زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

ترانه بانو «برای مادر دوست داشتنیم»

تلخ است این سخن که به لب دارم

مـــــــادر بـــلای جــان تو من بودم

امــــا تو ای دریـــغ، گمـــــان بردی

فرزنــــد مهــــــربان تــو من بــودم

«دکتر علی شریعتی»

 

هر بار چیزی و کسی بهانه ای برای آمدنم میشود و روزهایی که شادم بهانه هاش این شادانه هستند. بهونه امروزم تویی ای روشنترین آئینه ام تویی که تنها بعد خدا تورو می پرستم.

از امروز بهار دیگه ای از بهار پربار مادرم شروع میشود و من چقدر دلگیرم که چرا نتوانستم هدیه ای برات تدارک ببینم. این روزا بد عادت شدم و دارم به همه ترانه هدیه میدهم و تو هم بی نصیب نموندی.

میدونم تو گذرت به این ورا نمی افته اما برای تو می نویسم.

تو یه روز بهاری تو صبحگاه شش اردیبهشت 61 زیر باران گلوله مرا با چشم دنیا آشنا کردی و از آن لحظه تا حال با من بودی.

چه روزایی که برای پناه بردن از تگرگ گلوله و‌ آتش در روستایی دل انگیز برای من و اصغر خاطره ساختی و رفیق کودکیامون شدی.

نمیدونم چرا دلم برای اون خونه تو جمال آباد تنگ میشه به اون چشمه دلم یه ذره میشه اما میدونم باز تو در کنارمی.

بزرگتر شدیم و نامهربانتر شیطنت کردیم و شلوغیامون سر به آسمون میزدن و تو برای رام کردن ما چقدر بیتاب بودی.

یادته روزای اول دبستان به جای «ر» می گفتم «ی» و چقدر سعی میکردی بهم یاد بدی و آخرش هم موفق شدم درست تلفظ کنم.

بزرگتر شدیم بزرگتر و بزرگتر!!!!

شدم یه پشت کنکوری برای اون لحظه ها تکیه گاهم شدی بهونه گیریامو نادیده میگرفتی بیقراریامو تحمل میکردی تا این 20شهریور 80 بیشتر از من خوشحال شدی و برای اولین بار اشک شوق رو تو چشات دیدم.

گذشت تا اینکه باز محرمم شدی مرهم دل زخمیم شدی التیام بخش غرورش شکسته ام شدی یادت میاد؟ 25 مهر 81 رو اشک تو چشام بود و من مونده بودم و یه بغض شکسته و غروری پرپر و دلی عاشق و باز تو بودی دلداریم دادی گفتی عاشق به غیر حرف دلش به حرف هیشکی گوش نمیده و تو هم نده از عشق تو و بابا گفتی، گفتی یه گوشت رو در و اون یکی رو دروازه کن.

باز دلتنگ میشدم تو بودی کنارم برای آروم شدنم حاضر بودی که منو به اون برسونی گفتی بریم خواستگاری گفتم نمیشه و باز تو گفتی هر طور که تو بخواهی و چقدر از این آزادی لذت می بردم اما من نامهربون بودم.

29 اسفند 81 بهم عیدی دادی بزرگترین عیدی دنیا رو دادی یه گیتار یه همدم تازه برای التیام دل زخمیم.

وای چقدر دوستت دارم مامان

این روزا بازم تو مرهمی برای تموم دلتنگیام میگی تا کی میخوای عاشق بمونی تا کی خودت رو عذاب میدی.

میگی: اکبر تو ساده ای برای آینده ات دلواپسم. اما من باز بهونه میارم تا رنگ رخم عوض میشه میگی چته کی بهت حرفی زده غصه نخور.

مادر دوست دارم

مامان جون تولدت مبارک. غیر ترانه دارایی ندارم که از جون و دل برات هدیه بیارم این ترانه برای تو «ترانه بانو»ی شعرم برای تموم مهربونیات :

 

ترانه بانو


یه ترانه دارم میخوام واسه تو بخونم

از عاشقی فقط قصه تورو می دونم

 

همیشه و همه جا یادت تو خاطرمه

نگاهــــت گــرمیِ این دل مسافرمه

 

اون همزبونیات هیش وقت نمیره از یادم

آرامش دلــــمی،  وقتــــی پــــره فریادم

 

مادر، ترانه بانوی آهنگ صدامی

تو غزلام تو تنها صـدای آشنامی

 

همه  ترانه‌هام  فدای مهربونیت

تنها یارمی  با نگــــاه آسمونیت

 

ترانه بانــــــوی عاشقـــــم فقــــط تـــو هستی

عزیزم دوست دارم به هرچی عشق و مستی

 

خوندن از عشـــــق تو آرزوی این دلمه

هرچی که از اون خوبیات بگم بازم کمه

 

مادرجون دوست دارم قد تموم دنیا

این ترانه هم تقـــدیم تو با مهر و وفا

 

«اکبر یارمحمدی»

 

این همه نوشتم که بگم شروع بهار تازه ات مبارک عزیز دلم.

بازم میگم مامان جونم دوست دارم.

 

در پناه حق عاشق و آبی و سرفراز باشید/ اکبر یارمحمدی

 

نظرات 10 + ارسال نظر

سلام
از اونجای که میدونم جدیداْ میخوای زود به زود به روز کنی من اولین نفرم که میخونم زاستی مطلبتو ذخیره کردم فردا بخونم
ولی میخواستم بگم اگر میشه برو تو قسمت تنظیمات بخش نظر دهی اون فاصله زمانی نظر دهی از طریف یک نفر رو غیر فعال کن تا بتونم برای بار دوم در یک روز یا هفته برای یک بخش نظر بردم من چهارشنبه ساعت۱۰ به روز کردم خوشحال میشم بخونی
فعلاْ یا حق

شخص ثالث 11 خرداد 1385 ساعت 09:06 http://shakhse-sales.blogsky.com

مادر من روی متاب تاب من
در حد بیتابی آفتاب نیست
...
سلام
یه هدیه کوچولو رو وب گذاشتم

سلام خوبی م
ادر ترجمه خداست در وجود انسان
***********************
مادر خوب است که پدر نازنین است

برادر پُشت خواهر فرشته روی زمین است
آقا اکبر بازم مثل همیشه عالی بود عالییییییییییییییی

بازم سلام
ببخشید یادم رفت از اون نظر بسیار زیباتون ممنوننننننننننن

الهه 11 خرداد 1385 ساعت 20:19 http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام ممنون از حضورت در وبلاگم خوشحال شدم تولد مادرت هم مبارک ایشالا سایش همیشه بالا سرت باشه و تو هم پسر خوبی براش باشی و اذیتش نکنی چون مادرا تحمل هر چیزی رو دارن به جز این یکی یعنی بی وفایی فرزندان در دورانی که به بچه ها نیاز دارن
باز هم به وبلاگم بیا خوشحال می شم منم به روزم
موفق باشی...

من هم تولد این پاک ترین فرشته ی هستی رو بهتون تبریک میگم. آرزوی سلامتی و شادی رو براشون دارم
من هم آپم
یا علی

الهه 12 خرداد 1385 ساعت 10:50 http://e

سلام ممنون از راهنماییت شاید این باشه که تو می گی ولی خدا کنه زودتر تموم بشه من که دیگه تحملش و ندارم خب باز هم ممنون از اینکه اومدی به وبلاگم خوشحال شدم باز هم بیا ....منتظرم
فعلا...
موفق باشی...

خراباتی! 12 خرداد 1385 ساعت 12:17 http://kharabatiian.blogfa.com

سلام
کامنتتون رو تو وبلاگ ماه مهربان خوندم
ازتون یک خواهش دارم
اگه ممکنه با حضورسبزتون خرابات ما رو نورانی کنید
میخواستم اگه امکان داره کتابی معرفی کنید که ضمن اطلاعات کلی و اجمالی در مورد ادیان؛
در مورد اهداف پامبران حق نیز مطالبی ذکر شده باشد
منتظر حضور سبزتان هستم
یا حق

خراباتی 13 خرداد 1385 ساعت 10:48 http://kharabatiian.blogfa.com

سلام
ممنون از راهنمایی تون
خیلی خوشحالم میکنید اگه باز هم به من سر بزنیدو کمکم کنید
یا حق

می توان در ماورای یک نگاه عشق را بی دغدغه احساس کرد
می توان این عشق را چون رشته ی محکم پر پیچ و تاب یاس کرد
می توان در آسمان زندگی چشمها را بر افق ها باز کرد
می توان در بی کران یک نگاه فصل سبز عشق را آغاز کرد...
*******************
سلام.
ممنونم که به من سرزدین.
مجدد آپ کردم . تو پینوشت یه سوال مطرح کردم که خوشحال میشم شما هم نظرتون رو بگین.
هر وقت آپ کردین خبرم کنین.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد