مدیریت به سبک ایرانی و انگلیسی!!!
انگلستان: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود. ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن...
ارتش
گفتم: دوستت دارم گفت: چرا؟ گفتم دوست داشتن مثل ارتش است ارتش چرا ندارد ارس آزادی
خط تلفن همراه نشانه شخصیت کسی نیست
یکی از بزرگترین ایرادهای ما ایرانیان این است که فرهنگ استفاده از تکنولوژی های جدید را نداریم و مهم تر از همه همیشه اهل...
دوباره برمیگردم ...
خیلی وقته که اینجا چیزی ننوشتم، بعد از دو سال تجربه کار عجیب و غریب تو شرکت کیسون از شش ماه پیش تو یه شرکت خودرو سازی...
نازلی ...
نازلی سالهاست که سخن نمیگوید از آن سالهایی که پدرانمان سیگار بهمن میکشند ارس آزادی
هیچ ...
یه وقتهایی ازت میپرسن کی هستی، چیکارهای، تنها جوابی که صادقانه به خودم میگم: هیچ، هیچی ... اما اینو نمیشه همه جا گفت...
حساب کتاب ...
بی حساب جذاب نشوید و دل نبرید، بخدا روا نیست ...
سال 87 هم تموم شد، خیلی ساده این جمله رو میگم تحویل 87 رو گنجنامه همدان
بودیم اونقدر گرم فیلم برداری برای فیلم مستند ناقصم بودم که یادم رفت چیزی آرزو
کنم و الان که به پایان رسیدم میبینم چیزهایی که از دست دادم ارزشش بیشتر از اون
چیزهایی بود که به دست آوردم. چند وقتیه که وبلاگم از اون حالت اولیه دراومده و
خیلی از دوستان از دستم شاکی بودند برای همین این آخرین نوشته 87 هم یک دلمشغولی
برای خودم هست یه تعدادی تک نوشته و تصویر از 87 است که برای خودم نوشتم:
خیلی از دوستیها رو
امسال از دست دادم بعضا دوستانی بودند که در سال 83 پیداشون کرده بودم و الان
دیگه نیستند و بر حکم اخلاق دیگر نمیخواهم سراغی ازشون بگیرم و راحت شماره
تماسشون رو از تلفنم پاک کردم.
خدمتم تموم شد با
همه دودره بازیها و شیطنتهایی که کردم. چیزهایی رو از سربازی یاد گرفتم که در
هیچ دانشگاهی قابل پیدا نبود در دانشگاه یاد گرفتم که نباید دوستدار هر کسی
باشی و در خدمت یاد گرفتم که نباید به هر کسی اعتماد کنی. در شرکتی مشغول به
کار شدم در حین کار هم فهمیدم که به هیچکس نباید اعتماد و اطمینان داشته
باشی.
بعضیها رو دوباره
پیدا کردم یا آشتی کردیم و یا دم در خونهشون و یا در خیابون سرمو برگردوندم
و اعتنایی نکردم همون طوری که این سالها بهم اعتنا نکردند.
به شدت اهل تلافی
شدم در مقابل هر ضربهای که خوردم یکی هم میزنم.
به این بیت ایمان
آوردم«در این ولایت غریب دل مرده ها عزیزترن/ قحطیه عشق عاشقاست قلبای سنگی
میخرن»
اونقدر اعتماد به
نفس دارم که دیگر به راحتی میتوانم اعتقادم رو بیان کنم و به این اعتقاد و
ایمان رسیدم «اینقدر نه از این و اون شنیدم که اگه یکی بهم بگه دوستت دارم
قلبم Error می زنه»
امسال فهمیدم که
آدم سیاست نیستم اما درگیر شدم چون میخواهم برای اولین بار کاری را به سامان
برسانم حتی به قیمت تمام شدن خودم.
به ترانه دیگر
ایمان ندارمچون عاشق نیستم و وقتی
هم عاشق نباشم ترانه یعنی جفنگ بافی.
دیگر به کسی از
آرزوهام نخواهم گفت که گفتن همان و بر باد رفتن همان اما امسال آرزو دارم که
حتما در کنار خانوادهام باشم برای همین به تقویت زبان انگلیسیم پرداختم.
ایمان دارم که روز
به روز تنهاتر از قبل میشوم طوری که حتی مادرم را نیز دیر میشناسم و حرفهایش
برایم مفهوم ندارد و باید یکی برایم ترجمهاش کند.
87 هم مثل 83 مثل 79 مثل 75 و مثل تمامی کبیسههای
دیگر از من کسی را گرفتند. 75 عمو نعمتم رو گرفت، 79 دانشگاه و عزیزی را که
بعدترها دیر فهمیدم که باید میفهمیدمش رو ، 83 خودم و احساسم رو ازم گرفت،
امسال هم فرصت دوباره عاشق شدن رو ازم گرفت(در این چهار سال چهار نفر را با
چهار احساس متفاوت را از دست دادم)
امسال در کل برایم
سال بدی بود که نه از کار شانس آوردم که نه از زندگی که در همه حال یک بازنده
تمام عیار بودم و مهم تر از همه، همه را دادم و تنهایی را در آغوش گرفتم و
انگار تا 91 یعنی 30 باید اینرا هم که مانده ازم بگیرد و از الان میدانم
کبیسه دیگر ازم چه میخواهد.
هنوز 13 عدد شانس
من است با همه بدبیاری دوستش دارم حداقل 87 این یکی را هنوز نتوانسته ازم
بگیرد.
این روزها خودم را درگیر کردم تا سال نو رو تبریک نگویم اما با همه عذابی که
از این لحظههای تلخ دارم باز به همه دوستان آغاز سال 1388 خورشیدی تبریک میگویم
و امیدوارم که همیشه آبی و سرفراز باشید.
اکبر جان سلام
سال ن و را به شما و خانوداه محترم تبریک عرض
می کنم.
موفق باشی.
مهرداد جان سلام
من هم عید رو به شما تبریک میگم.
امیدوارم که سالی سراسر عشق و سرفرازی داشته باشی.
در لحظه ی تحویل و دگر گشتن سال
با سبزه و تنگ ماهی و آب زلال
بر بوی گلی که بشکفد از تو مرا
مانند نسیم می پرم ،بی پرو بال
نوروز پیروز
مسعودجان سلام
به نوبه خودم آغاز سال نو رو به شما تبریک میگم.
امیدوارم که سالی سراسر عشق و سرفرازی داشته باشی.
بللللله !!!!!!! شما؟؟؟؟؟
درباره سالی که گذشت خیلی قشنگ نوشتی در سال های گذشته احساساتی شبیه به شما داشتم