زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

حکایت یه عکس

امروز داشتم کامیپیوترم رو پاکسازی می کردم که چشمم به این عکس خورد سه سال پیش تو تابستان 83 این عکس رو جواد منتظری در ساحل دریاچه ارومیه گرفت که به ترتیب از سمت راست عبارتند از  پیمان هوشمندزاده (متاسفانه هیچ خبری ازش ندارم)، یه ناشناس، گل محمد خداوردیزاده (خدائیش آدم با حال و جالبی بود و من خیلی باهاش حال می کردم و بازم اینکه اینروزا ازش خبری ندارم)، توکا نیستانی( وای چی بگم که خیلی دلم براش تنگ شده خوبه که الان وبلاگ می نویسه و هر از گاهی یه تماس تلفنی باهاش دارم)، آروین( اوایل زیاد باهم در ارتباط بودیم الان نمیدونم کجاست)‌، امیر مهدی ژوله (دو سال پیش آخرین بار دیدمش اما از وقتی که نویسنده مهران مدیری شده دیگه خیلی بی وفا شده و کم پیداست)، سیما حق شناس ( همسر بزرگهمر حسین پور)، بزرگمهر حسین پور( باهاش هنوز در ارتباطم و هر از گاهی یه تماسی بینمون هستش البته تا چند وقت پیش وبلاگ هم می نوشت اما به دلیل مشغله کاری وبلاگش رو پاک کرد)،‌ آخری هم خودم هستم.

این حالات رو به پیشنهاد جواد منتظری (که الان در همشهری جوان عکاسی میکنه) گرفتیم. اونجایی که عکس گرفتیم شهرک ساحلی چی چست ارومیه هستش که محل برگزاری جشنواره ایران ما بود و اونجا اولش برام بد شروع شد و با دوستی با این عزیزان به خوشی تموم شد.

 

خیلی با حالید!!!!!!