زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آره، مجرم من بودم

نه رد می شی نه می مونی
تبت بدجور واگیره
منو با دست کی کُشتی
که پای هردومون گیره 


منو کُشتی و آزادی
نه زندونی نه تبعیدی
میون ما دو تا مجرم
به کی حبس ابد می دی
 

 

امیدی نیست پیدا شیم
من این دستا رو می بوسم
بذار همدست هم باشیم 


یه عمره زیر این سقفیم
تو رو با من همه دیدن
بری هر جای این دنیا
بهت شک می کنن بی من
 

تو تا وقتی که اینجایی
به رفتن اعتقادی نیست
خودت باید ازم رد شی
به من هیچ اعتمادی نیست
 

عذاب با تو سر کردن
برای من یه تسکینه
تو چی می فهمی از من که
عذابم با تو شیرینه 

داری گم می کنی راهو