زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

به همه گفتیم زدیم شما هم بگید زده

خیلیا منو به این محکوم میکنند که آدم نوستالژیکی هستم و به عتیقه جات علاقه دارم واقعا هم همین طوره فیلم قیصر رو فوق العاده دوس و این تیکه رو با بازی بهمن مفید به نظرم جزو سکانسهای تکرار نشده تاریخ سینمای ایران هستش. واسه اینکه بقیه دوستان هم گوشی دستشون بیاد متنش رو هم اینجا میارم:

من بودم حاجی نصرت رضا فرصت علی پونصد آرو اینا خیلی بودیم کریم آقا مونم بوووود گفتیم بریم دربند دوا خوری تو نمیری به موت قسم اصلا تو نخش نبودم آره نه گاز دنده دم در هتل کاپلو ی دربند اومدیم پایین یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین اولی رو خوردیم به سلامتی جمع لول لول شدیم دومی رو خوردیم به سلامتی رفقا پاتیل پاتیل شدیم سومی رو اومدیم بریم بالا آشیخ علی نامرد ساقی شد گفت برین بالا به سلامتی مهدی تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم این جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامن دار اومد بیرون رفتم اومدم بیرون دیدم یه هیکل منزونه وایساته قایم زد زیر گوشم گفتم هتتت دومی رو قایم تر زد چشمو وا کردم دیدم مریض خونم حالا به همه گفتیم زدیم شما هم بگید زده خوبیت نداره واردی که !!!!!!