ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
«مردم یکی از زیباترین چیزهایی را که در این عالم هست نمی شناسند، می شناسند اما زیبائی اش رو در نمی یابند، این هم همچون هزاران زیبایی دیگری است که هست و ناشناس مانده است. ...
یکی از زیباترین چیزهای این عالم که نه تنها زیبایی آن را تشخیص نمی دهند بلکه آن را یک بلا، مرگ، خطر، شومی، مصیبت تلقی می کنند و یکی از مایه زاینده «نصیحتهای مشفقانه» است «سرعت» است....
تمام هستی تبدیل شده بود به نوسان میان دو شماره، دو تا عددkm 130 – 140 ، راست گفته است فیثاقورث حکیم که دنیا را از «عدد» ساخته اند، من آن را حس کردم ...»
دکتر علی شریعتی
خب تعجب کردید که چرا از دکتر چنین نقل قولی رو آوردم واسه اینکه منم عاشق سرعت هسم و دوسش دارم دیشب بعد از اینکه از یه ضیافت قلیان و باغ توت داشتیم برمی گشتیم و یه کم شوماخر بازی با بچه ها در آوردم از راه بازگشت به خونه گفتم حد نهایت این ماشین چقدره با اینکه بیشتر از 130 تا نمی رفت اما همین هم خیلی حال داد. نمی دونم چرا هیچ ترسی از این حد نهایت ندارم هر قدر میخوام کمتر رانندگی کنم تا شاید از سرم بیفته نمی تونم.
یه بار وسط همین عشق بازی بود که داشتم ترانه می گفتم و چقدر حال می داد یه بار تیکه هایی از اون ترانه رو اینجا آوردم و حالا می خوام کل اون ترانه رو بیارم ترانه ای که بی نهایت دوستش می دارم و واقعا جزو کارهایی هست که در حالت عادی از من بر نمیاد و نمی تونم چنین چیزی رو بیافرینم.
فرناز
چشمانت قبله گاهم شد
دستانت جا نمازم شد
تقدس گیسوانت
همه راز و نیازم شد
مرا هجرتی دوباره
از فرناز تا ترانه ناز
مرا میلادی تازه تر
از بت پرستی تا نماز
آرامش ساحل در تو
یا عصیان دریا در من
به کدامین سوی دارد
سر جنگ با این خسته تن
تورا چشم در انتظارم
ای پریزاد قصه ها
تو را در غزل می جویم
با حدیث مرغ تنها
آبی چشمان تو را
به یک دنیا نمی فروشم
گناه بوسه بر دستت
مانده همیشه بر دوشم
تو نگو که دوستت د ارم
جرمی که بخشش ندارد
تگرگی غیر از غریبی
بر سر من نمی بارد
«اکبر یارمحمدی»
حال و حوصله چرند شنیدن رو ندارم این ترانه برای یه دختری به اسم «فرناز» نیست بلکه یه بار گفتم که منظورم از فرناز همون معنی اصلی آن یعنی شاهزاده پر ناز و افاده است و «ترانه ناز» هم حد نهایت یه معشوق هستش یعنی الهام یه شعر و ترانه، سمبل نقاشی و یه مجمسه همون چیزی که خیلی وقتها هنر میاره چیزی که تو بین هنرمندان امروز کم هستش همون «آنی» هستش که تو شعر خیلیا رخ نمیده و همون چیزی هستش که شعر و ترانه رو به اوج میرسونه.
اینجا دارم زیاده روی می کنم حرفهایی رو می زنم که فقط تجربه شخصی خودم هستش به این و اون نمی تازم فقط با خودم هستم.
دفعه بعد قصد دارم یه حالگیری اساسی از دوران دانشگاه بکنم مطمئن باشید یه سال بعد هم همین دوران سربازی رو بد جوری حالشون رو می گیرم. من خودم دیکتاتورم و نافرمانبردار واسه همین تحمل فرمانپذیری و آقا بالاسر(تحت هیچ نام و عنوان و طریقی) رو ندارم و خیلی کم پیش میاد که یه چیزی راضی باشم همیشه ناراضیم و نق می زنم و غر غر میکنم. راستی کسی هستش که تحمل این موود غیر قابل تحمل رو داشته باشه من که خودم نمی تونم خودم رو تحمل کنم چه برسه به دیگران.
این دکلمه شهیار قنبری را بینهایت دوس دارم و واسه همین هست که تو وبلاگ گذاشتم و واقعا ارزشی بیش از این دارد که یک بار شنیده شود. واقعا طراوت خاصی درش هست و از این غرور لعنتی یاد گرفتم که به هر قیمتی تن به شنیدن «دوستت دارم» رو ندم و برای شنیدنش خودم را به آب و آتش نزنم و اگر کسی دوستم داشته اونقدر صادق بودم که رک و راست بهم گفته اما این ترانه رو برای این واسه شنیدن گذاشتم که گفتن «دوستت دارم عزیزم» شق القمر نیست و راحت میشه بر زبان جاریش کرد.
به امید اینکه همیشه عاشق و آبی و سرفراز باشید/ یا علی
سلام
شعرت خیلی زیبا بود..مخصوصا بعضی قسمتهاش......
اینروزها دوست دارم شده یه حرف ساده و معنی واقعیش رو از دست داده
دلت شاد
آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا!؟
همشهری عزیز و گرامی : تو نور چشم مانی ؛ بابا ما که از خدامونه همه ارومیه ایها را تو پیوند وبلاگمون داشته باشیم حتی اناث و قناص ها و تازه بدوران رسیده ها را! چه برسد به گلی مثل شما را!
ما لینکت کردیم/ مخلصیم /. نگفتید مال کجائید. بازم سر بزن و هرچه دل تنگت میخواد بگو
خواهشا اگه وب های ارومیه ایها رو می شناسی که ما تو پیوندمون نداریم اطلاع بدین تا بزنیم
چندان دلنشین نبود. کمی هم بفکر دل مردم باشید.
جناب خیلی برای دلم مردم نوشتیم که دیگه یادمون رفته که خودمون هم دل داریم. در ضمن من دیکتاتورم و به حرف این و اون نمی نویسم برای دل خودم می نویسم اگه خوشتون نمیاد خب نمیاد چیکار کنم؟؟؟
همینه که هست من خودم رو نمی تونم عوض کنم.
سلام
به روز می شی خبرم کن .
به نظرم زیاده روی نیست . خیلی خوبه که تجربه شخصی و می نویسی . خیلی خوبه اگه آدم بتونه حداقل یه جا فقط برای دل خودش بنویسه.
منم به روزم با مرثیه ای برای چشم های سیر !
اینقدر طولانی شده که می دونم هیچ کس دوام نمیاره بخونه ! افتضاح . هر چی هم سعی کردم کوتاهش کنم حتی یه کلمه ام نشد . گفتم هر چه بادا باد . می گذارم . فوقش فحشم می دن دیگه ! مهم نیست . چون دل خودم ففحشم نمیده .
سسسسسسسسسسسسس
لللللللللللللللللللللللللللللللللللل
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مممممممممممممممممممممم
--------
اکبر معلوم هست کجایی
من کنکور دارم تو چی ؟ (تو هم امتحانات ترم !)
:دی
قبلنا با مرام تر بودی
راستیییییییییییییییییی
میگم این اهنگ بک گراند رو خودت خوندی ؟ با صدای خودته؟
اگه هست که واقعا صدای مهشره..........
منتظرتم
قربانت
فعلا...
---------- یا حق ! -----------
نه بابا صدای من به این خوبی نیستش این صدای شهیار قنبری هستش با آهنگی از آندرانیک.
این حضرتی از دماغ فیل افتاده بدجوری کشته مرده مقامه! واسه همین اینا بودن که بیست میلیون ملت را فدای جامعه بدنی کردن تا خودشون رو بالا بکشن/
سلام اکبر عزیز
نظرات مربوط به پست بالا فعال نبود . شایدم من پیداش نکردم !!!!
الحق که راست گفتی عکسه محشره .
نون و کار و ازدواج !! به همین محکمی ! اصلا اکبر جان شما کلا جدی هستی ها !! از نحوه معرفی خودت تو وبلاگ هم میشه فهمید .
ممنون که لج کردی و همشو خوندی . در ضمن اگر بنا به دل سوزوندن باشه پس صبر کن ! وسط های تابستون یه پست درباره دهات برات می ذارم که این قدر دلت بسوزه که پاشی همون موقع بار و بنه رو جمع کنی یه دو هفته ای بری روستای پدربزرگ !
البته من مثل تو شانس بزرگ شدن تو همچین جایی رو نداشتم ولی تجربه حضور توی محیط بکر رو داشتم . زمانش کم هست ولی همه زیبایی هاشو چشیدم . تازه اونجا روستا هم نبود . از اون هم بکر تر . شاید بشه گفت یه ییلاق فامیلی . نمی دونم یا شبیه این .
در ضمن بالاخره وقت کردم برم سراغ لینک هام . با اجازه لینکتو گذاشتم .
راستی برای اینکه خیالت راحت بشه باید بهت بگم دلمو سوزوندی . حسابی هم سوزوندی . با چی ؟ با عکسه . آخه الان چه موقع نشون دادن این عکس بود . الان من خسته تر از همیشه ام . از همه چیز . محیط هایی که توش هستم خیلی وقته برام سنگین شده . آدم ها . حرف هاشون . نگاه هاشون . درون و نیاتشون که پشت لبخند پنهان می کنن ولی من مثل همیشه متاسفانه می فهمم . فعلا هم که تا آخرای تیر اسیر امتحاناتم و هیچ فکری نمی تونم به حال خودم بکنه . پس خیالت راحت . عکست دلمو سوزوند . دلم خواست برم . فرق نمی کنه کجا . یه جایی برم با یکی دو تا دوست خوب . یه جایی که آدم دیگه ای نباشه یا کاری به کارم نداشته باشه .
اینم کامنت طومار من . خودت بهم رو دادی . گفتی پستو خوندی دیدم تو که اونو خوندی این که چیزی نیست .
سلامت باشی و ببخشید از پر حرفی
سلام
آره من از شرقی ترین نقطه کشور هستم
نمی دونم چرا همه فکر میکنن من از تهران هستم...
به هر حال از هر جا که باشیم مهم اینه که همدلیم
دلت شاد
نمی دونم چه سخته مجبور به کاری باشی؟؟!!!
همه زندگی و لحظه لحظه ای که می گذرونم اجباره ! اگه یک لحظه اختیار دست خودم بود و اگه این قدر اسیر نبودم این قدر ژاهام به بند کشیده نشده بود یه لحظه ام این طور زندگی رو انتخاب نمی کردم . یه لحظه . می رفتم . می رفتم . از بین آدما می رفتم . تنهای تنها نه . ولی می رفتم . دلم لک زده واسه طبیعت بکر بدون آدم و نون اضافه . خوش به حالت . جدا حسرت خوردم به اینکه حداقل می تونی مطمئن باشی یه سال دیگه با هر چی شده می زنی به کوه و بیابون . خوش به حالت . ببین اکبر جان تو رو خدا تا این امتحانات من تموم نشده (منظورم تا ۱۷ تیر ماه )اصلا دیگه از این حرفا جلوم نگو . اصلا . جدی می گم من جنبه ندارم . حالی به حالی می شم اسم رفتن رو جلو میارن . اسم سفر . الان باید بشینم مثلا ژشت درس ! وقتش نیست . وقتی این حرفها رو می شنوم حالم یه چیزی می شه تو مایه های حالی به حالی شدن اکبر عبدی تو دلشدگان !! هر وقتم اومدی تهران ژیش بزرگمهر و توکا سلام محرمعلی خانم برسون . ما که فقط می تونیم بهشون سلام مجازی کنیم ! سلامت باشی
یا علی
سلام.
سرعت عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییه.
و یه چیز دیگه اینکه دیکتاتور بودن حرف نداره....
وبلاگت خیلی جالبه. اینهمه رو راست بودن.
بازم میام. وقت کردی سر بزن.
تا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی
تاکه رفتیم همه یار شدند
تاکه مردیم همه بیدارشدند، قدر آئینه
بدانید که هست نه درآن لحظه که افتاد و شکست
دلت شاد
دالی من اینجاما!
با درود
اکبر جان عکس هات خیلی زیبا بودن واقعا که یاد اون روزهای خوب جشنواره ایران ما به خیر. به خاطر نظرت هم ممنون. موفق باشی
رفیق چطوری؟ کلی دلم برات تنگ شده . تو همیشه به یاد ما هستی و کلی ممنون .. چی کارا می کنی ؟ از سربازی چه خبر؟