ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
این روزا شادم نمیدونم چرا شاید به این دلیل که دنیا بر وفق مرادم هست شاید به این خاطر که تعداد ترانه هام به عدد 100 رسیده هست یا شاید به این خاطر که راحت شدم و کمتر اعصابم رو خورد میکنم و به غیر از خودم به چیز دیگری فکر نمیکنم. یه دوست و آشنایی و یا به عبارتی یه فامیل بدجوری داره کمکم میکنه که تو کار ترانه موفق باشم داره واسه تعدادی از ترانه هام مجوز می گیره. خدا رو چه دیدین اگه کسی پیدا شد که صداش رو پسندیدم و با عقایدم جور باشه اینارو واگذار کنم و یا شاید خودم بخوام دست بکار بشم اما اینکار رو با ترانه های خودم نمیکنم دوس دارم اگه میخونم از اردلان و افشین سرفراز و ایرج جنتی عطایی و یا محمد صالح علا و یا شاهکار بینش پژوه بخونم و در کنار اینا از ترانه های خودم هم یه چیزی اضافه کنم.
تا اطلاع ثانوی قصد ندارم ترانه ای منتشر کنم بذار ببینم تکلیف اینا چی میشه. از اینکه بعد خوندن چند تا از ترانه هام که از اینجا کش رفته شده کمی به توصیه دوستان اهل فن باید مواظب باشم.
خیلی دوس دارم آخرین سروده ام رو اینجا بذارم ترانه ای که اینجور شروع میشه:
چشمانت قبله گاهم شد
دستانت جا نمازم شد
تقدس گیسوانت
همه راز و نیازم شد
مرا هجرتی دوباره
از فرناز تا ترانه ناز
مرا میلادی تازه تر
از بت پرستی تا نماز
آرامش ساحل در تو
یا عصیان دریا در من
به کدامین سوی دارد
سر جنگ با این خسته تن
اما نگهش داشتم تا سر موعد منتشرش کنم. با این ترانه یاد یه خاطره از سه سال پیش افتادم.
من تو یه نشریه دانشجویی کار میکردم و همین طوری شعر و طنز و به قول دوستان ملت رو به راه راست نصیحت !!!!! می کردم. یه بار ویرم گرفت و شیطنتم گل کرد و چهارتا ترانه به اسم چهار تا دختر نوشتم؛ فرناز، نرمک، شقایق و مهراوه. یه ولوله ای تو دانشگاه راه افتاد که بیا و ببین البته هیچ کدوم به معنای دختر استفاده نشده بودند؛ فرناز یعنی شاهزاده با ناز و ادا، شقایق همون گل معروف و زندونی، نرمکی عنی آهسته و مهراوه هم به معنی دختر آفتاب از اساطیر هند استفاده کردم اما از ساده لوحی خیلیا خیلی سو استفاده کردم و فهمیدم که لیاقت من بالاتر از این حرفاست و خیلی از رفقای مدعای روشنفکر خودم رو شناختم و دورشون خط کشیدم فهمیمدم که دخترای دانشگاهمون شعورشون در حد گوسفند هستش. همونایی که بعدا خودشون رو به هزار و سیصد و شصت و خورده ای سکه طلا فروختن اما من خودم رو به چیزی غیر از ترانه نفروختم و نخواهم فروخت.
از اون چهار تا ترانه فقط شقایق رو به دلایل سیاسی نگهش داشتم، مهراوه رو دوباره نوشتم و نرمک رو هیچگاه نگه نداشتم و نخواهم داشت و نمی نویسمش. اما فرناز رو دوباره نوشتم و باز پاک کردم چون یادآور خاطره یه دختر بدعنق و حسود و دو بهم زن بود اما از دو سال پیش یه فرناز دیگه برام پیدا شد و هیچوقت به خاطر حرمت پاک اون دختر جرات نداشتم که بنویسم اما این روزا دوباره جسارت به خرج دادم و ترانه ای رو نوشتم که برای نشون دادن از عشق به کجا می رسی از فرناز به ترانه ناز رسیدم برای من یه دختر نهایتش وقتی هست که به ترانه ناز برسه و برام قابل احترام هست ترانه ناز از نظر من یعنی قدرت ترانه یعنی الگوی ترانه یعنی سمبل یه شعر سمبل یه نقاشی نقش اول یه داستان همه اینها ترانه ناز هستش و فقط تعداد کمی از دخترای این دوره زمونه به ترانه ناز می رسن.( کپی رایت ترانه ناز مال خودم هست بدون اجازه من کسی حق استفاده نداره.:دی).
امیدوارم همه دخترای ما از فرناز به ترانه ناز برسن و پسرای ما هم از بت پرستی به نماز برسن.
به امید اینکه همیشه در پناه حق عاشق و آبی و سرفراز باشید./یا علی
اول.
سلام بر اکبر عزیز...
از ما که بخاری در نمیاد...منتظر کارای شما میمونم...
با یه ترانه برای دلتنگی رفاقت به روزم...
شاد باشی در پناه یزدان...
سلام ...روز خوش
کم پیدایی؟
اتفاقی افتاد که باعث شد یه شب فرموش نشدنی خودم برای خودم بسازم ...
منتظر حضور گررمت هستم ...
پرسه های عاشقانه آپ شد
سلام
ممنون سر زدی
یه آپ جدید . دوست دارم بخونیش...
خوشحالم این روزها شاد هستی همیشه این شادیت پایدار بمونه
دلت شاد
...................................................................
اگه یه روز روشنایی آفتاب زمین مرده را بیدار کرد فراموش
نکنیم که دیشب در انتهای یک
تاریکی دل به نور کوچک مهتاب بسته بودیم.
سلام.خوشحالم که خوشحالی! حداقلش اینه که ما توی این وبلاگ دیگه آیه یاس نمی خونیم. اون وبلاگ رو ظاهرا فراموش کردی. یه سر بهش بزن.
راستی میای؟ ما منتظریم. فعلا خداحافظ.
سلام محسن جان
متاسفانه به دلیل مشغله کاری نمیتونم به تهران بیام.
هم مشغله کاری دارم و هم خودم درگیر مسائلی هستم که حتما باید تو خونه باشم.
ببخش که تو اون وبلاگ هم چیزی نیست آخه از آقای زمان خبر جدیدی نیست و همین دو سه روز پیش باهاش حرف زدم و هیچ خبری نیست.
فعلا
زند گی را دوسـت دارم به شـرط آن که...
.. ز..آن زندان نباشد
..ن ..آن ندامت نباشد
..د..آن در ماندگی نباشد
..گ..آن گورستان نباشد
..ی..آن یاًس نباش
دوست عزیزازمطالب استفاده کردیم
ایام خوشتان را تبریک می گویم برای گرفتن یادگاری به وبلاگ ما سر بزنید یا حداقل وبلاگ من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما برسد و بازدیدکنندگان شما گوچه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند
به علت حجم بالای عکسهای آموزشی ما شمااول تمام صفحه های اینترنتی را ببندید و دقیقا 5 دقیقه صبر کنید تا وبلاگ ما لود شودخیلی خوشحال می شوم از این فرصت نهایت استفاده را ببرید
پیروز باشید به امید روزی که موضوع وبلاگ من باعث ایجاد همکاری دو جانبه وبلاگهایمان شود
mamno-13.blogsky.com
ورود برای 13 ساله ها ممنوع
سلام
ممنون سر زدی و چشم
دلت شاددددد
سلام
عجیبه ...من هیچ وقت حال سلام کردنو ندارم
آخه بدون سلام آدم حرفش بیشتر به کرسی میشینه
نه ؟
اما نمی دونم چرا راستش و بخوای توی چهره من گشنم و گشتم هبچ به غیر از متانت و غرور ندیدم
اما فکر کنم زیادی باید مغرور باشی نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه حتی از سبک و روش نوشتنت معلومه ...
برعکس من که نوشتن به زبان فتارو دوست دارم هیچ وقت یاد نمیدم که تو ................
حالا شاید تو به این بگی بی احترامی ...
اما نمیدونم
راستی
دستم درد نکنه تو که پاک لینک مارو پاک کردی؟؟
نچ نچژ
قرار نیست واسه هر پستی فقط ی ه بار بیای پیشما