ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
2 آذر 1312
75 سال پیش
مکان مزینان
عشق به وقت کویر
آذر
من تو رو کجا دیـــدم ای مسافر کویر
تو بودی رهایم کردی از این شب دلگیر
ای آذرخش عاشق اومدی از آسمون
شبای دلتنگیمو کــردی ستاره بارون
این تو هستی و حضور دلتنگیای من
تو بیا و بغض تــرانههامو هم بشکن
مهتاب کویر تویی، ای مسافر عاشق
پر پروازمی تو طلـوع صبح صادق
شـــب زدهای رها از دامن ننگ وظلمت
رهام کردی از تاریکی بی مزد و بی منت
باز یـاد تو ، ترانه ساز دلتنگیامه
عشقـت تنها بهونهی دلدادگیامه
در بــــاور تو رنـــگ رهــایی و آزادی
خاکستر تاریکی رو بــــه دست باد دادی
دلت مث شــمع می سوزه و پروانه ساخته
شعله هاش آتیش به جون دیو شب انداخته
پـــرواز تو بــــــرای مـا باوری نداره
بازم طنین صـدات نغمـــه ســـاز بهاره
سال 1383 جزو اولین ترانههایم بود که اینگونه بر لبم جاری شد. این ترانه سر کلاس معارف آقای جباری متولد شد. خب چیکار کنم که دستم نبود بیشتر ترانه نوشتنهایم در سر کلاسها بود.
من روز تولد اشخاص رو بیشتر دوست دارم. چون معتقدم اگر تولد نبود چنین شخصی هم نبود باید روز تولدشان را گرامی داشت نه اینکه مرگشان را به یاد داشته باشیم، برای اینکه این افراد همیشه زنده هستند و مرگشان معنایی ندارد.
راستی مگر آذر ما زنده نیست؟ مگر بعد از این همه سال باز هم کویر و هبوط و گفتگوهای تنهایی و فاطمه فاطمه است و حج و حسین وارث آدم و علی تنهاست و نیایش پر فروش نیستند؟
دکتر جان، شمع سوزان و فروزان ابدی، آذر بت شکن، تولد 75 سالگیت مبارک. ان شا الله هزار ساله شوی.