونم که چرا از این اسم متنفری و حتی حاضر نیستی که کامنتهای منو تائید کنی.
آقای مهندس احساس خیلیا رو لگدمال کردی و ندیدی مواظب باش که خودت رو زیر اون غرور لعنتیت له نکنی.
میدونم که خیلی تیزهوشی و برای هر جمله نوشتنم مواظبم که خودم رو لو ندم دنبال کسی نگرد فقط خودت رو پیدا کن.
امیدوارم که اینبار این کامنت رو تائید کنی تا بقیه کسانی که اینجا میان بهتر بشناسنت.
راستی چرا اینجا دخترا کامنت نمیذارن؟ خوبه که جوابش رو بدی.
موفق و پیروز باشی برادر.

سلام
خب این بار تائید میکنم.
اما دو سه مطلب:
1. من اهل تجسس نیستم و نمیخوامم بدونم جنابعالی کی هستی.
2. از اسم الناز متنفر نیستم و اصولا نفرت راهی به قلبم نداره شاید دلخور باشم اما متنفر نیستم.
3.شاید اون قدرا که فکر میکنی دوست داشتنی نیستم که خانومهای محترم بخوان اینجا قدم رنجه نمایند. به اندازه کافی غیر قابل تحمل هستم که لازم نباشه شما یا کس دیگری یادآوری کنی که «چرا اینجا دخترا کامنت نمیذارن؟»
جنابعالی هم موفق باشید.

امین یارمحمدی 19 مرداد 1388 ساعت 22:54

سلام اکبر جان
خوبی؟
چه خبر؟

جات توی کوی دانشگاه خالیه
البته اینجا دیگه خبری نیست. خرابی ها هم درست شده ولی خیلی سوت و کوره. مخصوصا که لیسانس ها هم اجازه ورود ندارن.
کاش بازم توی اتاق بودی تا با بچه ها بحث سیاسی میکردیم

به عمو اینا سلام مخصوص برسون

قربانت ، امین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد