زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

نمیهراسم

هنوز به جنون ایمان دارم و به سوی قبله لیلی نماز میگذارم که لیلی من تنهاییم است. اگر این روزها کمی عاقل شدم دل من منو ببخشای که عاقلی و جنون در هم جمع نمیشوند.

خدایا این روزهای عاقلی را زودتر تمام کن که بدجوری تشنه دیوانگی هستم. من هنوز به این زخمه گاهم ایمان دارم و مطمئنا هیچ وقت از این دوران پشیمان نخواهم شد اما خدایا مرا بیشتر طاقت بده برای تحمل بی صبریهایم.

خدایا خودت مرحمتی کن تا آلوده بی اخلاقی نشوم.

خدایا عزتم بخش تا زندگی را بیمار نسازم.

خدایا طاقتم ده تا صبوری کنم.

خدایا آرامم کن تا از هجوم سایه ها نهراسم.

خدایا تسکینم بخش تا زخمهایم را تحمل سازم.

ا

ا

ا

ا

ای خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا منو از خودت پراکنده نکن.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
بهشت 30 فروردین 1388 ساعت 06:21 http://nochagh.blogsky.com

من عاشق دیوانگی هایم.
از تنهایی خود برون آ.آفتاب عالم تاب تشعشع خود را به به چشمانت هدیه میکند
عالم آرا شو و خورشید وجودت را روشنی بخش شبهای تیره و تار بی مهری هایم کن.من از سرمای بیرحمی بر خود می لرزم باید بیایی تا نگاه و کلام و دستان گرمت مرا از وحشت مرگ برهاند تا کی در پیله تنهایی خود غافل از رنجی که می کشم ادعای زندگی می کنی؟از من چه دیدی که به کنج عزلت خزیدی؟مگر نه آنکه فریاد زدم به تو زنده ام؟اینست سزای اعتراف یک عاشق؟

سلام اکبر جان
خدا می دونه چقدر دلم برات تنگ شده بود
اصلا معلومه کجایی بی معرفت ؟
من خیلی وقته برگشتم و باز دارم می نویسم و دارم باز همون ذوستای قدیمی رو دور هم جمع می کنم حیف تو نباشی
راستی تو چرا وبت این طوری شده ؟
سیاسی؟
از طزفدارای میر حسینی هستی؟؟؟
راستی یه دوست عکاسی داشتی ؟؟هنوز می نویسه ؟آةدرس وبش چی شد؟
پیش منم بیا
جاوید ایران

سلام
من هنوز هستم ولی خب درگیر کار و زندگی هستم و زیاد فرصت نکردم تا به دوستان سر بزنم.
خوشحالم که باز هستی.
در مورد آقای عکس هم ایشان هستند لینکش با عنوان شقایقهای سرخ فام در لینکهایم هست.

مسعود 30 فروردین 1388 ساعت 20:28 http://talvaneh.blogsky.com/

آمین


فکر کنم اکبر جان حرکت در وادی سیاست بدجور عصبی ات کرده

نه بابا کدوم سیاست. ما همینی که هستیم. داریم زندگی میکنیم

سلام اکبر جان
خدایا ارامم کن تا از هجوم سایه ها نهراسم.
با این جمله بالا یاد ترانه هراس اقای زمان افتادم.سبب خیر شدی.حتما تو ماشین گوشش میدم.
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد