زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

خسته

الان که دارم می نویسم امتحاناتم تموم شده و بدجوری احساس خستگی میکنم طوری که حتی نوشتنم نیز دست خودم نیست همین چند ساعت پیش این ترانه رو نوشتم و اصلا هم حال و حوصله اصلاح و ویرایشش رو هم نداشتم ولی برای اینکه یه کم حالم خوب بشه اینجا می نویسم :



خسته

کمکم کن که رها بشم از دلواپسیا

دیگه بسه برام دیدن داغ اطلسیا

 

برم اونجایی که باز نباشه نیرنگ و دروغ

باز نمیخوام ستاره دلم بشه پرفروغ

 

بیا ،از ترانه های خسته تو رهایم کن

تو هجمه هیاهو و همهمه صدایم کن

 

من خسته ام ، خسته از حضور عشق و زندگی

دیگه چه فایده ازاین همه راستی و سادگی

 

تو این کویر زندگی چه سادگیا کردم

آخرشم دیدم که لبریزه غصه و دردم

 

کو هم صدایی که برام ترانه ای بخونه

کو یه مرغ عشقی که عاشقانه ای بخونه

 

دلزده ام از باور زندگی در نگاهم

ببین چه جوری شبا همرنگ موی سیاهم

 

دلم گرفته و خسته از این همه سیاهی

بگو کی  رها میشم از این بختک تباهی


«اکبر یارمحمدی»

امیدوارم که منو ببخشید اینقدر دارم تلخ و تاریک به زندگی نگاه میکنم ولی باور کنید دیگه خسته شدم و هیچ جایی برای فریاد زدن پیدا نکردم الا اینجا پس اگه دلتنگیام هم به زبون ترانه شده منو ببخشید بهرحال اینم سرنوشت منه . اگه هر نظری دارید بهم بگید.

نظرات 8 + ارسال نظر
حسام 6 تیر 1384 ساعت 00:21 http://sedaye-mardom.blogsky.com

دز زندگی زخمهایی استکه روحرا در انزوا آهسته می تراشد ومی خورد.
بهم سر بزن گرچه موضوعات بلاگمون فرق داره

salam.webloge ghashangeto khoomdam.moafagh bashi.dar zemn merc be weblogam sar zadi

ye soalam dashtam .shoma chetori axhayhttp://www.amirsemnani.com ro too weblogetoon mizarin?click rast nadare ke.age mishe komakam konin

المیرا 7 تیر 1384 ساعت 02:08

سلام ! خوبید؟راستش شما دارین با این عشق خودتونو عذاب میدین! چرا تا این حد موضوع رو واسه خودتون عذاب آور میکنین؟ سعی کنین یه کم با دیده مثبت به موضوع نگاه کنین/نمیدونم شاید هم من اشتباه فکر میکنم/ولی در هر صورت این شعرتون هم مثل بقیه خیلی قشنگ بود/من که خیلی خوشم اومد/یه چیزه دیگه سعی کنین با سرنوشت یه جورای کنار بیاین نه اینکه بجنگین! سرنوشت از دسته ما خارجه.موفق باشی

کاملیا 7 تیر 1384 ساعت 18:29 http://kamelia.blogsky.com

سلام و خسته نباشید
خسته و سوگند خیلی قشنگ بود خودت خسته بودی و شعرت نه
راستی ترانه هایتان را کسی هم خوانده و یا خودتان رویش آهنگ گذاشتید و با ریتم خاصی خواندید
به امید روزی که خوانندگان برای به دست آوردن ترانه هایتان سر و دست بشکنند

زهرا 14 تیر 1384 ساعت 00:14 http://saattanhaie.blogsky.com

سلام دوست عزیز و بی وفااااااااااااااا
کجایی یادی از ما نمیکنی؟!!!
منم امروز تازه امتحانام تموم شدن(لعنت به هرچی درسه)
چرا اینقده ناامید؟!!!!تو که دیگه رو دست منم زدی بابااااااااااااا
چه خبره؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا نکنه اینجور حالت ادامه پیدا کنه
ایشالا حالتون بعد یه مدتی که خستگی امتحانا در رفت..بر میگرده سر جاش......اینا همش به خاطر خستگی بعد امتحاناته.................
به حرفام نخندیا.....بذار فکر کنم دلداریام موثر بودهD:

BYEEEEE

سوسن 27 تیر 1384 ساعت 09:05 http://susans.parsiblog.com

سلام ایملتونو چک کنید شکما رو به پرشین گیگ اینویت کردم بای

نازنین 7 خرداد 1385 ساعت 08:47 http://sedayamkon.mihanblog.com/

سلام
خسته نباشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد