ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از همه دوستانی که واسه نوشته قبلیم کامنت گذاشته بودند و تائید نکردم معذرت میخوام. سوگند همیشه بهم میگه وقتی عصبانی هستی چیزی تو وبلاگ ننویس و پریروز واقعا عصبانی بودم و نباید اون طوری حرف می زدم.
تصمیم گرفتم ظاهر وبلاگ رو عوض کنم حس میکنم برای خواننده ها و بیننده ها خسته کننده شده بود به همین خاطر اینبار از یه ترکیب رنگ و تصویری جدید استفاده کردم. سعی کردم به آبی همچنان وفادار بمونم چون هم خودم و هم سوگند آبی هستیم و اینو خیلی دوس داریم.
دوس داشتم امروز بیشتر از سوگند می گفتم کسی که تو این مدت خیلی هوامو داشته و متاسفانه من زیاد محبتهای اونو ندیدم و بعضی وقتها هم با خل بازیا اونو از دست خودم رنجوندم سوگند بهم یاد داد که با اولین شکست نباید زمین بخورم بلکه باید وایسم و ادامه بدم کمکم کرد تا شاعرتر از قبل بشم.
از این به بعد سعی میکنم بیشتر قدر سوگند عزیزم رو بدونم.
تو قضیه فوت مادربزرگم سوگند به هر طریق ممکنی که می تونست بهم دسترسی داشته باشه و بتونه باهام ارتباط برقرار کنه سعی در تسلی من داشت در حالی که دوستانی که چهار پنج سال تو دانشگاه باهم بودیم و همشهری و رفیق هم بودیم حتی دریغ از یه تسلیت (از بس که ازم بی خبر بودند و احوالم رو می پرسیدند).
شاید تقدیر یا سرنوشت باعث بشه که نتونم کنار سوگند باشم اما میدونم که همیشه یکی هست که دلواپس من هست و چقدر از این بابت خوشبختم.
امروز به دلیل اینکه داشت بارون میومد زیر باران زیاد قدم زدم و متاسفانه الان به شدت سرم درد میکنه و فکر میکنم که بدجوری سرما خوردم اما باران رو همیشه دوست دارم و سوگند میدونه که چرا باران برای من خاطره انگیز هست به حساب شاعری و احساساتی بودنم نزارید ولی به نظرم باران بهترین غسل هست و بهترین وقت برای رسیدن به خدا هست واسه اینکه قطرات باران فقط پاکی و خداوندگاری هست که بر سرت میباره و از این بابت احساس نیکویی دارم.
بهرحال امیدوارم که عصبانیت بی مورد مرا ببخشائید سعی میکنم که تکرار نشه و بیشتر از اینا خودم رو کنترل کنم. من به ندرت عصبانی میشم اما انگار این اخلاق اردیبهشتی هاست که عصبانیتشون وحشتناک هست، البته خیلی هم صبور و شکیبا هستند.
امیدوارم که در پناه حق عاشق و آبی و سرفراز باشید/ یا علی
اکبر جان لطفا لینک مربوط به حمید قنبری را از روی وبلاگت بر ندار تا به سایت بی بی سی که فیلتر شده دسترسی داشته باشیم
سلام
جالب شده ... منم خوشم اومد از تغییراتی که تو وب دادی ... یه چیزی میخواستم بگم منم از نگاه آدما خوشم میاد خیلی زیاد... فقط نمیدونم برای اولین بار تو نگاهتو چی دیدم که انتخاب کردم ۴ ماه با تو همکار بشم!!!... میدونی که انتخاب خود خودم بود...
باران بارید خوب هم بارید آخییییییییییییییییییش
پست زادگاه ات جمال آباد رو نمیدونم چرا برداشتی اما بدون یه مطلب یه روزی مینویسم ...
حکایت گم شدن من سید سادات تو کوه و دشت های اطراف جمال آباد و رابطه اش با گفتگوی تمدنها !!!
سلام
اکبر جان خوبی شرمنده که نتوانستم از شماها خداحافظی کنم فقط این را میتوانم بگم که جای همهتان خالی بندر عباس خیلی خیلی گرم بود و ... ای کاش اونجا بودید تا ... .
طرح وب را خوب تغییر دادی چه خبرای شده ؟
شرمندهام از روزی که آمدم گرفتار مراسم کفن و دفن شدم و وقت نکردم که به شما دوستان عزیز زنگ بزنم.
سلام برسان یادت نره ....
حالا داری برای من نقشه میکشی نامرد اگر دستم بهت برسه میدونم چهکار کنم ... .
موفق باشید بای بای
« ...بعدش هم بعضی از دوستان از کامنتهای من تو وبلاگت ناراحت میشن و از اونجایی که منم مریضم که از کارایی که دیگران خوششون نمیاد انجام بدم..»
اگر دوستت هستند مطمئن باش صلاح شمارو میخوان و انتقاد میکنن.وگرنه میتونی همچنان جوابهای بی ادبانه به کامنت ها بدی(برای یه نفر نوشته بودی:به تو چه !) و هر چیز خصوصی و بی ربطی رو بنویسی و یه معرفی نامه سراسر منفی تو وبلاگت بذاری .
جناب اکبر خان یار محمدی فوق العاده مغرور و یه دنده و لجباز و بی اندازه رک و صریح و حاضر جواب !.بزرگ شو.وگرنه روزگار به بدترین شکل بزرگت میکنه.اگه بازم لجباز هستی خب هر کاری دوست داری بکن مثلا برو جمال آباد با ماشین عکس بنداز و بذار توی نت!.
خداحافظ مریض!
تصمیم داشتم چنین کامنتهایی را پابلیش نکنم اما خوب تصمیم دارم کمی( فقط کمی) بزرگ بشم. به همین خاطر هم دوس ندارم از دست کسی عصبانی بشم.
چشم سعی میکنم از این به بعد مودبانه حاضرجوابی کنم!!!!
خب دیگه بزرگ میشیم مشکلی نیست.
شما خودتون رو ناراحت نکنید. این مشکلم هم حل میشه.
اینجا خوشگل شده ها!
عزیزم چشات خوشگل می بینن.
از حسن برخورد حضرتعالی کمال تشکر را دارم.اگر در کامنت قبلی تند روی کردم معذرت میخواهم.ضمنا خوونه رو لوکس کردین و عکس رو خوش تیپ. به نظرت یه لبخند تو عکس کم نیست؟
سلام ...
قبل از هر چیزی تغییرات وبلاگتون رو تبریک میگم . خیلی زیبا شده .
ادوم اینکه اینطوری و به راحتی احساسات خودتون رو ابراز می کنید و اینجا به نگارش در میارید و نقطه ضعفهای خودتون رو بهش پی می برید حسن خوبیه .
و اینکه تو اون شرایط وبلاگتون رو به روز می کنید خیلی خوبه . شما حتی تو شاریط سخت هم از شعر و شاعری فاصله نمی گیرید جای خرسندی است .
شاد باشید و ایام به کام .......