زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

آقای زمان شما متهمید!!! (به بهانه کنسرت کریس دی برگ)

خیلی از دوستان شاید منو به طرفداری متعصبانه از آقای زمان متهم خواهند کرد اما این چیزی که امروز برای نوشتن انتخاب کردم فقط حرفهایی هست که بعضا نمی‌شد راحت گفت و فقط این صحبتها مربوط به دید من می‌شود والا میتونستم در وبلاگ قصه گوی شب و یا به عنوان یه کامنت در وبلاگ شخصی آقای زمان نیز قرار دهم اما به دلیل اینکه تماما مسئولیت این نوشته بر عهده خودم هست و دوست دارم که در اینجا به سمع دوستان برسانم.

این تیتر که «آقای زمان شما متهمید» بی جهت نیست، بلکه بهانه کوچیکی تا به یه زبونی خاص بگویم که چه شده است شاید خیلی از دوستان بفهمند که چرا با آقای زمان چنین رفتاری می شود.

 

آقای زمان شما متهمید!!!

 

 

 

شما به چه عنوان به جناب آقای کریس دی برگ نامه می‌نویسید و باعث دلسردی ایشان از اجرای برنامه‌هایشان می‌شوید. دولت فخیمه مهرورز و مهرپرور و عدالت گستر در رسانه و جراید خودش را تام و جری میدهد که ملت ایران انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست و این دولت با وجود دوستانی نظیر روسیه و هندوستان که تحریمهای ایران را به رسمیت شناخته تحریمهای استکبار جهانی و ایادی آن را به هیچ نگاشته و آنها را به کیک زرد دایورت نموده است و آن وقت شما با این عمل ننگین و خائنانه‌تان که سعی در سیاه نمایی و بد جلوه دادن جامعه ایرانی را دارید؟ شما چگونه انتظار دارید که با این درشت گویی هایی که در مورد دولت و سیاستهای آن انجام دادید باز هم مجوز کنسرت بدهیم؟ شما خجالت نمیکشید و از این آگاه نیستید که «حفظ نظام از اوجب واجبات هست» ولو حتی با کنسرت دادن جناب کریس دی برگ که سهله ما قربان سرکار خانم شکیرا و جنیفر لوپز نیز میشویم تا با کنسرتهایشان موجبات استحکام پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی شوند و جوانان این کشور از روحانیت همیشه حاضر در صحنه رویگردان نشوند.

آقای حسین زمان شما متهمید که دارید تشویش اذهان عمومی می نمائید مگر شما با این همه تحصیلات دانشگاهی هنوز خبر ندارید که ساز از هر مواد مخدر و مشروبات الکی خطرناکتر هست و باید جلوی آن را گرفت اینکه جوان برود ساز یاد بگیرد و بیاید مثل آن دوران منحوس پهلوی اعتراض کند و اعتراضش را هنرش به گوش این و آن برساند، فکر میکنید کار درستی هست؟ ما خودمان اینکاره‌ایم ما که میدانیم خیل عظیمی از ترانه‌های اعتراضی آن زمان را که مرحوم فرهاد عنایت فرمودند و به گوش این جوانان رساندند در پیشبرد انقلاب آسمانی ما تاثیر گذار بود خب شما چگونه انتظار دارید که ما اجازه دهیم از اسلحه خودمان بر علیه خودمان استفاده کنند؟ در ضمن مگر ما نمیدانیم این جناب دکتر شریعتی فرد خوبی بودند ولی خب ایشان نیز باعث و بانی این انقلاب بودند خب چگونه اجازه دهیم با ترویج افکار ایشان توسط شما باز هم این ملت بخواهد شورش کنند و دودمان ما را بر باد دهند؟

شما خجالت نمیکشید؟ شما فکر کردید جناب م ر ش هستید که تلویزیون را تحریم کرده بودید خب ایشان یک خوبی هایی آن اوایل انجام داده بودند و تعدادی از عوامل آن رژیم فاسد را من جمله گلپایگانی،  ایرج، خوانساری و سرهنگ زاده و... را معرفی کرده بودند و ما خدمت اینها رسیده بودیم و حالا برای اینکه تابلو نشود گفتیم یه مدت زمانی که به مصلحت نظام هست ایشان صدا و سیمای عزیزمان را تحریم نمایند، حالا شما چرا کاسه داغتر از آش شدی؟ مگر بهتان نگفتیم مساله فلسطین از هر چیزی مهمتر می‌باشد و شما گوش نکردید خب انتظار داشتید هم صدایتان پخش میشد و هم راست راست می آمدید و می رفتید و در  مورد فلسطین عزیز سرودی نمی خواندید؟ واقعا که رو را برویم سنگ قزوین جلوی شما لنگ می اندازد.

اصلا چه کسی به شما گفته بود از آن عبدالله نوری (آبروی آخوندها را برده بود) طرفداری کنید مگر ما چه چیزمان از این خاتمی غرب زده کم بود که نتوانیم به آمریکا برویم تازه ما هاله‌ای نیز بر سرمان رویت شد که این جرج دبلیو بوش هم چشم دیدنش را نداشت حالا این مردک برداشته و تو آن روزنامه «خردادش» از مذاکره با آمریکا نوشته بود آن هم در سال 78 که اصلاح طلبان گور به گور شده بر سر مسند بودند خب ما هم ایشان را ادب کردیم و بعدا خودمان نیز مذاکره کردیم تا چشم این اصلاح طلبان در بیاد، شما چرا قلم برداشتی و در آن روزنامه «صبح امروز» سعید حجاریان ملعون (دیدی که آن را نیز سر جایش نشاندیم) برای عبدالله نوری نامه فدایت شوم نوشته‌ای؟

اصلا به شما چه که عید نوروز 79 جلوی بیمارستان میلاد برداشتی برنامه دعای توسل راه انداختی که چی بشود؟ این سعید حجاریان بی همه چیز دوباره زنده شود و از پائین فشار دهد و از بالا چانه بزند.

مگر شما نخود هر آش هستید که به حمایت از آن باقی و گنجی مرتد و مهدور الدم پرداختید مگر شما نمیدانید آن دو تا ملعون باعث شدند که شبها خواب خوش به چشمان شاه کلید عزیز و عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری پوش و برادر حسین و حسن نیاید. این ها را ما زندانی کردیم آنوقت شما می‌آئید در آن اورکات (خوب کردیم که فیلترش کردیم) از این اکبر گاف حمایت میکنی و در سایتهایی مثل روز آنلاین و امروز که با دلارهای آمریکایی راه انداخته اند بیانیه میدهی. میائی و در آن جشن کذایی شب یلدا (این شب یلدا هم از میراث دوران شاهنشاهی هست و باید هر چه سریعتر دکانش را جمع کنیم باید نیمه شعبان شب یلدا شود و شله زرد خورده شود و دعای فرج بخوانند نه اینکه چله زمستان ملت از کجا هندوانه پیدا کند و بخورد و تازه باید فال حافظ بگیرند) از باقی حرف می‌زنی.

شما اگر همین الان هم که نفس می کشید از سر سلامتی نظام مقدس ماست و الا با این جرمهایی که مرتکب شدید انتظار دارید که اجازه دهیم شما بیائید و کنسرت دهید و جوانان این مملکت گل و بلبل را منحرف کنید؟ شما خجالت نمیکشید؟ چگونه رویتان میشود که به روی مسئولین نظام نگاه کنید؟

برداشته‌ای برای جناب آقای کریس دی برگ نامه سیاه نمائی نوشتی که چی بشود؟

حالا هم در آن وبلاگت هر از گاهی بهانه جویی میکنی و پایه های نظام را تضعیف میکنی، نه جانم ما دیگر اجازه نمیدهیم شما اینگونه ادامه دهید از لج شما هم که شما متالیکا را هم می آوریم و کنسرت میگذاریم.

ببینم چه کسی به شما گفته بود از آن محمد خاتمی حمایت کنی وقتی که همه هنرمندان و خوانندگان صدا و سیما از حمایت از ایشان بر حذر شده بودند و حتی پایشان می افتاد بهش فحش و ناسزا هم میگفتند شما بی خود کردی که یک کاست را به آن آدم و عامل استکبار تقدیم کردی.

شما متهم هستید که چرا اهل دود و بافور نیستی؟ آخر کدام خواننده را دیدی که صدایش بدون مشروب باز شود و بخواند؟ آنوقت جنابعالی نه سیگار می کشی و نه حتی لب به ماالشعیر اسلامی هم نمی زنی چگونه انتظار داری که جزو هنرمندها حساب کنیم؟ جنابعالی خجالت نمیکشی وقتی همکارانت زنشان را طلاق میدهند و زن خوشگلتر و جوانتر می گیرند اما تو هنوز همان گونه ماندی. وقتی بسیاری از همکارانت از دوست دخترشان ترانه می گیرند چه کسی به جنابعالی گفته بود که بروی از آن هوشنگ ابتهاج که از این مملکت فراری شده شعر بخوانی و یا به شما چه کسی گفته بود که غزلی را که این قیصر امین‌پور برای آن محسن مخلباف فاسد گفته بود را بخوانی و وقتی دوستان می گویند «واسه نونه واسه نونه» شما بیجا کردید که میگویید «این ترانه بوی نان نمیدهد».

آقای زمان شما محکوم هستید که کنسرت ندهید و تا زمانی که توبه ننموده‌اید و مثل بچه آدم سرتان را پائین بندازید و فقط به خواندن ترانه‌هایتان مشغول نشوید آش همین هست و کاسه همین.

   

 

 

خب دوستان  این دادخواست طنز من بود که باید دادگاه عمومی و وجدان آگاه ملت در مورد هنرمند عزیزمان آقای زمان قضاوت کنه.

همیشه آبی و سرفراز باشید/ یا علی 

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 14 خرداد 1387 ساعت 01:09

نمیدونم چه حکمتی خدا داره که هر چی آدم هتاکه دست به قلمش خوب و خوب میتونه منظورش رو به طرف تفهیم کنه. و تو هم جزو این دسته هتاک هستی که در شب سالگرد ارتحال امام (ره) به مسخره کردن ارکان نظام پرداختی.
آقای زمان نباید خجالت بکشن بلکه تو باید خجالت بکشی که شان یه هنرمند را اینگونه پائین آوردی.
امیدوارم در این شب عزیز و به برکت ایام فاطمیه خدا به جنابعالی و تمامی مریضان شفای عاجل عنایت فرمایند.

من کجا به کی هتاکی کردم؟ خوبه تو موضوع نگاه کنید نوشتم طنز.
انتظار دارید تو طنز واسه تون روضه امام حسین بخونم. خب امشب مگه چه اتفاقی افتاده؟ نوزده سال پیش یکی از بنده های خدا به رحمت خدا رفته. خب من باید تا ابد عزادار این باشم؟
بابا جمع کنید بند و بساطتون رو این وضع مملکتون هست هر روز یه چیزی تو بورس گرون شدن هست. این همون پول نفتی بود که هم اون اوایل انقلاب قولش رو داده بودند و هم سه سال پیش خب کو این پول نفت؟
من فقط برنامه های فرهنگی این نظام رو نقد کردم و مظلومیت یه هنرمند متعهد رو به زبان طنز گفتم که میدونم تاثیرش از هزاران مقاله جدی بیشتره.
بهرحال از اینکه در حق بنده دعا کردید ممنونم و امیدوارم که در این راه منو همراهی کنید.

سلام اکبر جان
دستت درد نکنه معنادار افشاگرانه و با صراحت نوشتی.
موفق باشی.

اکبر جان این عکس اقای زمان جدیده؟ مال چند وقت قبله؟
تو وبلاگ قصه گوی شب هم قرار میدی؟
موفق باشی.

بله تازه هست و قراره بزودی در قصه گوی شب بذارم.
تفریبا مال اواسط اردیبهشت هست.

شیوا 16 خرداد 1387 ساعت 19:15

امام هالیدی :

مردم ایران سالهاست که مبارزات آزادی خواهانه و مسالمت آمیزی رو در پیش گرفتن و شاید بشه گفت در تاریخ ایران زمین رمز پایداریشون همین بوده . صبر و استفاده از فرصت ها و زیرک بودن . زبونی که بکار میبرن شاید مسخره یا طنز باشه اما یک اعتراض مسالمت آمیزه ! عباراتی مثل حسین پارتی , امام هالیدی و ... که مردم در میارن و باهاش خوشن و میخندن , شاید از نظر کسانیکه ایران و ایرانیان رو نمیشناسن احمقانه باشه ولی وقتی به عمق لغات وارد میشی میفهمی چقدر معانی بزرگ داره !

سال 1368 وقتی خمینی مرد و جهانی رو از افکار پلید و شیطانی خودش رهانید , کسی فکر نمیکرد چنین سرنوشتی برای یادمان ها و بازماندگانش رقم بخوره و این چنین مطرود دولت و مردم بشن و از اون جالبتر کسی تصور نمیکرد مردم روزی مرگش رو جشن بگیرن و برای فرا رسیدن سالمرگش کلی برنامه ریزی کنن و خوشحال باشن و در کنار همه اینها مسخره ش هم بکنن و ازش جوک در بیارن !
" لیکن اینطور نباشد که ما ارتحال کنیم , شما عشق و حال ! پنج روز تعطیل بشوید بروید شمال کیف و حال ! امام خیمینی دامن اضافة تو .

بهر حال این درس عبرت تاریخ هست کهمتاسفانه هیچ کدام از خودکامگان و دیکتاتورها حاضر به پذیرشش نیستند.
من به عنوان یه عالم اسلامی به آیت الله خمینی احترام قائلم اما به عنوان یه رهبر به هیچ عنوان.
بهر دلیل نمیشه جنایات اوایل انقلاب و خرداد ۶۰ را توجیه کرد و به عنوان شور انقلابی نام برد. از اعدام افسران و سران ارتش در پشت بام مدرسه رفاه نمیشه به راحتی گذشت.
با کمی تغییر و سانسور که حاوی مطالب توهین آمیزی بود این کامنت رو منتشر کردم.
در کلیت زیاد با سانسور موافق نیستم اما از اونجایی که من با هویت واقعیم مطلب می نویسم باید رعایت کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد