زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آرام

این روزها درگیر شدم بدرقم هم درگیر شدم،  این روزها به چهار پنج ساعت خوابیدن بدجوری عادت کردم. اما در گیر و دار این دلمشغولی ها، یک موسیقی زیبا و دلنشین آرامشم را بهم برگرداند. بخصوص که این روزها با بعضی از حقایق دور و برم هنوز نتوانستم کنار بیایم و درگیر حرفهایی شدم که برایم خوشایند نبود. این روزها «آرامین» گوش میدهم موسیقی که آهنگساز آن خانم سارا نجفی هنرمند جوان و پرآتیه کشورمان است، آلبومی به غایت زیبا و دلنشین که شنیدن را به اکثر دوستان توصیه می‌کنم.

خیلی وقت بود که از ترانه دور بودم از دو هفته پیش که این «آرامین» را گوش میدهم یک چیزهایی را زیر لب زمزمه می‌کردم تا اینکه امروز در حالی صبح زیر باران داشتم سرکارم میرفتم ده دقیقه‌ای کنار کشیدم و نصف این ترانه را نوشتم و آخر شب هم یک چیزهایی به آن اضافه کردم هنوز معتقدم که کامل نیست جنس ترانه با کارهای قبلیم فرق دارد در یک وزن و قالب دیگری است اما بدجوری با آن حال می‌کنم ترانه‌ای از دل کسی که عشق را خیلی ساده از دست نداده، خیلی وقته که عاشق شدن از یادم رفته، بی تفاوتی غالب روحم شده و نسبت به افراد دور و برم خیلی بی احساس شدم. با شنیدن «آرامین» حال غریبی پیدا کردم اما حیف که کسی نیست تا در این لحظه‌ها شریکم باشد شاید خدا هم دوست دارد که این لذت و تنهایی فقط مال خودم باشد و چقدر از این خواستش خرسندم:

 

آرام

 

تو هجرت ترانه‌هایم

امید آخرینم بودی

وقتی که شب به رویا رسید

خوابم را با نسیم سرودی

 

کی بهتر از تو، آرامم شد؟

تو سکوتم دریایی تر شد

کی عاشقتر از من، صبور شد؟

تو تنهائی، رویائی تر شد

 

خواب شب از تو ترانه شد

برای من  دردانه شد

برای مرهم زخمهای دل من

ترانه ‌ای غریبانه شد

 

در وسعت بی انتهای شب

ستاره را در من خواب کردی

چشمهای بی صبور مرا

به نگاهت بی تاب کردی

 

آبی ترین آرامشم را

در ساز تو جستجوگرم

فرصت بده تا دوباره باز

شکایت به زخمه ببرم

 

.

.

.

.

این ترانه ادامه خواهد داشت (اگر دوباره حس آرامین را داشته باشم)

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مسعود 24 اسفند 1387 ساعت 23:51 http://talvaneh.blogsky.com/

سلام
مهندس موسوی اولین سخنرانی اش را در حسینیه نازی آباد برگزار کرد.
مهندس یک انقلابی تمام عیاز است.
او صادق است و به قول عبدی بامرام!
اما تنها چنین خصیصه هایی برای ریاست جمهوری کافی است؟
گفتمان مهندس و فضای ذهنی اش آن گونه مه در این سخنان هویداشت هم چنان در دهه ی۶۰ می گردد... آیا این گفتمان هنور در دهه ی هشتاد کارایی دارد؟
او یک اصل است و شاید هم به قول بابک داد یک نسخه ی اصل از آن چه احمدی نژاد می خواهد!

عکاس 25 اسفند 1387 ساعت 00:53 http://akass9431.persianblog.ir/

سلام اکبر جان
مواظب خودت باش
یه وقت از دست نری ها
بابا تا برسی بسن من اونقدر مسایلو متوجه میشی امیدوارم نامید نشی
سخته ولی اگر بخای میتونی وبعد سبک وسنگینشون کنی در این بین هم اگر بخای میتونی درست ببینی ودرست هم قضاوت کنی
منم یه وقتی مثل شما بیخودی کاسه داغتر از آش میشدم ولی بلاخره فهمیدم زمانی باید ظرف داغتر از آش بود که مستقیما در تماس با آتیش باشی
حسش کنی و واسطه داغی آش درون خودت باشی
وگرنه داغتر از آش بودن امر محالیست
تو لفافه میگم اما واضحتر از این نمیشد
مقاوم باش واز فهمیدن نترس دانستن و بهم ریختن
نشانه ضعف است
اما اگر بدانی و دم نزنی مصداق شعر
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردندو دهانش دوختند شامل حالت خواهد شد
مواظب خودت باش
یا حق

هوشنگ شیخو 26 اسفند 1387 ساعت 00:23

سلام آقای یار محمدی خوبید ان شا الله ؟امیدوارم همیشه موفق باشید درضمن وب لاگتون هم خوبه یا می تونم بگم تو این شرایط عالیه .

آخرین اصولگرا 26 اسفند 1387 ساعت 09:05 http://rnf.blogfa.com

سلام اکبر آقا ... شعر و عشق و سیاست و موسیقی ... تو که ماشاء الله همه چی داری ... امیدوارم که آرامش تنهایی ات را با خدا حفظ کنی .... سالها و روزهای خوشی برایت آرزو می کنم .... ایام به کام باد ....

کمال 27 اسفند 1387 ساعت 08:20 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام
از شعرت خیلی لذت بردم
هم زمان با خوندنش آهنگ زیبایی از بن جاوی تو سیستمم داشت پخش می شد که حس کردم حستو درک کردم
الآن بارون هم که داره می زنه
حتما خبر داری که خاتمی انصراف داده
همه چیز زود اتفاق افتاد
بلا شک اکثر طرفدارهای خاتمی به میرحسین رای می دن
البته من نیاز به تحقیقات گسترده ای دارم
پیگیر کلمه و دیگر سایت های احتمالی هستم
امیدوارم به زودی آرامشت رو با فردی که می تونی باهاش تقسیمش کنی تقسیم کنی
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد