ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمیدونم واسه امشب چی باید می نوشتم. دلم پر بود همین شعر فکر میکنم کافیه. حرف دیگهای ندارم.
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته
چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
دلا باید که هردم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را
هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید
ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها
بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان
نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار
خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر
قدم بنهاد و آندم یا علی گفت
بسی سرعت به بالا رفت اکنون
یقینا سرور ما یا علی گفت
سلام دوست بزرگوارم
عذرخواهی می کنم که اینقدر دیر خدمت رسیدم...
انشالله که حمل بر بی احترامی نکنید..
و درین روزهای خداگونه...
ما را هم به گوشه چشمی....
آنگاه که اشک ره دیدگانت گرفت.....
از نظر دور نداری......
امید که درین ایام الله
سایه الهی با سایه وجودیتان عجین شده...
و به ادراک بارش رحمت الهی رمضان نائل آیید..
فقط خدمت رسیدم جهت التماس دعا...
خیلی محتاج دعای خوبان خدا هستم.....خیلی
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند..
شود آیا که گوشه چشمی بما کنند..
این روزها...
احساس می کنم...
که بدجوری دلم به بند کشیده شده...
اونقدر که.....
نفس کشیدن در هوای سحرگاهی رمضان..
برایم بسیار سخت و دشوار شده...
خدایا به حق خوبان درگاهت...
بند دلم را آزاد کن....
سلام.
من هم امشب خیلی دلم گرفته. این شعر را سالها قبل شنیده بودم و یک لحظه به ذهنم رسید که در اینترنت جستجوش کنم تا متن کاملش رو ببینم.
و در میان تمام لینکهای پیشنهادی وبلاگ شما توجهم رو جلب کرد.
با اینکه فقط یک سطر ساده نوشتید ولی سخنی که از دل برآید بر دل نشیند!
من هم این دو بیتی را که نمی دانم شاعرش کیست به شما تقدیم می کنم:
«سر کوه بلند فریاد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدا یا شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان»
مولی علی یارتان!